اختصاصی طرفداری - ششم فوریه سال 1957، یونایتد با برتری 3-0، اتلتیک بیلبائو را همانند بروسیا دورتموند و اندرلخت مقتدرانه کنار میزند و به عنوان نخستین تیم انگلیسی راهی نیمه نهایی رقابتهای جام اروپا میشود. به نظر میرسد که رئال مادرید سرانجام پس از قهرمانی در دو فصل پیاپی اروپا سرانجام رقیبی پیدا کرده است؛ رقیبی به نام منچستر یونایتد که در نخستین حضور خود در اروپا با بازیکنان بومی و جوان، قهرمان بلژیک را با 10 گل در هم کوبیده و با آمادگی کامل به مصاف رقیبان میرود.
رئال مادرید که ستارهای به نام آلفردو دیاستفانو را در ترکیب دارد، موفق میشود با استفاده از تجربه و بازیکنان خود بازی رفت مرحله نیمه نهایی را مقابل یونایتد با برتری 3-1 به پایان برساند. شکست 3-1 برابر مدافع عنوان قهرمانی و آن هم در حضور 135 هزار تماشاگر نتیجه بدی برای شاگردان بازبی به حساب نمیآید و آنها را برای بازی بازگشت امیدوار نگه میدارد. یونایتد در بازی برگشت عملکرد بهتری را نشان می دهد و با گلهای چارلتون و تیلور رئال را با نتیجه 2-2 متوقف میکند. درست است که یونایتد در مجموع با حساب 5-3 شانس حضور در فینال را از دست میدهد اما، نمایش دیدنی بازیکنان همچون تامی تیلور و دانکن ادواردز نگاه جهانیان را به این تیم معطوف میکند.
منچستر یونایتد بازبی با هشت امتیاز اختلاف و رکورد به ثمر رساندن 103 گل در 43 بازی برای دومین سال پیاپی قهرمان لیگ دسته اول فوتبال انگلستان میشود و خود را برای شروع فصلی قدرتمندتر و حضور در فینال اروپا آماده میکند.
شیاطین سرخ پس از برتری 3-1 در مجموع برابر دوکلا پراگ به مرحله یک چهارم نهایی اروپا راه مییابند. یونایتد به لطف گلزنی چارلتون و کولمن در بازی رفت با نتیجه 2-1 ستاره سرخ بلگراد را شکست میدهند و خود را برای حضوری دوباره در نیمه نهایی آماده میکنند. در آستانه سفر یونایتد به شهر بلگراد، مت بازبی ملاقاتی را با رئیس اتحادیه فوتبال انگلستان ترتیب میدهد و از او درخواست میکند تا زمان بازی حساس یونایتد مقابل ولوز صدرنشین را به تعویق بیندازد. رئیس اتحادیه که رابطه خوبی با بازبی ندارد، خواسته وی را رد میکند و میگوید که تنها در صورت پرداخت جریمه از سوی باشگاه منچستر یونایتد حاضر به تغییر زمان بازی خواهد بود. بدین ترتیب، یونایتد پس از دیدار روز چهارشنبه خود در خاک یوگسلاوی تنها سه روز فرصت دارد تا به انگلستان بازگردد و در غیر این صورت، بازی روز شنبه را از دست خواهد داد.
سر بابی چارلتون در ایام جوانی
بابی چارلتون جوان باز هم موفق به گلزنی میشود و با دو گلی که به ثمر میرساند، بلگراد را با نتیجه 3-3 در ورزشگاه JNA متوقف میکند تا یونایتد برای دومین فصل پیاپی به مرحله نیمه نهایی اروپا صعود کند.
پس از برگزاری یک جشن مفصل در کنسولگری انگلستان، یونایتد فردای آن روز آماده بازگشت به بریتانیا میشود. هواپیما با یک ساعت تاخیر و در هوایی مساعد پرواز میکند و پس از آن در آلمان برای سوختگیری فرود میآید. به دلیل بارش برف شدید در مونیخ، خلبان درخواست نصب سیستمهای ضد یخ بر روی بال هواپیما را دارد و بدین ترتیب بازیکنان برای ساعاتی در فرودگاه استراحت میکنند. در تلاش برای پرواز دوباره، خلبان متوجه صداهای غیر عادی از موتور میشود و از مسافرین میخواهد تا هواپیما را ترک کنند. پس از گذشت نزدیک به چهل دقیقه و در حالی که بسیاری از بازیکنان فکر میکنند که پرواز به تعویق افتاده است، خدمه از مسافرین درخواست میکنند تا به درون هواپیما بازگردند.
