ما هم به مانند پیرلو سعی کردیم روی تکنیک منحصر به فرد جونینیو پرنامبوکانو مطالعه کنیم تا پی به رازش ببریم. با وجود اینکه اعتبار کمی به جونینیو به نسبت اعتبار پیرلو به عنوان یکی از بزرگترین استادان ضربات آزاد داده می شود، پیرلو کسی را که در جریان کمپ آتزوری در جام جهانی 2014 سری به وی زد را، با فروتنی همیشه به عنوان یک استاد قبول دارد.
چه چیزی جونینیو را آنقدر خاص می کند که دیگران قصد تقلید داشته باشند؟ برنامه ای در تلویزیون فرانسه در سال 2013 به همین موضوع اختصاص داده شد. محققی که این موضوع را بررسی می کرد در بخشی از توضیحاتش گفت که وقتی ضربات او را بررسی می کنید می بینید که هرگز سعی نمی کند تمام توان خود را روی زدن ضربه بگذارد. او تنها سعی می کند که با بخش خاصی از پایش توپ را شلیک کند. تصاویر ویدئویی این موضوع را ثابت می کنند. موضوع مشخص این است که او با روی پا ضربه می زند. شیوه ای که این روزهای مورد استفاده پیرلو، رونالدو و دیدیه دروگبا هم قرار می گیرد. او همزمان که توپ را با قدرت شلیک می کرد، دقت را هم در بالاترین حد چاشنی می کرد. او تنها بازیکنی است که به این شکل می تواند این کار را مرتبا انجام دهد. برای من، او بهترین ضربه آزاد زن دنیاست. این را پل لوگوئن سرمربی سابق لیون می گفت.
رمی فرکوتره (دروازه بان لیون که سال های زیادی دورازه بان دوم باشگاه بود) دروازه خود را صدها بار، مقابل ضربات جونیویو باز شده دید. هر بار که توپ بازی ها تغییر می کرد، تمام شیوه های پیدا کردن قلق توپ جدید را می آزمود تا سرانجام بهترین راه را پیدا می کرد. این نمادی از یک آماده سازی دقیق برای یک نابغه و دلیلی است که برای سال های سال، در بهترین فرم باقی ماند.
فاصله که بیشتر می شد، ضربات او سنگین تر بود، شیب بیشتری بر می داشت و اگر زمین می خورد، مقابل دروازه بان حریف زمین می خورد. معمولا تغییر جهت های ناگهانی داشت، کات های عجیب بر می داشت و دروازه بان را گمراه می کرد. اینطور بود که حتی از سی و چند متری هم می توانست برای رقیب یک خطر مرگبار باشد.
به گواه آمار، جونینیو پرنامبوکانو خطرناک ترین ضربه آزاد زن تمام تاریخ فوتبال است! |
در جریان دیدار تیم های اورتون و برنلی، گزارشگر بازی در تاک اسپورت فریاد می زد که آنتولین آلکاریز، دریبلی کرویوفی زد! اشتباه به نظر می رسد اما حقیقت این است که این هدیه ای است که یوهان کرویوف برای فوتبال گذاشته است. حقه ای که هرکسی شاید بتواند تکرار کند اما تنها یک نابغه آن را به ثبت رساند. ضربه پنالتی آنتونین پاننکا در فیال یورو 1976، جهان را مقهور کرد. کرویوف و پاننکا روان گردان هایی در نزد فوتبالیست ها هستند که درک ما را تغییر دادند. تصورات ما را به هم ریختند و یک تحریف به وجود آوردند. جونینیو پرنامبوکانو به این قشر تعلق دارد. با این وجود هنوز هم تکرار ضربه او با وجود تمام تحقیقات علمی، بسیار دشوار است.
