طرفداری- در بخش نخست یادداشت راب بوث خواندید که چطور تیم جوانان قطر در خانه و در مسابقات غرب آسیا از رسیدن به فینال ناکام ماند. اینکه با وجود تمام حرفوحدیثها از "خرید میزبانی" جامجهانی، ساحلنشینان جنوبی خلیجفارس باقدرت کار مهیاشدن برای میزبانی را دنبال میکنند. ادامه یادداشت را میخوانید:
در اطراف دوحه که رانندگی میکنید (بهخاطر گرمای هوا سخت میتوان در آن حوالی پیادهروی کرد) نشانههایی از فرهنگی در حال شکلگیری از فوتبال را میبینید. ورزشگاههای بیضوی شکل که در بین فروشگاههای فرورفته در گردوخاک و آسمانخراشهای خاکستری گیر افتادهاند. چیزی که توی ذوق میزند این است که ورزشگاهها مطابق میزان هوادارها ساخته نشدهاند. برای مثال ورزشگاه ملعب لوسيل الدولي که توسط نورمن فاستر (طراح معروف ویمبلی) ساخته شده، 86250 نفر را میتواند در خود جا دهد و قرار است استادیوم دیدار فینال باشد.
قطریها به همان سرعت پول به پروژه عظیم خود تزریق میکنند که روی منابع نفت و گاز "حباب" تشکیل میشود. در شرایطی آنها تاکنون 200 میلیارد پوند (که این شامل شبکه ریلی، هتل ها و غیره نیز میشود) برای جامجهانی هزینه کردهاند که برای مثال انگلستان 9.3 میلیارد پوند برای المپیک 2012 هزینه کرده بود.
مشتاقها از راه رسیدهاند و بازار خود را بر پا کردهاند. کمپانی جواهرات و کریستال سواروسکی از استرالیا و فروشگاههای فروش گوشیهای هوشمند با تخفیفهای ویژه و رقابتی بیش از همه در چشم هستند. نوجوانها را میبینید که در همهجا پیراهن بارسلونا و پاریسنژرمن را با نام اسپانسرهایی که چندان غریبه نیست، بر تن کردهاند. تلویزیون را روشن میکنید و فوتبال است که از شبکه به شبکه آن بیرون میزند. آنها حق پخش 52 رقابت فوتبال در جهان را خریدهاند تا آن را به طور رایگان برای مردمشان به نمایش در بیاورند. با وجود بیناسپورتس و خرید حق پخش لیگ برتر با پیشنهادی نجومی، آنها با برنامهها زیادی در خصوص تحلیل جز به جز مسابقات به راه انداختند. آنها در این راه افراد باتجربهای مانند ریچارد کیز و اندی گری را هم به خدمت گرفتند که البته این دو به دلیل برخی حرفهای تبعیضآمیز سپس اخراج شدند.
اما اگر به سایر بخشهای فوتبال قطر نگاهی دقیق داشته باشیم میبینیم که تمام مسائل فریبنده و پر هزینه سرابِ صحرا هستند. نمود عینی فوتبال آنها همان است که سانچز و مردانش روبروی سکوهای خالی نشان دادند و اگر مورد تشویق کسی قرار گرفتند، همان کارگرهای خارجی بودند که با اتوبوس به ورزشگاه رسانده و روی سکوها نشانده شده بودند. همان تیمی که به یمن فقیر باخت و در نهایت در خانه سوم شد.
به یکی از بازیهای سوپر لیگ قطر رفتم. نخستین چیزی که نظرم را جلب کرد افرادی بودند که روی سکوها لباس سنتی سفید (دشداشه) پوشیده بودند. شنیدم که آنها انبوه افراد خارجی ای هستند که برای اینطور لباس پوشیدن، پر کردن سکوها و خواندن سرودهای عربی 5 پوند به ازای هر بازی دریافت میکنند. وقتی از مسئولان لیگ در این خصوص سوال کردم، گفتند که پولی به هواداران دروغین پرداخت نمی کنند اما پذیرفتند که به افرادی پول پرداخت میکنند که اتمسفر به وجود بیاورند.