در ساعت 3:04 دقیقه بعد از ظهر، هواپیما وارد باند شده اما، به دلیل لغزندگی زمین قادر نیست ارتفاع لازم برای پرواز را کسب کند و پس از برخورد به مانعی در پایان باند به خانهای در همان نزدیکی کوبیده میشود. قسمت عقب هواپیما که پس از جدا شدن به درون یک انبار سوخت افتاده است، با صدایی مهیب منفجر شده و در آتش سوخته و خاکستر می شود!
نیروی کمکی پس از دقایقی میرسد اما، دیگر کار از کار گذشته است و 21 تن از مسافرین جان خود را از دست دادهاند. هری گرگ، دروازهبان تازه وارد منچستر یونایتد پس از خروج از هواپیما، دوباره به درون آن جهنم در حال سوختن باز میگردد و در کمال شجاعت مت بازبی، بابی چارلتون، جکی بلنچفلاور، دنیس ویولت و همسر باردار دیپلمات را بیرون میکشد.
این خبر هولناک به سرعت در روزنامههای انگلستان پخش میشود و همگان را در بهت و وحشت فرو میبرد. جیمی مورفی، دستیار مت بازبی که به دلیل هدایت تیم ملی ولز قادر به همراهی تیم در این سفر نبود، نخستین فردی است که این خبر را از زبان منشی باشگاه دریافت میکند. جیمی به سرعت خود را با اولین پرواز به مونیخ میرسد و با وحشتناکترین کابوس خود روبرو میشود. نیمی از بازیکنان که شبانه روز برای پرورش شان تلاش کرده و عرق ریخته بر روی تخت بیمارستان افتاده و نیمی دیگر در تابوتهای خود آرام گرفتهاند. مت بازبی در حالت کما به سر میبرد و هیچ یک از پزشکان امید به زنده ماندن او ندارند.
جیمی اکنون میداند که چه مسئولیتی سنگینی بر دوش اوست. او باید کاری که ده سال پیش آغاز کرده بود را ادامه میداد و حتی برای شادی روح شاگردان خود نیز باید از فروپاشی باشگاه جلوگیری میکرد. پس از آنکه جیمی مورفی ولزی در سال 1946 به عنوان دستیار اول مت بازبی به منچستر یونایتد پیوست، پیشنهاد تاسیس یک آکادمی فوتبال و پرورش بازیکنان مستعد را ارائه داد. مت بازبی نیز که برنامههای بلند مدتی برای تیم خود داشت، این پیشنهاد را پذیرفت و تمامی مسئولیت تیم جوانان را به جیمی سپرد. مورفی نیز به کمک دیگر استعداد یابهای باشگاه، بازیکنان نوجوان را به آکادمی آورد و با پرورش آنها، یکی از قدرتمندترین نسلهای بازیکنان انگلیسی موسوم به "بچههای بازبی " را پدید آورد. در واقع، کاری که این روزها تیمهایی همانند بارسلونا و آیاکس آمستردام انجام میدهند، در ابتدا و در نزدیک به 60 سال پیش توسط منچستر یونایتد و جیمی مورفی ابداع شد.
مورفی پس از این سفر دردناک دوباره به منچستر باز میگردد و جلسهای را با مدیران باشگاه برگزار میکند. هیئت مدیره اعتراف میکنند که منچستر یونایتد دیگر قادر به ادامه راه نیست و آنها مجبورند تا باشگاه را برای همیشه تعطیل کنند اما، جیمی که خود نیز از عمق فاجعه اطلاع کامل دارد، از هیئت مدیره میخواهد که تسلیم نشوند و به او اعتماد کنند. جیمی که به هیچ وجه شرایط روحی مناسبی ندارد، با این نطق مدیران را به سکوت فرو میبرد و آغازگر یک حماسه وصف ناپذیر میشود:
من میدانم که آن بچهها بهترین بودند. من آنها را یافتم، حفظشان کردم، پرورششان دادم و در صبح، ظهر و شب زیر باران سیل آسا، برف و لجن در کنارشان حضور داشتم. آنها به من اجازه دادند که زندگیشان را متحول کنم و از زمین بلندشان کنم. آنها نیز با بازیهایشان، مهارتشان، غیرتشان و ... جانشان دین خود را باشگاه ادا کردند. اين موضوع تنها در مورد افتخار به خاطره آنها نيست. ما بايد به جهان ثابت کنيم چه هويتي داريم. ما بايد به جهان نشان دهيم با اين تراژدي محو نميشويم. نماي باشگاه در آينده به رفتار ما در زمان حال بستگي دارد.
