اختصاصی طرفداری-
سفرنامه زیر به جدال دو تیم اینتر و لاتزیو در ماه گذشته بر می گردد. شما می توانید بخش اول این نوشته را اینجا بخوانید.
در مورد جو امنیتی سن سیرو باید این را بگویم که شاید روند کمی سختگیرانه باشد اما در نهایت پلیس با ادب و لبخند با شما برخورد می کند. در آلمان پلیس رفتاری فراتر از عالی دارد اما در ایتالیا هم همه چیز رضایت بخش است. فقط یک لحظه به ذهنم می آید که اگر هواداران پیرامونم یک بار دربی تهران را از نزدیک تجربه کنند، آیا دفعه دومی برای ورزشگاه رفتن وجود خواهد داشت؟
این بار ترجیح دادم بازی را از طبقه دوم ببینم. دلیل این کار هم قیمت مناسب و هم تجربه فضای سن سیرو از بالا بود. بلیط بازی را از هفته ها قبل به صورت آنلاین خریداری کردم و سایت باشگاه اینتر، کاملا حرفه ای این فرآیند را انجام داد. در زمان خرید بلیط، قیمت هر جایگاه متفاوت است و شماره صندلی شما به صورت تصادفی انتخاب می شود. بر خلاف بسیاری از سینماها، ردیف ها از پایین آغاز می شود و در هنگام خرید بلیط باید مراقب باشید ردیف های ابتدایی را نخرید. احتمالا در پوشش تلویزیونی، آن میله معروف جلوی جایگاه را دیده اید. اگر در ردیف های اول باشید، آن میله کمی دید شما را اذیت می کند.
برای رسیدن به طبقه دوم، باید پله های زیادی را پشت سر بگذارید. سن سیرو ارتفاع زیادی دارد، اما در پایان راه، با منظره ای از داخل ورزشگاه مواجه می شوید که کاملا ارزشش را دارد. باشگاه اینتر، پیش بازی مخصوص خودش را دارد و افرادی سعی می کنند در کنار زمین تماشاگران را سرگرم کنند. کوروا مشغول شعار دادن شده و هیجان به هر کسی که در ورزشگاه حضور دارد تزریق می شود.
لاتزیویی ها در بالاترین قسمت ورزشگاه ساکن شده اند و به حق، سر و صدای زیادی دارند. شاید به خاطر اولین حضورم در سن سیرو باشد، اما به حدی تحت تاثیر جو ورزشگاه قرار دارم که نمی توانم متوجه شروع بازی شوم. گل آنتونیو کاندروا ناگهان روند استادیوم را تغییر می دهد. همه بهت زده یکدیگر را نگاه می کنند و صدای شکایت ها کم کم بلند می شود. برای هوادارانی که حالا با تیم خود آشتی کرده اند و دوباره آتش سن سیرو را راه انداخته اند، عقب افتادن از تیم استفانو پیولی سنگین است.
اینتر تمرکز زیادی روی ضربات ایستگاهی دارد اما به جایی نمی رسد. نیمه اول به پایان می رسد و توریست های خارجی برای گرفتن عکس یادگاری در راهرو تجمع می کنند. ایتالیایی ها هم به بحث در مورد بازی می پردازند. باشگاه اینتر رژه ای را با عکس های اساطیر تیم در زمین چمن انجام می دهد تا تماشاگران بی حوصله نشوند. با آغاز نیمه دوم صدای تشویق بلندتر می شود.
پس از خراب کردن چند موقعیت، سرانجام فرار مائورو ایکاردی و تک به تک او با بریشا گل مساوی را رقم می زند. هواداران انتظار دارند تیمشان به گل برتری هم برسد اما این اتفاق نه تنها رخ نمی دهد، بلکه حرکت احمقانه ملو و دادن پنالتی باعث می شود لاتزیو به برتری برسد. شوت کاندروا را هندانوویچ می گیرد اما در بازگشت وی توپ را وارد دروازه می کند. شادی پس از گل کاندروا با فحش هواداران میزبان همراه می شود!
سنت خاصی در سن سیرو وجود دارد. تماشاگران برای ابراز احساسات(شادی پس از گل، فحش، شکایت و ...) برای دقایقی صندلی خود را ترک می کنند و جلوی چشم همگان این کار را انجام می دهند و خیلی شیک به جای خود باز می گردند.(شاید آن میله معروف جان هزاران نفر را نجات داده باشد!)
هواداران عصبانی در حال ترک ورزشگاه هستند اما یک نفر ول کن ماجرا نیست. او ۵ دقیقه بدون لحظه ای مکث و با همان استایل بازی با دست معروف ایتالیایی، فریاد می زند و در نهایت وقتی حس می کند کسی به او توجه نمی کند، ورزشگاه را ترک می کند. در ابتدا قصد داشتم برای بازگشت از تاکسی استفاده کنم زیرا معمولا شنیده بودم که شهر میلان امنیت بالایی ندارد. متصدی هتل قبل از بازی من را متقاعد کرد که با همان مترو بازگردم و تضمین کرد هیچ اتفاقی رخ نمی دهد. او کاملا حق داشت.
همه چیز امن و کاملا برنامه ریزی شده بود. ماموران پلیس هر چند دقیقه یک بار در ایستگاه مترو را می بستند تا افرادی که داخل هستند سوار مترو شده باشند. کمی وقتتان در این لحظه می گذرد اما در نهایت متروها سریع می آیند و شما به محل اقامت خود باز می گردید.
میلان هنوز راه زیادی برای پیمودن دارد اما اینتر، کاملا بازگشته است و کم کم شروع به قدرتنمایی در اروپا خواهد کرد. با این تفاسیر، سن سیرو همچنان عظمتی شگرف دارد. شکوهی که تکنولوژی هم نمی تواند به راحتی خلق کند. اتمسفر ورزشگاه شهر میلان، کاملا افراد را غرق می کند و قطعا می تواند جهنمی برای بازیکنان تیم مهمان شود. می توانیم امیدوار باشیم فینال لیگ قهرمانان فوق العاده ای را سپری کنیم. کسی چه می داند. شاید استانبولی دیگر.
*کلمه "دای" در ایتالیایی کاربرد زیادی دارد. یکی از کاربردهای مهم آن، تشویق و سوق دادن کسی به سمت هدف یا موفقیت است.
سفرنامه طرفداری، بخش اول؛ در قفس گرگ ها
سفرنامه طرفداری، بخش دوم؛ چگونه باواریایی ها، نشان دادند چه کسی رئیس است!
سفرنامه طرفداری، بخش سوم؛ معبد فوتبال یا همان چگونگی تنفس در دوران کودکی!