طنز دیگر قضیه این است که درصد عظیمی از مردم قطر از پروژه جامجهانی حذف شدهاند. بیش از 1.8 میلیون (هشتاد درصد) از جمعیت قطر را کارگرهای خارجی تشکیل میدهند که اکثرا از جنوب آسیا و آفریقا می آیند. آن جماعت به طور میانگین روزانه 10 پوند درآمد دارند و عموما در اردوگاه های کثیف حاشیه شهر زندگی میکنند. درصد زیادی از این مردم عاشق فوتبال هستند و اگر فرصتی پیدا کنند بازی میکنند اما نمی توانند شهروند قطر باشند. حتی با وجود اینکه استعدادهای فوتبال بسیار کمی در این کشور پیدا میشود.
موتور اصلی پروژه سازندگی برای جامجهانی 2022 که میتوان آن را با مدرسه هاگوارتز مقایسه کرد، آکادمی فوتبالی "تحقق رؤیاهای فوتبالی" است که در حاشیه دوحه توسط امیر قطر در سال 2004 به راه افتاده است. اینجا جایی است که 240 کودک قطری زندگی میکنند، یاد می گیرند و تمرین میکنند تا به فوتبالیست ها، شناگرها و وزشکاران بزرگ تبدیل شوند. تمامی هزینه این پروژه را دولت پرداخت می کند. زیر آن گنبد آبی و زمین هایی که برنامههای خنک کننده برای آنها پیاده شده، بازیکن ها با نظارت مربی ها کارکشته اسپانیایی، آلمانی و انگلیسی زندگی میکنند. مارادونا، پله و بسیاری دیگر از بازیکنان بزرگ برای کمک آمده اند و دروازه بان ها درسهای خود را از ایکر کاسیاس و مانوئل نویر یاد می گیرند. اما باز هم تنها بتوان پنج شش بازیکن در سطح بینالمللی از این بین پیدا کرد.
این تیم زیر 23 سال که در نیمه نهایی به یمن باخت، ترکیبی از با تجربه های تیمی خواهد بود که قرار است در 2022 نماینده های کشور میزبان باشد. مدیر آکادمی تحقق رؤیاهای فوتبالی، ایوان براوو است که تا سال 2010 مدیر استراتژی رئال مادرید بود. او روی کاناپه خود در دفتر بزرگش روبروی ما نشسته بود. این دانش آموخته MBA توضیح داد که قطر امیدوار به رسیدن به چه اهدافی است. این مانند زمانی است که اسپانیا در آستانه المپیک 1992 بود. آنجا باید از نظر اقتصادی پیشرفت می کردیم و سعی می کردیم در عرصه های بینالمللی اعتبار کسب کنیم. این به ملت ما اعتمادبهنفس، اعتبار، احترام و جایگاهی در بالاترین صندلی ها در کنار سایر قدرت های ورزش داد. ابتدا المپیک بارسلونا بود و بعد رئال مادرید و بارسلونا به بزرگترین باشگاه های جهان تبدیل شدند. و بعد کشور ما قهرمان جامجهانی شد. در این بین رافا نادال، فرناندو آلونسو و بسکتبالیست های ما در NBA برای خود و کشور افتخار آفرینی کردند.
در قطر هم، در شباهتهایی آشکار با اسپانیا، تئوری او این است: فوتبال میتواند اعتمادبهنفس به وجهه بینالمللی ورزشکاران این کشور بیفزاید. اما بهخاطر کم بودن تعداد شهروندهای قطری، نمیتوان ایدههای "داروینی" براوو را پذیرفت که تنها تشنهترها و رقابتکنندهترینها به موفقیت میرسند. آنها برنامههای استعدادیابی ای در خارج از کشور نیز دارند. برنامه آنها استعداد 500 هزار نوجوان را در یک سال اخیر از غرب آفریقا، مرکز آمریکا و جنوبی شرقی آسیا از نظر گذرانده است. بهترین نفرات از آن جمع، شانس تمرین در دوحه را یافتهاند و برخی دیگر به آکادمی دومِ تحقق رؤیاهای فوتبالی در سنگال رفتهاند.