جیمی اکنون میداند که چه مسیر دشواری را پیش رو دارد ولی، با خود عهد بسته است که تسلیم نشود. نخستین کاری که جیمی انجام میدهد، استخدام چندین بازیکن بازنشسته با مبلغی بسیار اندک و همچنین فرستادن بازیکنان جوان آکادمی به تیم اصلی است.
جیمی مورفی در حال تربیت بازیکنانی برای دوران پس از فاجعه مونیخ
در روز نوزدهم فوریه و در حالی که وضعیت مت بازبی و دانکن ادواردز وخیم گزارش شده است، یونایتد با سرمربیگری جیمی مورفی و تعدادی بازیکن گمنام مقابل شفیلد ونزدی قرار میگیرد و با سه گل نیز به برتری میرسد. دو روز پس از این برتری، انگلستان بار دیگر غرق در غم و اندوه میشود. دانکن ادواردز بزرگ سرانجام پس از 15 روز دست و پنجه نرم کردن با جراحات خود دار فانی را وداع گفته و به جمع دیگر هفت دوست و برادر خود پیوسته است. اما، حتی از دست دادن دوست داشتنیترین شاگرد جیمی مورفی وی را از هدف خود باز نمیدارد و شیاطین سرخ همچنان به راه خود ادامه خواهند داد.
در سومین روز از ماه می، یونایتد که پیش از این موفق شده بود به فینال جام حذفی انگلستان راه پیدا کند، در ورزشگاه ومبلی لندن مقابل بولتون قرار میگیرد. در حالی که جیمی میرود تا با بازیکنان حاضر در رختکن صحبتی داشته باشد، ناگهان با دیدن مت بازبی شوکه میشود. بازبی پس از 71 روز دوری سرانجام و آن هم در یکی از حساسترین دیدارها به تیم بازگشته است. مت بازبی که اکنون تنها چهار تن از بازیکنان حاضر در رختکن را میشناسد، با همان صدای رسای خود به شاگردان روحیه میدهد و از نام "ققنوس" برای توصیف آنها استفاده میکند.
یونایتد در این مسابقه با حساب 2-0 شکست میخورد اما، این برای تیمی که کمتر سه ماه پیش بهترین بازیکنان خود را از دست داده است، یک شکست محسوب نمیشود. کاپیتان بولتون در میان اشکها و تشویقهای هواداران حاضر در ورزشگاه، جام را به پاس قدردانی از منچستر یونایتد به این تیم تقدیم میکند تا شاید مرهمی باشد بر داغ دل یونایتدی ها.
این پایان کار نیست، یونایتد باید تا کمتر از پنج روز دیگر در مرحله نیمه نهایی جام اروپا به مصاف آ ث میلان قدرتمند برود. در بازی رفت، شیاطین سرخ در کمال ناباوری با گلهای ارنست تیلور و دنیس ویولت میلان را با نتیجه 2-1 مغلوب میکنند اما، در بازی برگشت در میان تشویق تماشاگران ایتالیایی با چهار گل شکست میخورند و از دور رقابتها کنار میروند.
29 می سال 1968، در دهمین سالگرد فاجعه مونیخ، منچستر یونایتد در یک بازی دراماتیک و به لطف گلهای بابی چارلتون، جرج بست و برایان کید با حساب 4-1 از سد بنفیکا میگذرد و به عنوان نخستین تیم انگلیسی، فتح جام اروپا را جشن میگیرد. بابی چارلتون و بیلی فولکس که تنها بازماندگان "بچههای بازبی" هستند با چشمان اشک آلود در آغوش جیمی مورفی و مت بازبی قرار میگیرند. ققنوس از دل خاکستر برخاسته است!
