چند دقیقه پیش از آغاز سوپرکاپ اروپا سرانجام روبرت فرناندز مدیر فنی بارسلونا تائید کرد که پدرو درخواست جدایی از آبی اناری ها را ارائه داده و نتیجه گرفت که آن دیدار آخرین بازی این مهاجم اسپانیایی خواهد بود.
جند دقیقه پیش از پایان سوپرکاپ اروپا اما توپ در محوطه جریمه سرگردان بود و یک نفر آن را به زیر طاق دروازه سویا فرستاد تا بارسلونا بک جام دیگر را نیز به ویترین افتخاراتش اضافه کند، بله البته که او پدرو بود.
نیمار در آستانه این مسابقه دچار بیماری اوریون شد، اما با این وجود پدرو باز هم دیدار برابر سویا را از روی نیمکت آغاز کرد. انریکه شب قبل از بازی از مشکل ماهیچه ای او سخن گفته بود اما در نهایت به ناچار تائید کرد: "و شما می دانید که او در چه شرایطی قرار دارد!" و اگر هم نمی دانستیم فرناندز پیش از آغاز بازی به ما گفت که بارسا برنامه ای برای بازی دادن به وی تا آن جا که به او نیازی داشته باشد، نداشته ، اما وقتی سویا در نیمه شب چهارشنبه توانست حساب کار را 4-4 کند، سرانجام انریکه او را در دقیقه 95 به زمین فرستاده و پدرو نیز تنها 10 دقیقه بعد سوپرکاپ اروپا را برای بارسا به ارمغان آورد. یک هفته بعد اما پس از شکست 5-1 بارسا برابر بیلبائو و تمام شدن رویای شش گانه، ژوزه مورینیو در تیم چلسی بند جدایی وی را فعال کرد تا این بازیکن برای عقد قرارداد با چلسی راهی لندن شود.
البته که این شش گانه برای پدرو یک رویا نبود و وی در سال 2009 علاوه بر به ثمر رساندن گل برتری بارسا در سوپرکاپ اروپا برابر شاختار دونتسک توانست با خلق یک رکورد استثنائی در هر شش جام بارسا در آن فصل نقش مستقیم داشته و گلزنی کند. اتفاقی که در بازی هفته گذشته در همان دقیقه و در همان بازی همچون سال 2009 به وقوع پیوست و آخرین گل پدرو با پیراهن بارسا توانست یک جام دیگر را به ویترین افتخاراتش اضافه کند. ویترینی که شامل 5 عنوان قهرمانی رقابت های لالیگا، سه کوپا دل ری، سه لیگ قهرمانان، سه سوپرکاپ اروپا، دو جام باشگاه های جهان و البته قهرمانی رقابت های جام جهانی و یورو به همراه تیم ملی اسپانیا است و فراموش نکنیم که وی در حالی در فینال جام جهانی 2010 به میدان رفت که کمتر از دو سال قبل آن تنها توانسته بود به عنوان قهرمانی رقابت های دسته سوم اسپانیا به همراه جوانان بارسلونا برسد و پیش از آن رقابت ها هیچگاه به اردوی تیم ملی دعوت نشده بود.
اما ماجرای او از کجا شروع شد؟ پدرو اولین بازی حرفه ایش را در تیم سن ایزیدرو تنریف به انجام رساند. در شهری که پدرش هنوز هم در آن مسئول یک ایستگاه پمپ بنزین است، از همان بازی های نخست لقب پسرک خوش یمن گرفت. او قد و قامت فوق العاده ای نداشت و حرکات پا به توپ و تکنیکی اش باعث شد در سال 2004 و تنها دو روز بعد از تولد 16 سالگی خود به بارسلونا بیاید. البته که دوران او در لاماسیا به بهترین شکل آغاز نشد و پیش از شروع فصل 2007/08 و سر رسیدن پپ گواردیولا سران وقت این تیم تصمیم گرفتند که او را بازیکن آزاد اعلام کنند، اما ورود کاپیتان سابق بارسا داستان را عوض کرد و او را به تیم بارسلونای ب آورد و سپس همراه با خود به تیم اصلی! آن هم چه تیمی. تیمی که در فصل اول حضور پدرو در بارسا که البته هنوز هم بازیکن تیم ب به شمار آمد با سه گانه تاریخی آبی اناری ها در سال 2009 به پایان رسید.