در شرایطی که کرویوف، پاننکا و یا حتی ریکاردو اینفانته خالق رابونا حاشیه هایی زیبا به این ورزش افزودند، جونینیو فوتبال را به شکل اساسی تری با تغییر ذهنیت فوتبالیست ها، تغییر داد. طریقه ای که جونینیو اقدام به گول زدن دروازه بان می کرد باعث می شد که کمپانی های سازنده توپ هر بار ساختار توپ را تغییر دهند. آن ها تحت تاثیر گل های جونینیو هر بار سعی کردند که شیوه هایی را به کار ببندند که چرخش توپ را آسان تر کرده و در نتیجه گل های بیشتری را شاهد باشیم. آن ها توپ هایی سبک تر، چرخنده تر و ترسناک تری به ماند جابولانی را تولید کردند که در مسیر سقوطِ پس از اوج، شیرین کاری های خاص خود را دارد و آنقدر عجیب که صدای ایکر کاسیاس را هم در آورد!جونینیو دانشمند نبود. او دارای قدرتی فراطبیعی بود که دقت، تکرار و پشتکار آن را زنده نگاه می داشت. اگر ضربات او اتفاقی بودند، گاها اتفاق می افتادند. بهترین ضربه آزاد تاریخ را ضربه روبرتو کارلوس در فرانسه مقابل فرانسه و چشمان نظاره گر فابین بارتز می دانند. ضربه ای که در سال 1997 جهان را مقهور خود کرد و تحقیق های علمی بسیاری در خصوص آن انجام شد و وی را به چهره ای محبوب در بین فوتبال دوستان تبدیل کرد. اما حقیقت این است که او تا انتهای دوران بازی برای تکرار ضربه دیوانه کننده خود، بیهوده ممارست ورزید. تفاوت جونینیو این بود که این جادو برایش تبدیل به عملی روتین شد.
با صدها شوت او روبرو شده ام. این را فرکوتره به به تلویزیون فرانسه گفت. او اعتراف کرد که در مدت هشت ساله حضور در ژرلاند بارها و بارها و بارها پس از تمرین، به همراه جونینیو باقی می ماند. یکی تمرین ضربه آزاد می کرد و دیگری تلاش داشت که دروازه بان ماهر تری شود. لیون برای هفت سال پیاپی قهرمان لاشامپیونه شد و به یک باشگاه معتبر اروپایی تبدیل شد. آن ها هرگز، زمانی که جونینیو یک ضربه آزاد را به گل بدل کرد، شکست نخوردند. حتی یک بازی! در هر جلسه تمرینی 30 تا 40 ضربه آزاد می زد و 90 درصد آن ها در چارچوب بود و تعداد زیادی از آن ها گل می شد. پس از هر گل نخستین کسی (از نیمکت نشینان) که به سمت خط می رفت، من بودم. احساس فوق العاده ای داشتم. احساس می کردم که آن گل ها، ثمره تلاش ما دو نفر در زمین تمرین بود. آن ها زیاد خوشحالی کردند. 44 گل از 100 گل جونینیو برای لیون روی ضربات آزاد بودند. این عدد از تعداد گل های تمام بازیکنان قریب به اتفاق باشگاه های جهان روی ضربات آزاد در مدت مشابه بیشتر است. هر بار که در فاصله ای نزدیک یا دور ضربه آزادی اتفاق می افتاد، ضربه اش گل می شد یا نه، لحظه ای برای هیجان خلق می کرد.
شیوه و کارنامه ای که برجا گذاشت، در گذشته و حال مشابهی نداشت. می توانست با ضربه ای زمینی در سال 2005 از بیست و پنج یاردی دروازه کاسیاس را باز کند. می توانست از بسته ترین زاویه ممکن در کناره ها دروازه نیس را در سال 2008 باز کند و در همان بازی از جایی بعید دروازه را دوباره باز کند. می توانست در سال 2009 دروازه بارسلونا را از جایی نزدیک به نقطه کرنر طوری باز کند که ویکتور والدز نه تنها فقط نگاه کند، که از سر گنگی گام هایی به عقب بردارد. می توانست دروازه برمن را در سال 2005 با ضربه ای که شتاب و کاتی عجیب برداشت باز کند، آنطور دروازه سدان را باز کند؛ ضربه ای که آرام و در خطی مستقیم رفت اما جنبش های عجیبی در بین برداشت تا به تور دروازه برسد. توانست از فاصله ای بعید ضربه ای در شرایطی وارد دروازه آژاکسیو کند که توپ دو بار در طی مسیر کات هایی در جهات های مخلف برداشت و باعث بهت