نگاهی دوباره به یارانی که دیگر در کنار ما نیستند:
ژئوف بنت: بنت 25 ساله در طول دوران ده ساله خود در باشگاه منچستر یونایتد، تنها 12 بار برای تیم اصلی به میدان رفت و همواره زیر سایه بیلی فولکس و راجر بیرن افسانهای قرار داشت. او تا آخرین ساعات سفر یونایتد به بلگراد جایی در میان مسافرین نداشت اما، به دلیل احتمال غیبت بیرن، به این بازی فراخوانده شد. بنت نیز با خوشحالی هرچه تمامتر دختر هفت ماهه و همسر خود را تنها گذاشت و راهی بلگراد شد.
دیوید پگ: بال 22 سالهای که به تازگی موفق شده بود نخستین بازی خود با پیراهن تیم ملی انگلستان را انجام بدهد، برای رسیدن به جایگاهی ثابت در میان سهشیرها لحظه شماری میکرد. پگی که پیش از مرگ خود در بیش از 130 بازی برای یونایتد به میدان رفته بود، در حین پرواز به خیال اینکه جای امنتری را به دست آورده است، از بابی چارلتون درخواست کرد تا جایش را با وی عوض کند.
لیام آگوستین ویلن: موتور گلزنی شیاطین سرخ که در 98 مسابقه رسمی خود با پیراهن منچستر یونایتد 52 گل به ثمر رساند، یک ایرلندی کاتولیک متعصب و معتقد بود به نظر میرسید که از مرگ ترسی ندارد. در زمان نخستین لرزشهای هواپیما، لیام 22 ساله که پدر خود را در سن 8 سالگی از دست داده بود، آخرین سخن خود را این گونه بیان کرد: ” خوب، اگر الان زمانش فرا رسیده است، پس من آمادهام. “
در سال 2006، شهرداری دابلین یکی از پلهای خط آهن شهر را به افتخار ویلن به نام وی نامگذاری کرد.
ادوارد کولمن: ادوارد با 21 سال و سه ماه سن، جوانترین قربانی این فاجعه لقب گرفت. ادی که در جمع دوستان خود به " کمر ماری" شهرت داشت، یک هافبک خوش هیکل و بسیار محبوب بود. گفته میشود که در زمان مراسم ترحیم وی، 27 کارگر یک کارخانه جعبه سازی برای وداع با او پست خود را ترک کرده و به همین سبب از کار اخراج شدند.
توماس تیلور: تامی 26 ساله در فصل 1952/1953 با قراردادی به ارزش 29.999 پوند از بارنزلی به منچستر یونایتد پیوست. وی در 191 دیداری که به میدان رفت، 131 گل از جمله دو گل حساس مقابل رئال مادرید را به ثمر رساند. تامی که همچنین در تنها 19 دیدار ملی خود برای انگلستان، 16 بار گل زده بود، در حال انجام مقدمات برگزاری جشن عروسیای بود که هیچگاه برگزار شد.
مارک جونز: مدافع تنومند شیاطین سرخ در سال 1950 و در سن 17 سالگی برای نخستین بار به میدان رفت و تا پیش از سقوط هواپیما در 120 بازی حضور یافته بود. علاقه جونزی 24 ساله به کشیدن پیپ باعث شد تا همتیمیهای وی را " دن آرچر " بخوانند. آرچر یکی از گویندگان مشهور رادیوی آن زمان بود.
راجر بیرن: سرباز سابق نیروی هوایی بریتانیا و یک کاپیتان تمام عیار. قدرت رهبری فوق العاده و شخصیت محکم وی باعث شده تا پس از گذشت بیش از نیم قرن از فوت وی، نام بیرن همچنان به عنوان یکی از برترین کاپیتانهای تاریخ عنوان شود. بیرن 28 ساله که رکورد دار حضور در 33 دیدار پیاپی برای تیم ملی انگلستان نیز هست، آنقدر خوش شانس نبود تا بتواند شاهد تولد تنها پسر خود در تابستان همان سال باشد.