فصل 2009/10 را می توان سرآغاز درخشش پدرو در ترکیب قدرت اول آن زمان فوتبال اروپا دانست. وی با تصمیم گواردیولا با ترک بارسای ب به تیم اصلی منتقل شد و 4 ماه پس از به ثمر رساندن گل تاریخی برابر شاختار دونتسک در سوپر کاپ اروپا توانست در جام باشگاه های جهان برابر استودیانتس آرژانتین در دقیقه 89 گل تساوی بارسا را به ثمر رسانده تا آبی اناری ها شش گانه خود را با برتری در وقت های اضافه کامل کنند.
پای او سرانجام به گلزنی در ال کلاسیکو نیز باز شد و در مسابقه برگشت آن فصل توانست گل دوم بارسا را در استادیوم سانیاگو برنابئو برابر حریف سنتی بارسا به ثمر رسانده و با گلزنی در فینال جام حذفی و لیگ قهرمانان اروپا در فصل 2010/11 . پس از رسیدن به عنوان قهرمانی جام جهانی دیگر نام خود را به عنوان یک ستاره در ترکیب پر از فوق ستاره بارسا ثبت کرد. او از همان ابتدا تا به انتها و بازی برابر سویا نشان داد که هرگاه بارسلونا به وی نیاز داشت، حاضر بود و ضرب المثل 'پدرو فرشته بارسلون 'هواداران بارسا آن قدرها هم بیراهه و گزاف نبود.
ویکتور والدز یک بار پس از قهرمانی اسپانیا در جام جهانی با به کار بردن یک ضرب المثل اسپانیایی گفته بود که وی بسیار خوش شانس است و ژاوی نیز در آن دوران درباره پدرو گفته بود: "این همه پیشرفت و جام قهرمانی در یک سال طبیعی نیست، زیرا که برای ما به اندازه تمام دوران فوتبال مان طول کشیده است!." البته که پدرو ثابت کرد که تنها فاکتور شانس عامل موفقیت هایش نبوده و همین هفته گذشته توانست علاوه بر رساندن بارسا به قهرمانی، 99مین گلش را با پیراهن آبی اناری به ثمر برساند. بله ، به طور میانگین یک گل در هر سه بازی!
"زمان آن است که پدرو را جدی بگیریم "، این صحبت ها را گواردیولا پس از پیروزی 2-0 بارسا در سانتیاگو برنابئو در آوریل 2010 به زبان آورد. شاید الان 5 سال از آن زمان گذشته باشد، اما حالا با کسب 22 جام قهرمانی می توانیم صحت جمله بعدی او در آن کنفرانس را بیش از پیش تائید کنیم: "او در اینجا تاریخ را خواهد نوشت با حروفی طلایی!"
شاید از خود بپرسید که این همه تعریف برای چیست. مگر او در حضور ستارگانی نظیر مسی، ژاوی و اینیستا چه چیزی به بارسلونا اضافه می کرد؟ گمان کنم بهترین جواب را بتوان در این کلمه پیدا کرد: جنب و جوش! جدیت و سرعت بالای بازی پدرو باعث می شد مهم ترین خواسته گواردیولا که انجام پرسینگ و فشار بالا بر حریف برای بازپس گیری توپ در سریع ترین زمان ممکن به بهترین شکل اجرا شود.
او در هنگام صاحب توپ بودن آرامش خود را از دست نمی داد، ذهن دروازه بان ها را به خوبی خوانده و همواره در مقابل دروازه سرنوشت ساز بود. شاید همچون بازیکنان کناری خود در بارسا زیبا بازی نمی کرد، اما باهوش بود، به موقع در جایی که باید حضور داشت و برای همین ها است که وقتی در تفلیس آن گل به ثمر رسید، کسی تعجب نکرد که نام زننده آن پدرو است!
