اختصاصی طرفداری- خیلی ها آن را معبد فوتبال می نامند. برخی آن را مقدس ترین مکان ورزشی خطاب می کنند اما برای من، سن سیرو همان تعبیر آتش و مه و فریاد فورتزا/مردا است. روز موعود، سرانجام از راه رسیده بود. بخش مهمی از عمر، مشغول ریز کردن چشمانمان بودیم تا از میان دود و پرتوهای نور ورزشگاه و البته قاب تلویزیون کوچک اتاق، توپی از خط دروازه عبور کند، تکلی بر روی پای کسی زده شود یا هزاران اتفاق دیگر بیفتد تا بتوانیم واکنشی احساسی از خود نشان دهیم و فردا در مدرسه، محله یا جمع رفقا، حرفی از آن بزنیم. حتی در آن روزهای مزخرفی که ترکیب تیم های شهر میلان، ما را از فوتبال زده می کرد، صدایی که از ورزشگاه می آمد، به ما امید می داد. سرانجام روز موعود از راه رسیده بود.
اگر در شهری بزرگ به دنیا آمده اید یا در شهری بزرگ، زندگی کرده اید، میلان برای شما شهر بزرگی نیست. همین مسئله، پرافتخار بودن دو باشگاه عظیم شهر را، خاص تر می کند. مردم در این شهر، همانند بسیاری از شهرهای دیگر ایتالیا، شبیه شخصیت های سینمایی هستند و زبان شیرین آنها به این حس کمک می کند. نحوه پوشش مردم میلان به طور خاص، شما را غافلگیر می کند. آنها شاید از نظر اقتصادی، در سطح امثال بسیاری از کشورهای اروپا نباشند، اما همیشه ظاهری ویژه و دقیق به مخاطب ارائه می دهند. راه رفتن در راهروهای گالری ویتوریو امانوئله و دیدن قیمت اجناس، گیجتان می کند اما در پایان راه، وقتی به صحن کلیسای بزرگ شهر می رسید، دوباره به عظمت مکانی پی می برید که دو باشگاه بزرگ در جهان فوتبال به ما تحویل داده است.
از فوتبال حرف بزنیم. اکثریت مردم، عاشق فوتبال هستند. اصولا میلانی ها دو چیز را خیلی خوب دنبال می کنند: فوتبال و سیاست! آنها همان قدر که برای فوتبال دست و پا می شکنند، در سیاست هم دخالت می کنند. برای برآورده شدن خواسته های خود از هیچ تحصنی ابا ندارند(تقریبا هر توریستی می تواند تظاهرات ببیند!). می توان گفت در مردم شهر، اینتری های بیشتری دیده می شود. جوانان اکثرا نراتزوری هستند و میلان کاملا راهش را جدا کرده است. تیم سیلویو برلوسکونی کاملا بین المللی فکر می کند، طرفدارانش را از خارج از شهر، کشور و حتی قاره می آورد و حتی با وجود وضعیت نه چندان خوب، در هتل ها بروشورهایی را پخش می کند که توریست های خارجی به باشگاه میلان بیایند. چیزی که شاید برای فوتبال دوستان خودمان، کمی عجیب به نظر برسد.
تیم پرطرفدار دیگری هم در شهر میلان حضور دارد: یوونتوس! به عجیب ترین چیزی که می توان در میلان دید، رسیده ایم. باشگاه تورینی که در شهر خودش غریبه است، در میلان کانون هواداری دارد، روزنامه چاپ می کند، در هر فروشگاهی می توان لباسش را پیدا کرد، فروشگاه رسمی دارد و روزانه ده ها نفر از آن خرید می کنند. یوونتوس در هر ایستگاه متروی شهر میلان، تبلیغات دارد و کاملا روی هوادارانش حساب می کند. ناپولی دیگر تیم محبوب خارجی های ساکن در شهر است.
بسیاری از جاذبه های گردشگری شهر میلان که بر خلاف تصور شما زیاد هم نیستند، در مرکز شهر قرار دارند. بسیاری از توریست های خارجی در مرکز شهر هتل می گیرند و محل کار بسیاری از افراد در این بخش است. سن سیرو، خط متروی ویژه ای دارد و شما می توانید به راحتی به آن برسید. متروی شهر میلان، خط های کمی دارد و به راحتی بعد از یک یا دو روز، به آن مسلط خواهید شد. نکته جالب دیگر، قیمت پایین بلیط است که شما می توانید با پرداخت ۱.۵ یورو(معادل ۶ هزار تومان)، یک روز کامل از خدمات مترو استفاده کنید. متروها کاملا سریع هستند و خیلی علاف نمی شوید.
برای رسیدن به ورزشگاه جوزپه مه آتزا که عموما سن سیرو خطاب می شود(چه از سوی اینتری، چه از سوی میلانی و چه از سوی شهرداری شهر!)، خط ویژه ای وجود دارد که ایستگاه آن با شیشه محافظت می شود. این کار برای جلوگیری از پیامدهای ازدحام جمعیت قبل از رسیدن مترو صورت گرفته است.
با رسیدن به ورزشگاه، عظمت بنا، قطعا شما را تحت تاثیر قرار خواهد داد. با توجه به زمانبندی سفر من به ایتالیا، تنها می توانستم بازی اینتر و لاتزیو را از نزدیک ببینم و با توجه به تعطیلات لیگ، برای دیدن بازی دیگری در این فصل، مجبور خواهم بود دوباره به ایتالیا سفر کنم. از چند ساعت قبل از آغاز بازی، شهر رنگ و بوی اینتر به خود می گیرد و افراد زیادی را می بینید که با شال یا پیراهن تیم مورد علاقه خود در شهر تردد می کنند.
سن سیرو محوطه بزرگی دارد و انتخاب جهت اشتباه برای رسیدن به جایگاه مورد نظر، ما را ناچار به انجام طوافی دلپذیر می کند. فروشگاه های زیادی در اطراف شما وجود دارند که می توانید از آنها لباس، شال یا نوشیدنی و غذا بخرید. تنوع غذا در ایتالیا زیاد است اما قیمت، یک ساندویچ، ۴ برابر نمونه مشابه در آلمان، یعنی ۱۰ یورو است(۴۰ هزار تومان!) با عبور از سد امنیتی، وارد ورزشگاه می شوم.
بخش اول این نوشته به پایان رسید. به زودی بخش دوم و پایانی تجربه تماشای دیدار اینتر - لاتزیو را در طرفداری می خوانید.
سفرنامه طرفداری، بخش اول؛ در قفس گرگ ها
سفرنامه طرفداری، بخش دوم؛ چگونه باواریایی ها، نشان دادند چه کسی رئیس است!