دانکن ادواردز:
یک نابغه بینظیر! دانکن در شب تولد 17 سالگی خود به منچستر یونایتد پیوست و در طول شش فصل حضور خود در دنیای فوتبال، 177 بازی باشگاهی انجام داد و 21 گل را نیز به ثمر رساند. پسرک محبوب و شوخ طبع انگلیسی که عنوان جوانترین بازیکن تاریخ لیگ و تاریخ تیم ملی انگلستان را یدک میکشید، پس از سقوط هواپیما دچار آسیب دیدگی هولناکی در پاها، دندهها و کلیههای خود شد. ادواردز که به عقیده بسیاری از کارشناسان و همچنین نشریه معتبر ورلد ساکر برترین هافبک دفاعی تاریخ فوتبال است، با روحیه جنگنده خود با مرگ مبارزه کرد و حتی میخواست در اولین بازی تیمش هم حضور پیدا کند اما، افسوس که این مبارزه تنها 15 روز بیشتر دوام نیاورد تا یکی از اساطیر مستطیل سبز در سن 21 سالگی و در کمال ناباوری فوتبال را تنها بگذارد.
پس از رونالدوی برزیلی، دانکن ادواردز جوانترین بازیکنی است که در جمع سه بازیکن برتر سال اروپا قرار میگیرد. ادواردز در سال 1957 پس از آلفردو دی استفانو از رئال مادرید و بیلی رایت از انگلستان در رده سوم برترین بازیکن سال اروپا جای گرفت.
و حالا نگاهی به آنچه که پس از آن فاجعه رخ داد:
سال 1964: دنیس لاو، بازیکنی که در سال 1961 و تنها 3 سال پس از فاجعه مونیخ به منچستریونایتد پیوسته بود، عنوان بهترین بازیکن جهان (Ballon D'or) را از آن خود کرد تا به اولین بازیکنی از منچستریونایتد تبدیل شود که به این عنوان دست می یابد. لاو پس از سر بابی چارلتون و وین رونی در رده سوم بهترین گلزنان تاریخ باشگاه منچستریونایتد قرار دارد.
سال 1966: دو سال پس از کسب عنوان بهترین بازیکن جهان به وسیله دنیس لاو، این بابی چارلتون بود که این عنوان را از آن خود کرد. بابی چارلتون یکی از اصلی ترین بازماندگان فاجعه مونیخ و بخشی از هویت باشگاه منچستریونایتد به شمار می آید. پس از گذشت بیش از 35 سال از خداحافظی او با جهان فوتبال، او هنوز هم با 248 گل به عنوان بهترین گلزن تاریخ باشگاه منچستریونایتد محسوب می شود. زمانی متوجه برجسته بودن آمار گل های زده او می شویم که بدانیم وی در میانه میدان بازی می کرد و مهاجم نبود. چارلتون همچنین تا اداخر سال 2015 همچنان رکورد بیشترین گل زده در تیم ملی انگلستان را در اختیار داشت، رکوردی که سر انجام به وسیله وین رونی – کاپیتان فعلی منچستریونایتد - شکسته شد.
سال 1968: جورج بست در سال 1968 به نظمی که در برنده شدن عنوان بهترین بازیکن جهان به وسیله هم تیمی هایش به وجود آمده بود ادامه داد و بهترین بازیکن جهان در این سال لقب گرفت. او در 15 سالگی به وسیله استعدادیاب های منچستریونایتد در شهر بلفاست (پایخت ایرلند شمالی) کشف شد و به چنان سطح بالایی از فوتبال رسید که از او به عنوان یکی از بهترین بازیکنان تاریخ فوتبال و در دسته بازیکنانی همچون پله و مارادونا یاد می کنند.
در همین سال، در حالی که باشگاه منچستریونایتد به دهمین سالگرد فاجعه مونیخ رسیده بود، به اولین تیم تاریخ کشور انگلستان تبدیل شد که قهرمانی در اروپا را جشن می گرفت.
لاو، چارلتون و بست بعدها به عنوان "مثلث مقدس" منچستریونایتد لقب گرفتند و مجسمه ای از آن ها در روبروی استادیوم اولدترافورد ساخته شد.