او در این سال ها با مهاجمان زیادی در بارسا رقابت کرد. از اتوئو، آنری و زلاتان تا ویا، سوارز، نیمار و الکسیس سانچز. اما در این مدت همواره پشت چهره ای آرام و کم حرف رقابتی بودن خود را حفظ کرده و بارها از تلاش برای حضور در ترکیب ثابت تیم سخن گفته است. برای مثال در سال 2014 و در گفت و گو با روزنامه گاردین اذعان کرد: "ما الکسیس، مسی و نیمار را داشته و یک خرید بزرگ هم درتابستان خواهیم داشت، اما من به رقابت ادامه داده و با این که می دانم بازی کردن در ترکیب تیم چقدر دشوار است از حضور در بارسا خوشحالم و از رقابت با این بازیکنان لذت می برم."
اتفاقی که در برخی فصل ها مثل سال اول و آخر زلاتان در بارسا به وقوع پیوست و پدرو با وجود این ستارگان توانست 22 گل برای بارسا (از جمله در ال کلاسیکوی برگشت برابر رئال مادرید) به ثمر برساند. در فصل بعد با خروج زلاتان و آمدن ویا شاید بهترین و خالص ترین ترکیب را برای فلسفه گواردیولا به همراه آن دو تشکیل داد و فصلی را که با پیروزی 5-0 برابر رئال مادرید آغاز شده بود را با گلزنی در فینال لیگ قهرمانان اروپا برابر منچستریونایتد، دیداری که هر ضلع این مثلث در آن گلزنی کردند، به پایان برساند.
در ادامه نیز با وجود آمدن الکسیس و نیمار او باز هم با نگاه مثبت خود توانست در ترکیب بارسا جای خود را پیدا کرده و علی رغم حضور نیمار در فصل 2013/14 تحت نظر تاتا مارتینو 15 گل برای بارسا به ثبت رساند، اما علی رغم این آمار به نظر می رسید که وی آرام آرام به درهای خروجی نیوکمپ نزدیک می شود، اتفاقی که سرانجام در فصل گذشته و با آمادگی منحصر به فرد مثلث MSN به وقوع پیوست و پدرو بازی ها را با تنها شش گل در رقابت های لالیگا، صفر گل در بازی های اروپایی و پنج گل در شش مسابقه در کوپا دل ری که معمولا به بازیکن های ذخیره در مراحل ابتدایی آن بازی می رسد، تمام کرد.
فصلی که در آن هیچکس به درستی اشاره ای به استحقاق پدرو برای حضور در ترکیب اصلی بارسا نداشت و با توجه به در پیش بودن بازی های یورو 2016 تصمیم به جدایی پدرو از جمع شاگردان انریکه را اجتناب ناپذیر ساخت. اتفاقی که به وضوح بر خلاف میل انریکه بود و او بارها از علاقه خود به باقی ماندن پدرو در تیم سخن گفت زیرا که وی را بازیکن مفیدی می دانست، اما پدرو می خواست که خیلی مفید باشد و این واقعیت تلخ فوتبال بود که تحت هیچ شرایطی جای ثابتی برای وی در ترکیب بارسا وجود نداشت.
سرانجام در روز 20 ماه آگوست 2015 پدرو از بارسا جدا شد، اما باشیوه مخصوص پدرو! او در دقیقه 115 فینال سوپرکاپ اروپا بارسا را همچون سال 2009 به قهرمانی رساند و با کلکسیونی از افتخار در حالی که تمامی بازیکنان و هواداران با خاطرات خوش او خواهان باقی ماندن وی در تیم بودند در جشن قهرمانی بارسا در استادیوم دینامو آره نا تفلیس کناری ایستاد و به آینده اش در جایی دیگر خیره شد و فهمید که دیگر وقت جدایی اش از باشگاهی که سال های جوانی خود را در آن گذرانده بود، فرا رسیده است.