این سوءظن به وجود آمده که آنها بهترین بازیکنان خارجی را به ترکیب تیم ملی اضافه خواهند کرد. براوو توضیح داد که هدف ما دادن پاسپورت قطر به بازیکنان خارجی نیست و طبق قوانین فیفا نیز این عمل ممکن نیست. اینکه برای گرفتن اجازه بازی برای کشوری باید پنج سال در آن کشور زندگی کرده باشید. هفت سال تا جامجهانی باقی مانده است. هدف ما این است که بهترین بازی را از بازیکنان شایستهای بگیریم که در قطر و از والدینی قطری متولد شدهاند. افرادی را میخواهیم که نماینده قطر باشند، نه اینکه کسی را از آفریقا بیاوریم!
بهجای اینکار، استعدادیابهای آکادمی به طور دائم مدرسه به مدرسه این کشور را سرکشی میکنند و برای تواناییهای هر بازیکن از ششساله پایگاهدادهای ترتیب دادهاند. در یازدهسالگی آنها 400 نفر را انتخاب میکنند و به پیش-آکادمی میبرند و سالیانه به 25 نفر بورسیه میدهند. انتخابشدهها ده ساعت در روز را در آکادمی میگذرانند و این شامل دو جلسه تمرینی، مضاف بر درسهای انگلیسی، دینی، اسپانیایی، فرانسوی و ریاضی میشود. آنها که سنشان بالاتر است شبها را هم میمانند و احساس بودن در یک هتل کاری را تجربه میکنند. شعار روی دیوار آنها این است که بلندپروازیهای امروز، الهامبخشهای فردا. وقتی که از مدرسه فارغالتحصیل میشوند کلاهی مخصوص به آنها داده میشود که آبیرنگ است و مزین به بالهایی طلایی و نقرهای میشود.
محمدحسین ۲۲ساله با 186 سانتی متر قد دروازه بان تیم زیر 23 سال قطر است. او دانش آموخته همین مدرسه است. سرش به فوتبال است و مودب رفتار می کند. گفت که هشت سال داشت که اولین بار لگد به توپ زد. او دانش آموخته مهندسی کامپیوتر IBM است. چند سالی میشود که معلمش استعدادش را کشف کرد و به او پیشنهاد کرد به باشگاهی بپیوندد. آن زمان سال 1999 بود و فوتبال هنوز در قطر ناشناخته بود. آن زمان هم آنها از منابع گاز ثروتمند بودند اما به لحاظ اجتماعی محافظه کار بودند.
والدینم به من اجازه نمیدادند برای تمرین بیرون بروم. آنها فکر میکردند این هم نوعی بازی است و نمیتواند منبع درآمد یا شغل برای من در آینده باشد. آنها میخواستند که شغلی عادی پیدا کنم. تاجر، مهندس، دکتر یا خلبان باشم. کار دشواری بود. اگر پدرم آینده من را میدید، بدون جنگ و دعوا با فوتبالیست شدنم موافقت میکرد. اینکه جامجهانی قرار است در قطر برگزار شود، نظر مردم را تغییر داد. او شیفته بازی در جامجهانی است. باید در ترکیب باشم. هیچ اشتباهی در راهم تا آنجا را برنمیتابم. حضور در 2022 اتفاق بزرگی خواهد بود.
سایر بخش ها:
از کشوری کوچک وابسته به نفت تا میزبان بحث برانگیز ترین رویداد ورزشی پس از المپیک مسکو (بخش اول)
تغییرهایی که میزبانی جام جهانی به وجود می آورد و نمی آورد (بخش دوم)
برای جام جهانی آماده خواهیم بود، انشاالله (بخش سوم)
ژاوی هرناندز وارد می شود (بخش آخر)