اواسط دهه 70 تا اوایل دهه 90 میلادی: دوران افت منچستریونایتد. با بازنشستگی سر بابی چارلتون و جدا شدن مهره هایی کلیدی همچون جورج بست و دنیس لاو، یونایتد برای چیزی حدود 15 سال در روندی نزولی به سر برد.
1986: در این سال فصل جدیدی از تاریخ باشگاه رقم خورد و الکس فرگوسن اسکاتلندی که در کشورش نام و اعتباری را برای خود دست و پا کرده بود، به منچستریونایتد پیوست تا بلکه بتواند این باشگاه را به دوران پرشکوه خود باز گرداند.
1988-1987: او در دومین فصل حضورش در باشگاه توانست یونایتد را به مقام دومی در لیگ برساند و با 9 امتیاز کمتر از لیورپولی که قهرمان شده بود، فصل را به پایان برساند.
1989-1988همه انتظار داشتند در فصل سوم منچستریونایتد برای قهرمانی بجنگد، اما این اتفاق نیفتاد و یونایتد کارش را در رتبه یازدهم جدول به پایان رساند.
1990-1989: منچستریونایتد فصل را با پیروزی 1-4 مقابل آرسنال – مدفاع عنوان قهرمانی – آغاز کرد، اما خیلی زود فرم خوبش را از دست داد. در ماه سپتامبر، یونایتد در مقابل منچسترسیتی با باخت فاجه بار 1-5 روبرو شد و اینجا بود که بسیاری از رسانه ها و حتی بخشی از هواداران منچستریونایتد خواستار برکناری فرگوسن از کارش شدند. از نظر آن ها، 3 فصل از حضور فرگوسن گذشته بود، پول های زیادی خرج شده بود و همچنان تیم نتیجه مطلوب را نگرفته بود. فرگوسن بعدها از این مقطع به عنوان "تاریک ترین زمان حضورش در فوتبال" یاد کرد. با این حال فرگوسن عنوان کرده است که هیئت مدیره منچستریونایتد در آن زمان به او اطمینان داد که به فکر تعویض او با سرمربی دیگری نیست و از این تصمیم به عنوان یکی از کلیدی ترین انتخاب ها در تاریخ باشگاه یاد می شود.
1990: یونایتد به طرز عجیبی موفق شد تا با کنار زدن تیم های قدرتمندی همچون ناتینگهام فارست، قهرمان جام حذفی انگلستان شود تا مرد اسکاتلندی اولین جامش را با شیاطین سرخ تجربه کند. اما حتی پس از قهرمانی در جام حذفی، خیلی ها همچنان امیدی به قهرمانی منچستریونایتد در لیگ انگلستان به همراه فرگوسن نداشتند.
1991: یونایتد موفق شد که در فینال جام برندگان اروپا با نتیجه 1-2 از سد بارسلونا بگذرد و به قهرمانی برسد. پس از این قهرمانی، فرگوسن قول داد که یونایتد را در لیگ انگلستان به قهرمانی برساند.
1992: شروع رسمی "کلاس 92" با نوجوانانی همچون رایان گیگز، پل اسکولز، دیوید بکهام، نیکی بات، گری و فیل نویل. این بازیکنان در سال های بعد به ستون های اصلی موفقیت منچستریونایتد و در حال حاضر نیز جزء اسطوره های محبوب باشگاه به شمار می آیند. بازیکنان کلاس 92 زیر نظر مستقیم سر الکس فرگوسن پرورش یافتند و او حتی برای بستن قرارداد با آن ها به خانه خانواده هایشان رفت.
1993-1992: در فصلی که باز هم قهرمانی منچستریونایتد در آن بعید می نمود، فرگوسن در ژانویه دست به خرید مهاجم فرانسوی و یاغی لیدزیونایتد – اریک کانتونا – زد و او را با 1/2 میلیون پوند به اولدترافورد آورد، انتقالی که شاید نقشی بسیار پررنگ را در موفقیت طولانی مدت سر الکس فرگوسن و منچستریونایتد داشت. با اریک کانتونا، منچستریونایتد پازل گمشده اش را پیدا کرد. کانتونا و مارک هیوز در خط حمله منچستریونایتد زوج قدرتمندی را تشکیل دادند و در نهایت توانستند انتظار 26 ساله هواداران یونایتد برای قهرمانی در لیگ انگلستان را پایان دهند.
