طرفداری- انتهای فصل گذشته و ابتدایی فصل جاری به شکل خوبی برای راجرز رقم نخورده است.
او هدایت تیمی را بر عهده دارد که خوب گل نمی زند. تیم فصل گذشته او، یک دوم فصل پیش از آن گلزنی کرد که این شامل تنها ده گل (یک پنالتی) در ده بازی آخر فصل قبل (در فصل پیش از آن، در ده بازی پایانی 28 گل به ثمر رسانده بودند) می شد. آن ها در شش دیدار لیگ قهرمانان 5 گل (یک پنالتی) به ثمر رساندند و در لیگ اروپا نیز در دو دیدار یک گل به ثمر رساندند که آن هم پنالتی بود.
در این فصل نیز آمار رو به بدتر شدن پیش رفته و عددِ 3 گل در پنج بازی به ثبت رسیده است. اما آمار کریستین بنتکه در این بین زیر سوال نیست و این مهاجم در ابتدای ورود به باشگاه توانسته در شرایطی که موقعیت های زیادی برای وی ساخته نشده، دو گل زیبا در این مسابقات به ثمر برساند. پس وقتی مهاجم مرکزی بدون پشتوانه ای صحیح، توانسته با 12 ضربه 2 گل به ثمر برساند می توان گفت که وضعیت لیورپول در نوک پیکان خط حمله مانند فصل گذشته نیست که ماریو بالوتلی در تمام فصل با 56 شوت، یک گل به ثمر رساند.
" نمی دانم که به چند مهاجم نیاز دارم اما یکی از آن ها باید هر هفته در بهترین شرایط باشد." این را راجرز سه ماه پیش، یعنی پیش از خرید بنتکه و با اشاره مستقیم به وضعیت سلامتی استوریج گفته بود. مهاجم 26 ساله لیورپول عمده فصل گذشته را به دلیل مصدومیت از دست داد و در تابستان دوره بهبود خود را در بوستون گذراند. حالا او شرایط مناسبی دارد و در آستانه کسب آمادگی کامل برای حضور در ترکیب است و این باعث بروز سوال هایی می شود.
استوریج و بنتکه مهاجمانی هستند که خود را در لیگ برتر تثبیت کرده اند. آمار 87 گلی که این دو مهاجم در سه فصل و چند هفته اخیر لیگ برتر برجا گذاشته اند، بهتر از آمار مهاجمان فعلی تمام باشگاه های انگلیسی در این لیگ و در بازه زمانی مشابه است.
با وجود به ثمر رساندن دو گل در لیگ برتر، بنتکه هنوز فاصله زیادی با بازیکنی محوری در لیورپول داشته است. مسئله ای که بیش از آنکه گناه وی باشد، باید به سرمربی بابت آن خرده گرفت. وقتی راجرز کمیته نقل و انتقالات لیورپول را برای پرداخت 32.5 میلیون پوند هزینه خرید بنتکه راضی می کرد، دقیقا می دانست که چه چیزهایی باید از این گلزن بلژیکی انتظار داشته باشد. حالا که پنج بازی از فصل می گذرد، هنوز شاهد ایزوله شدن این بازیکن در نوک پیکان خط حمله تیم از هر همکاری یا کمکی از سوی سایرین بوده ایم.
آن ها مهاجمی را به خدمت گرفتند که توانایی بازی با تنهایی در نوک خط حمله را دارد. او پیش تر این کار را در لیگ برتر انجام داده و به ثمر رساندن 11 گل در 11 بازی واپسین فصل گذشته و البته آن گل دیدنی در ویمبلی به لیورپول، موید همین موضوع در تیمی است که به سختی در لیگ برتر باقی ماند. منظور اینکه شما می توانید از یک تک مهاجم در فوتبال نوین استفاده کنید منوط به این که کمک لازم برای وی فراهم باشد.