کریم بنزما شد. به مانند مردی که آونگی در جیب و علمی به هیپنوتیزم دارد. با مایل ها فاصله او بهترین در تاریخ است. این را تیری آنری گفت و گفت: هرگز تلاش نکردم آنطور که جونی ضربه می زند را امتحان کنم چون می دانم که از توان من خارج است. آندره پیرلو در کتابش اینطور ادامه می دهد که ضربات او به یک وسواس برای من تبدیل شده بود و دائما ذهنم را درگیر می کرد. وقتی در لیون بازی می کرد، این مرد کار های خارق العاده ای با توپ انجام داد. کمی به سمتی خم می شد، به بدنش پیچ و تاب می داد، چند گام بر می داشت و بعد دروازه را باز می کرد. اشتباهی در کار نبود. هرگز. آمار ها را بررسی کردم و به این اطمینان رسیدم که شانس در این بین دخیل نیست. رهبر ارکستری بود که چوب مخصوص را در پاهایش قایم کرده بود. به دقت DVD های بسیاری از او را مطالعه کردم و حتی عکس های بازی های او را دیده ام. نابغه شماره دو اگر نبوغِ اختراع نداشت، نبوغ آن را داشت که راز سخت استاد را پیدا کند. مهم نیست که به چگونه و به کجای توپ ضربه بزنید. او تنها از سه انگشت پایش کمک می گرفت. باید سعی کنید که پایتان را مستقیم نگاه دارید و بعد در آخرین لحظه کمی به سمتی شیب بدهید. توپ در هوا به سرعت به چرخش نمی افتد اما با سرعت بیشتری به دروازه می رسد. به همین دلیل توپ به شکل ناگهانی چرخیدن را آغاز می کند. این همان چیزی بود که به آن نیاز داشتم. وقتی آن را کشف می کنید دیگر نمی شود که از ذهن خارجش کرد. برای من بهترین احساس وقتی بود که آن پشت می ایستادم و می دیدم که ضربه ای که زده ام چطور از روی مدافعان رد می شود و وارد دروازه می شود. می شود تقریبا ضرباتش را تکرار کرد اما نه به طور کامل. به همین دلیل باید نام کسی که شیوه را اختراع کرده را روی آن می گذارند. گاهی با اضافه کردن سادیسم، پیروزی لذت بخش تر می شود.
پیرلو همیشه احترام زیادی برای جونینیو قائل است و کریستیانو رونالدو و گرت بیل هم در این زمینه با وی هم داستان اند. اما هیچکدام از این دنبال کنندگان در زمینه ثبات به گرد پای استاد هم نرسیده اند. از سوی دیگر باید به این نکته اشاره کرد که بازی در یک دهه قبل تر و لیگ کوچک تر فرانسه به جونینیو کمک نمی کرد. در آن زمان توپ استانداردی در لیگ فرانسه وجود نداشت و تیم ها می توانستند از هر توپی که می خواهند در بازی های خانگی استفاده کنند. روز پیش از هر مسابقه، لیون به شهر بازی می رفت و جونینیو با چند توپ در زمین تمرین کار خود را آغاز و آنقدر ادامه می داد تا توپ را تسلیم کند. به جای اینکه بازیکن خود را با توپ جدید وقف دهد، سازنده بر اساس بازیکن توپ طراحی می کرد.
سخت بتوان از بین 75 ضربه آزادی که برای کشور و باشگاه هایش به ثمر نشاند یکی را انتخاب کرد. هر کدام جذابیت خود را داشتند. برخی در دیدار هایی حساس تر و برخی عجیب تر بودند. اما بگذارید آنی را انتخاب کنیم که خودش بیش از همه دوست دارد. چون مقابل میزبانی قدرتمند، بایرن مونیخ بود و پیروزی را سبب شد. و به خاطر اینکه الیور کان، بهترین دروازه بان جهان در در آن روزها، سال 2003، درون دروازه ایستاده بود. ضربه ای که جونینیو از سی و پنج متری زد، به تیر خورد و به گل بدل شد. توپ جمع کنی آن پشت سعی داشت مسیر خروج توپ را دنبال کند و او هم به اندازه کان به اشتباه افتاد. خنده دار بود. این را جونینیو گفت. هنرمندی که توپ های مرده را طوری به زندگی باز می گرداند که هیچ کس دیگر نتواند. خودش می گفت همه داریم برای تیم تلاش می کنیم. کدام ستاره؟
کلیپ؛ جونینیو، پادشاه ضربات آزاد (کلیک کنید)