1994: در این سال "سر مت بازبی" از دنیا رفت تا باشگاه منچستریونایتد مهم ترین فرد در تاریخش را از دست بدهد.
طرح موزائیکی هواداران منچستریونایتد برای بزرگداشت سر مت بازبی
1999-1998: فرگوسن که حالا به همراه منچستریونایتد به یک قدرت عظیم در انگلستان تبدیل شده بود و با پرورش بازیکنان نوجوانی که حالا به پختگی نسبی رسیده بودند چندین قهرمانی را کسب کرده بود، در این فصل دست به کار بزرگی زد و به اولین تیم انگلیسی لیگ برتر بدل شد که عنون "سه گانه" را از آن خود می کند.این قهرمانی در حالی کسب شد که منچستریونایتد تا دقایق واپسین بازی با یک گل از بایرن مونیخ عقب بود و به لطف گل های اوله گونار سولسشر و تدی شرینگهام در دقایق تلف شده، فینال لیگ قهرمانان اروپا را به دراماتیک ترین شکل ممکن برنده شد. از این بازی به عنوان یکی از زیباترین بازی های تاریخ فوتبال یاد می شود. پس از پایان آن بازی بود که الکس فرگوسن یکی از ماندگار ترین جملات فوتبال را به زبان آورد:
Football...Bloody Hell
فوتبال... این لعنتیِ لامصب
2003 تا 2007: پوست اندازی منچستریونایتد زیر نظر فرگوسن. جدایی ستارگانی همچون دیوید بکهام، دنیس اروین، رود فن نیستلروی و روی کین و جایگزینی آن ها با استعدادهایی همچون کریستیانو رونالدو، وین رونی، پاتریس اورا، نانی و مایکل کریک
2007-2008: در پنجاهمین سالگرد فاجعه مونیخ، منچستریونایتد و منچسترسیتی در چارچوب رقابت های لیگ برتر به میدان رفتند. در این بازی، یونایتد از پیراهن های سال 1958 خود استفاده کرد.
تونل مونیخ:
در سال 2008 و به مناسبت پنجاهمین سالگرد فاجعه مونیخ، تونلی در ورودی ضلع جنوبی استادیوم اولدترافورد با نام "تونل مونیخ" افتتاح شد. در این تونل که تمام ضلع جنوبی استادیوم را پوشش می دهد، <<موفقیت های اولیه "دردانه های بازبی" (لقب بازیکنان جوانی که قبل از حادثه مونیخ با مت بازبی به موفقیت هایی در انگلستان و اروپا رسیدند)>>، <<وحشت فاجعه مونیخ>> و همچنین <<بازگشت ققنوس وار منچستریونایتد از آن حادثه و مسیر باشگاه تا قهرمانی در اروپا پس از 10 سال از آن حادثه>> با تصاویر، مدال ها و سایر اشیاء یادبود به نمایش گذاشته شده است.
تونل مونیخ در ضلع جنوبی اولدترافورد
یکی از لوح های موجود در "تونل مونیخ". روی این لوح نوشته شده:
قبل از آن تراژدی در مونیخ، باشگاه متعلق به منچستر بود. اما پس از آن، منچستریونایتد فکر و توجه تمام جهان را به خود جلب کرد.
فصل 2007-2008: منچستریونایتد برای سومین بار در تاریخش به قهرمانی در اروپا نائل شد. همچون خصوصیت همیشگی این باشگاه، این قهرمانی نیز به شکلی دراماتیک و در ضربات پنالتی به دست آمد، آن هم در حالی که در صورت لیز نخوردن جان تری و گل شدن ضربه پنالتی او، یونایتد شانسی را برای تغییر جریان پنالتی ها نداشت.
سال 2008: کریستیانو رونالدو به چهارمین بازیکن تاریخ منچستریونایتد تبدیل شد که عنوان بهترین بازیکن جهان را از آن خود می کند. این اولین باری بود که رونالدو صاحب این عنوان می شد.
سال های 2009 و 2011: منچستریونایتد در این سال ها نیز به همراه فرگوسن به فینال لیگ قهرمانان رسید، اما بارسلونای رویایی پپ گواردیولا با ستارگانی همچون لیونل مسی، کارلس پویول، ژاوی هرناندز و آندرس اینیستا شانسی را برای یونایتد فرگی باقی نگذاشت تا شیاطین سرخ در هر دو فینال شکست بخورند.