بنتکه در لیورپول بیشترین پیروزی (9.8) را در نبردهای هوایی داشته است. آمار او در لیگ برتر در رده دوم جا می گیرد. تنها بازیکنی که در این زمینه از وی آمار بهتری داشته، رودی گستد جانشین وی در استون ویلا است. اما آمار نشان می دهد که این برتری هوایی هدر رفته است. به بیانی دیگر وقتی آمار پاس های صحیح مهاجمی که چندان در پاس دادن اهل ریسک نیست عددی مانند 65 درصد باشد (که طبیعتا در این زمینه وضعیت پاس های با پا از پاس های با سر بهتر است و یعنی وضعیت پاس های سالمی که از نبردهای تن با تن بیرون آمده اند عدد نازلی است) مهم نیست که چه تعداد نبرد هوایی موفق داشته باشید. راه حلی به نام استفاده از روبرتو فیرمینو (بازیکنی در پست ده) و دنی اینگز (یک همواره مهاجم) در پست وینگر هم برای کمک به بنتکه در سیستم 3-3-4 یا 1-3-2-4 بی نتیجه مانند و به شکست مقابل وستهم و منچستر یونایتد انجامید.
این ها همه خبر از شکست های راجرز در پیدا کردن گزینه های مناسب برای کمک به بنتکه می دهند. با وجود وظایف پیچیده دفاعی، این دو بازیکن در دیدار مقابل منچستر یونایتد 73 بار توپ را لمس کردند و از این بین تنها چهار بار در محوطه جریمه بود. در این شرایط دیگر مهم نبود که بنتکه هشت یا چند نبرد هوایی را پیروز شده است.
(منطقه هایی که اینگز و فیرمینو در اولدترافورد صاحب توپ شدند)
نتیجه این است که کریستین بنتکه بازیکن خوبی است اما کمک های خوبی دریافت نمی کند. و بعد دنیل استوریج وارد می شود. او با 12 میلیون پوند از چلسی آمد و آمار 67 بازی 40 گل در لیگ برتر را دارد. از زمان انتقال از استنفورد بریج، او همواره مهاجم هدف برندان راجرز بود اما حالا رقیبی قدر در این زمینه دارد. اما جای تردیدی وجود ندارد که استوریج وقتی آماده باشد، یکی از بهترین مهاجمان فوتبال اروپا است. راجرز در آخرین مصاحبه خود در مورد وی گفت:
"حالا تنها فاصله او با ترکیب، کسب آمادگی کامل بدنی و بازیابی توانایی هایی برای گلزنی است، که او در ذاتش دارد. ایده اصلی این است که استوریج و بنتکه کنار هم بازی کنند و پشت سر آن ها فیلیپه کوتینیو حضور داشته باشد. این ترکیب اگر بتواند به خوبی از خط میانی حمایت شود، می تواند یک هارمونی هیجان انگیز را ترتیب دهد. منتظر آن روز باقی خواهیم ماند. بازیکن با کیفیتی مانند دنیل استوریج می تواند کیفیت متفاوتی را به تیم اضافه کند. سرعت، تکنیک و جابجایی های هوشمندانه خصوصیات بازی وی هستند و این او را به مهاجمی پویا برای به ارمغان آوردن ایده هایی جدید برای حمله کردن تبدیل می کند."
در فصل 14-2013 لیورپول با چهار گل اورتون را شکست داد. در آن بازی استوریج در کناره ها بازی کرد و دو گل به ثمر رساند. او در بازی با سوانزی نیز وظیفه ای مشابه را انجام داد و باز هم دو گل زد و یک پاس گل ارسال کرد.
(استوریج در پیروزی 4-0 مقابل اورتون در ژانویه 2014)
(استوریج در پیروزی 4-3 مقابل سوانزی فوریه 2014)
"به نظرم مهاجمی در کناره ها (به جای وینگر) چیزی است که لیورپول فقدان آن را احساس می کند. دوست دارم استوریج در آن پست بازی کند, اما مسئله پاسخگویی او در آن پست را زمان مشخص خواهد کرد و اینکه آیا به این ترتیب مشکل عدیده تیم در زمینه گلزنی حل می شود یا خیر." این را جیمی کرگر پس از شکست مقابل منچستر یونایتد به عنوان کارشناس تلویزیونی شبکه اسکای اسپورتس گفت.
