طرفداری- هر دو پایگاه هواداری محکمی دارند. هر دو بازیکنان با کیفیت را به خود جذب میکنند. تیترها برای آن بازی به خوبی گویای همه چیز بود؛ فرگوسن رونی را بازی نمیدهد و ژوزه مورینیو در این بازی باید نقش فردی که مصاحبه کاری دارد را ایفا کند آن هم با کریستیانو رونالدو.
خود بازی تا بی نهایت شاهد تصمیمات جنجال ساز بود. از اخراج نانی توسط شاکر ترک گرفته تا آخرین بازی اروپایی فرگوسن که تقریبا زیر سایه آن تصمیم قرار گرفت. روابط بین این دو باشگاه در سالهای اخیر کمتر مورد توجه قرار گرفته است. یونایتد امسال رونالدو، راموس و بیل را زیر نظر دارد که راموس پس از مدتها صحبت با رئال تمدید کرد. تلخی روابط اما در قضیه ده خیا به وجود آمد که دستگاه فکس نقش اساسی را بازی کرد. هر دو باشگاه بیانیه دادن و تقصیر را گردن دیگری انداختند. با این حال، رابطه دو باشگاه همیشه اینگونه نبوده است. تاریخ روابط دو باشگاه سرشار از درام، جنجال و خشم است.
نکته بارز این است که این دو باشگاه دو ایدئولوژی متفاوت دارند. یونایتد به صورت سنتی حمایت گروه کارگر شهر منچستر و حومه آن را دارد و سعی در رد ناسیونالیسم دارد زیرا احساس میکنند که بیشتر باید به ریشههای خود منچستر وابسته باشند تا انگلستان. در مخالفت با این ایده، اسپانیا از ایالتهای زیادی تشکیل شده است که رئال مادرید هنوز هم نماد ناسیونالیسم این کشور است.
یک فرد بی اطلاع شاید بگوید که این دو باشگاه هیچگاه هیچ رابطهای با هم نداشتند. سر الکس در سال ۲۰۰۸ گفته بود که حتی یک "ویروس" هم به رئال مادرید نخواهد فروخت. این را زمانی که به شدت به دنبال حفظ رونالدو بود گفت. سال بعد آنها با ۸۰ میلیون پوند رونالدو را فروختند که کریستیانو تبدیل به چهارمین بازیکنی شده بود که در شش فصل از یونایتد به مادرید رفته بودند. روابط این دو باشگاه با آمدن مورینیو و ستایش او از فرگوسن کمی نرم شد. این دوستی خیلیها را به یاد دوستی سانتیاگو برنابئو و سر مت بازبی انداخت. اسطوره رئال مادرید مهاجم سابق باشگاه بود که رئیس رئال شد و بعدها استادیوم باشگاه به نام او تغییر نام داد. کسی که خیلی از انگلیسی زبانها هنوز هم اسمش را اشتباه تلفظ میکنند.
رابطه بازبی و برنابئو در کتاب جان لودن به نام "داستان دو شهر؛ منچستر و مادرید از ۱۹۵۷-۱۹۶۸" به خوبی نشان داده شده است. لادن میگوید:
"وقتی به تاریخ نگاه میکنید و کاری که مادرید میخواست برای یونایتد انجام دهد را مرور میکنید میبینید که فوق العاده بوده است."
نام بازبی در سال ۱۹۵۷ که با بچههای بازبی به مادرید آمد به ذهن برنابئو خطور کرد. جایی که آنها نمایش فوق العادهای داشتند اما برای شکست آن رئال مادرید کافی نبود. رئال در مجموعه ۵-۳ برد که آن فصل قهرمان اروپا شد. برنابئو اینقدر تحت تاثیر بازبی قرار گرفته بود که به آن مربی اسکاتلندی پیشنهاد هدایت رئال را کرد. بازبی اما میخواست با یونایتد جام را بلند کند و خیلی محترمانه پیشنهاد را رد کرد.
سال بعد، تراژدی یونایتد رقم خورد و تاریخ باشگاه برای همیشه تغییر کرد. هواپیمایی مونیخ خیلی از بازیکنان اصلی یونایتد را به کام مرگ فرستاد تا باشگاه در تک تک سلولهایش غم را تجربه کند. بدون هیچ تعجبی، میلان در نیمه نهایی تیم بسیار جوان و بی تجربه یونایتد را شکست داد که البته در آخر باز هم تیم ایتالیای به رئال مادرید باخت و رئال قهرمان اروپا شد. برنابئو که رئیس باشگاه بود، جام را به یونایتد تقدیم کرد که یونایتد آن را نپذیرفت.
برنابئو میخواست از این هم جلوتر برود و گرانترین بازیکن مادرید و بهترین بازیکن دنیا را در آن زمان به یونایتد پیشنهاد داد. آلفردو دی استفانو. هر دو طرف قرارداد توافق کرده بودند که یونایتد به صورت قرضی دی استفانو را در اختیار داشته باشد اما اتحادیه فوتبال این انتقال را منتفی دانست و ادعا کرده بود که این انتقال جلو پیشرفت بازیکنان انگلیسی را خواهد گرفت.
برنابئو و مادرید، پریشان نبودند. آنها یک پرچم را که نام بازیکنان فوت شده در حادثه مونیخ را بر خود داشت در مادرید بر افراشت و نام آن را "قهرمانان افتخار" نامید و تلاش کرد تا برای باشگاه یونایتد پولی را جمع آوری کند. آنها به یونایتد پیشنهاد دادند تا از لوازم ورزشی مادرید استفاده کنند و این امکانات برای خانواده بازیکنان هم رایگان بود. پس از آن این دو باشگاه اقدام به برگزاری بازی دوستانه کردند که پول جمع آوری شده به باشگاه انگلیسی میرسید.
در سال ۱۹۵۹ اولین بازی دوستانه برگزار شد که رئال مادرید ۶ گل زد اما ۶ گل دریافت شده توسط لوس بلانکوس نشان میداد یونایتد آنچنان هم شرایط بدی ندارد. در مراسم جمع آوری پول، برنابئو در تعریف از بازبی از کلمه "شجاع ترین" و "بزرگترین" مردی که در فوتبال دیده است استفاده کرد. بازبی هم گفت که
"مادرید حالا برای ما مانند یک عضو از خانواده است".
بازی دوم را رئال ۳-۲ برد و در آخرین بازی شاگردان بازی موفق شدند ۳-۱ مادرید را شکست دهند. در سال ۱۹۶۱ هم بازبی موفق شد در بازی دوستانه باز هم رئال مادرید را ۲-۰ شکست دهد.
بازیهای دوستانه حرکتی بسیار سخاوتمندانه از طرف رئال بود. آنها به یکی از رقبای خود به صورت مستقیم کمک کردند تا دوباره پس از یکی از تراژدیکترین اتفاقات فوتبالی روی پای خود بیاستند. ۱۰ سال پس از حادثه مونیخ، یونایتد قهرمان اروپا شد و آنها در نیمه نهایی مادرید را شکست دادند که برنابئو گفت:
"اگر یک تیم قرار بود ما را شکست دهد، خیلی خوشحالم که آن تیم یونایتد بود."
این اتفاقات جنبهای دیگر از روابط دو باشگاه را نشان میدهد که به خاطر اتفاقات اخیر از دیدگان پنهان شده بود. سخاوت و متانت برنابئو ستایش بر انگیز است اما از آن مهم تر آنکه این رفتارها اصیل بود. اینها رفتارهای بود که هیچگاه نباید فراموش شود.