سال 2013: بسته شدن فصلی طولانی از تاریخ منچستریونایتد با کناره گیری سر الکس فرگوسن از دنیای فوتبال
بازنشسته شدن آخرین عضو "کلاس 92" و پایان یافتن رسمی این دوران
دوران پسا فرگوسن و گذراندن دوران انتقال: پس از کناره گیری سر الکس فرگوسن از دنیای فوتبای، منچستریونایتد با مشکلات عدیده ای روبرو بوده است. دیوید مویس در دوران کوتاه مدت حضورش در اولدترافورد نا امید کننده ظاهر شد و رسانه ها، هواداران و مدیران منچستریونایتد علاقه ای را برای دادن فرصت بیشتر به او نشان ندادند. پس از مویس، لوئیس فن خال که تجربه سرمربیگری در باشگاه هایی همچون بارسلونا و بایرن مونیخ را داشت به عنوان سرمربی جدید تیم پر افتخار انگلیسی انتخاب شد. فن خال در ابتدا توانست امیدها را برای ساخت یونایتدی جدید تازه کند و دل هواداران این تیم را به دست اورد، اما عملکردهای تیم او در فصل 2016-2015 به حدی نا امید کننده بوده است که حتی او را تا مرز اخراج شدن از این باشگاه نیز پیش برد. با این وجود، صبر مدیران منچستریونایتد شامل حال فن خال شد. در زمان نگارش این یادداشت، یونایتد در جدول لیگ برتر در رتبه پنجم قرار دارد و این در حالیست که صحبت هایی مبنی بر جدایی فن خال از یونایتد در تابستان 2016 و روی کار آمدن ژوزه مورینیوی پرتغالی به عنوان سرمربی این باشگاه شنیده می شود.
و در پایان، خوب است اشاره ای کنیم به دو شعاری که هواداران منچستریونایتد در استادیوم خانگیشان در مورد فاجعه مونیخ سر می دهند:
A broken heart/a broken dream
قلبی شکسته، رویایی مخدوش شده
A broken plane/a broken team
هواپیمایی سانحه دیده، تیمی از هم پاشیده
No words were said/ a silent vow
هیچ کلمه ای بر زبان رانده نشد؛ جز یک سوگند خاموش
We loved you then/we love you now
ما در آن زمان عاشقتان بودیم، ما در این زمان عاشقتان هستیم
The red flag will always fly
پرچم سرخ همواره در بلندی ها در احتزار خواهد بود
For Man United will never die
چون "من یونایتد" هرگز نخواهد مُرد
Never to be forgotten
هرگز فراموش نخواهد شد
6th February 1958
ششم فوریه 1958
We’ll Never Die
ما هرگز نخواهیم مرد
United’s flag is deepest red
پرچم یونایتد، سرخ ترین رنگ از انواعِ قرمز است
It shrouded all our Munich dead
این پرچم، کفن تمام کشته شدگان ما در مونیخ بود
Before their limbs grew stiff and cold
قبل از اینکه اندام آن ها سخت و سرد شود؛
Their heart’s blood dyed it’s ev’ry fold
خون قلبشان، هر گوشه از بدنشان را (به) رنگ (خود) در آورد
Then raise United’s banner high
پس پرچم یونایتد را تا بلندی ها بیافراز
Beneath it’s shade we’ll live and die
ما زیر سایه آن زندگی خواهیم کرد و خواهیم مُرد
So keep the faith and never fear
پس باورت را حفظ کن و هرگز نترس
We’ll keep the Red Flag flying here
ما پرچم سرخ را همچنان به احتزاز در خواهیم آورد
We’ll never die, we’ll never die
ما هرگز نخواهیم مرد، ما هرگز نخواهیم مُرد
We’ll never die, we’ll never die
ما هرگز نخواهیم مرد، ما هرگز نخواهیم مُرد
We’ll keep the Red flag flying high
ما پرچم سرخ را همچنان به احتزاز در خواهیم آورد
‘Cos Man United will never die
زیرا منچستریونایتد هرگز نخواهد مُرد
رفتند، اما فراموش نشدند...