از نظر تئوری استوریج توانایی بازی در کناره ها به عنوان یک مهاجم را دارد اما این مسئله تا چه اندازه عملی است؟
در تساوی یک بر یک مقابل بوردو در لیگ اروپا، راجرز تغییراتی را در ترکیب داد و تقریبا شاهد یک سیستم 1-2-4-3 بودیم. پس از مصدومیت و خروج توره، سه بازیکن در خط دفاعی حاضر بودند. این بازیکنان جان، ساخو و جو گومز بودند. در خط میانی دو بازیکن جوان با نام های روسیتر و پدرو چیریولا بازی می کردند. کمی جلوتر و در کناره ها جوردن آیب و آلبرتو مورنو بودند و هجومی ترین بازیکنان فیلیپه کوتینیو، آدام لالانا و دیووک اوریگی بودند. ترکیبی که می تواند خبر از تغییر دهد. مت لادسون پس از تساوی مقابل بوردو در bleacherreport نوشته بود:
" 3-4-3 ای که شامل دو شماره ده به عنوان بازی ساز باشد بهترین شرایط را برای فیلیپه کوتینیو و آدام لالانا به وجود میاورد. این دو، مهاجمان کناری برای بازی در سیستم 3-3-4 نیستند. حتی روبرتو فیرمینو هم توانایی بازی در آن منطقه را ندارد. بازی دادن به دو نفر از این سه نفر پشت سر مهاجم می تواند حمایت بهتری برای بنتکه را فراهم کنند. این وضعیت به تیم عرض (کوتینیو و لالانا اگر در کناره ها بازی کنند همواره به داخل متمایل می شوند) بهتری می دهد. مورنو در پست پیستون توانست به خوبی وزن تیم را در کناره ها بیشتر کند. کلاین هم کاملا مناسب این پست در سمت راست است از طرفی جنگندگی جیمز میلنر و جوردن هندرسون در پست هافبک میانی می تواند بالانس را به ارمغان بیاورد."
وجود بازیکن شماره ده برای حمایت از بنتکه حیاتی به نظر می رسد و احتمال اینکه کوتینیو پشت سر بنتکه و استوریج بازی کند هم عملی است. اما بازی مقابل اورتون و سوانزی و نقشی که استوریج برای حمایت از لوئیس سوارز ایفا کرد نشان داد که این بازیکن می تواند راهکاری تحت عنوانِ در ترکیب جا گرفتن به عنوان یار شماره 10 به راجرز ارائه دهد. دنیل استوریج می تواند شماره 10 ای گلزن با توانایی بازی در جلو باشد و از سویی با سرعت خود توانایی عقب نشینی و بعد نفوذ را برای دفعات متعدد داشته باشد.
به عنوان راه های دیگر، 2-4-4 و 2-1-4-3 نیز می توانند به حضور استوریج و بنتکه به طور همزمان در خط حمله و کوتینیویی در نقش شماره 10 بینجامند. اما بازگشت به 3-3-4 یا 1-3-2-4 با توجه به عملکرد این سیستم در بازی های اخیر چیزی جز ناامیدی را به همراه نخواهد داشت. استفاده از 1-2-4-3 شاید به نتیجه بینجامد اما نمی تواند موجب استفاده حداکثری از توانایی های بنتکه و استوریج شود.
یادداشت های اخیر:
برندان راجرز و "فلسفه"ای که زیر سوال رفته است
وقتی راجرز از رمانتیک به رئالیسم رسید
راجرز و کابوس روبرو شدن با برنامه عجیب نیم فصل
ده راه پیش روی راجرز برای بازسازی لیورپول