طرفداری- گلر باشگاه استوک سیتی و لستر سیتی که به افتخارات باشگاهی زیادی نرسید، در دلپذیرترین عصر تاریخ فوتبال انگلستان در فینال جام جهانی 1966 یکی از بهترین ها بود. او در دیدار مقابل برزیل در جام جهانی 1970 ضربه ای را مهار کرد که به زعم بسیاری، بهترین سیو تاریخ است.
او در مصاحبه با میرر گفت:
اینکه عضوی از تیم قهرمان جهانی در سال 66 بودم و توانستم آن ضربه پله را مهار کنم، به من برای مبارزه با بیماری نیرو می بخشد. مردم هنوز از آن ضربه و مهار من حرف می زنند و خودم هم زیاد به آن فکر می کنم. اگر توانستم آن ضربه را مقابل بهترین بازیکن جهان مهار کنم، پس می توانم در نبرد با بیماری هم پیروز شوم. خاطره آن روزها به من کمک می کند. امیدوارم به بقیه هم کمک کند تا تحت تاثیر قرار بگیرند.
ده سال پیش او یک کلیه اش را به دلیل سرطان از دست داد. دکتر ها هشدار داده اند که اگر بیماری با همین سرعت پیشرفت کند مجبور به برداشتن کلیه دوم خواهند شد. او که تاول های بسیاری روی بدن خود دارد، می داند که باز هم وزن کم می کند.
خوشبینم و امیدوارم بتوانم ادامه دهم. من یکی از قهرمان های بسیار این کشورم و باید برای زنده ماندن نبرد کنم. مشکل کلیه را به عنوان یکی از مشکل های زندگی در نظر می گیرم. جنگیدن کار دشواری است. دکتر به من گفته که باید عادی رفتار کنم. امیدوارم داروها عمل کنند. خانواده ام همیشه مرا حمایت کرده اند. ده سال پیش بود که یک کلیه ام را از دست دادم و این در حالی بود که برای تعطیلات در فلوریدا بودیم. یک هفته بعد نمی توانستم بخوابم و پس از آن به دلیل درد حتی نمی توانستم بایستم. به بیمارستان رفتیم و آن ها گفتند که سرطان دارم. شوکه شده بودم وقتی که گفتند مشکل از کلیه است. به سراغ داروها رفتیم و شیمی درمانی سه بار در ماه تکرار می شد. این دردناک تر از دردهای بیماری بود. دراز کشیدن روی تخت بیمارستان باعث شده که بدنم پر از تاول شود و راه رفتن دشوار شود. آخرین باری که سرطان داشتم، کلیه ام را برداشتند و اینطور بود که از شر آن راحت شدم. امیدوار بودیم دارو ها باعث شود که میزان کم باقی مانده از آن درمان شود. اما رشد کرد و حالا باید کلیه دوم را بردارم. امیدوارم که کلیه جایگزین پیدا کنیم.
او مدال قهرمانی خود را در سال 2001 با مبلغ 124 هزار پوند و کلاه قهرمانی را با 27 هزار پوند فروخت. او شش بار بهترین دروازه بان جهان شده است. یکی از دخترهایش می خواست کلیه خود را به پدر بدهد اما تست ها ثابت کردند که این امکان وجود ندارد.
خانواده شرایط را پذیرفته اند و من هم همینطور. وقتی حرفه ای و آماده بوده باشید، بیماری یک ناامیدی تمام عیار است. هرگز سیگار نکشیدم و اهل زیاده روی در خوردن نوشیدنی الکلی نبوده ام. نمی توانم زیاد غذا بخورم و وزن کم کرده ام. اما هنوز گلف بازی می کنم.
او ماه قبل پله را در ضیافتی دید.
برای ضیافت شامی در لندن بودیم. عکسی از من و او روی دیوار بود که آن مهار را نشان می داد. او زیاد از نظر جسمی احساس راحتی نمی کرد و به او کمک کردم که از سن پایین بیاید. با من احساس همدردی می کرد و آرزوهای خوبی برایم داشت.
ده هزار نفر در انگلستان از سرطان کلیه رنج می برند و در نیمی از موارد، پیش از درد های طاقت فرسا نشانه ای وجود ندارد.
آرزو داشتم که می شد هنوز هم بازی کنم. هنوز هم برای دیدن بازی های استوک می روم اگر بتوانم. این بزرگترین نبرد زندگی من است. اما هنوز خاطره هایم هست. هرگز آن عصر آفتابی را که در ویمبلی با مدال قهرمانی جهان دور افتخار زدیم را فراموش نمی کنم. فریاد مردم را فراموش نمی کنم. هنوز آن را می شنوم. خوش شانس بودم که این خاطره را دارم.