طرفدارى- اشتفان بكن باوئر هرگز نتوانست خود را از مقايسه هاى موجود با پدرش رها سازد و سايه سنگين بزرگى پدر، همواره بر روى وى و پيشرفت وى سنگينى مى كرد، چون پدر او كسى نبود جزء فرانتس بكن باوئر بازيكن افسانه اى فوتبال آلمان و حتى جهان.
اشتفان بكن باوئر يك مرتبه در گفتگويى اعلام كرده بود كه تنها خواسته وى حضور در فوتبال است و بر خلاف دو برادر ديگر كه با انتخاب پزشكى و حقوق براى آينده خود مسيرهايى كاملا جدا از پدر انتخاب نموده بودند، اشتفان سعى نمود كه پا در جاى پدر بگذارد و وارد دنياى حرفه اى فوتبال گردد، با وجود اينكه وى مى دانست عظمت پدر ممكن است بيشتر سبب سقوط وى گردد. اشتفان در قدم اول وارد تيم آماتورهاى بايرن مونيخ شد و حتى به تيم اصلى نيز راه يافت، اما هرگز براى اين تيم به ميدان نرفت، تيم هاى مونيخ 1860، كيكرز اوفن باخ و زاربروكن از ايستگاه هاى ديگر دوران فوتبال وى بودند.
با تيم زاربروكن اشتفان بكن باوئر در دوازده ديدار حضور در بوندسليگا را تجربه نمود و بعد از سقوط اين تيم به بوندسليگاى دو نيز وى دوازده بار ديگر براى اين تيم به ميدان رفت. سپس وى به تيم دوم بايرن مونيخ پيوست و سه سال براى اين تيم بازى كرد تا اينكه مصدوميتى سنگين از ناحيه زانو براى هميشه وى را از دنياى فوتبال جدا نمود. در واقع اشتفان تا سن 28 سالگى هشت مصدوميت بسيار سنگين و طولانى را پشت سر گذاشته بود كه علاوه بر بزرگى نام پدر بر پيشرفت او تاثيرى منفى داشتند، اشتفان بعد از پايان دوران فوتبال خود در اين زمينه گفته بود:"من هرگز ندانستم براى اينكه در فوتبال تنها به توانايى و استعدادم اعتماد شود، به كجا بروم."، وى همچنين در مورد آخرين سال هاى حضور خود در تيم دوم بايرن مونيخ گفته بود:"همواره از نظر مطبوعات تنها من مقصر اصلى بودم."
اشتفان بكن باوئر بعد از پايان دوران فوتبال خود در بايرن مونيخ باقى ماند و بين سال هاى 1999 تا 2007 مربى گرى تيم جوانان اين باشگاه را بر عهده گرفت و حتى به عنوان كمك مربى تيم دوم بايرن مونيخ نيز انتخاب گرديد. اشتفان تنها در زمان حضور به عنوان مربى تيم جوانان بايرن مونيخ از آرامش لازم برخوردار بود، چون توانست در اين پست فارغ از نام پدر خود به موفقيت هايى دست يابد و در ناشناسى كامل با فوتبال و آنچه كه به آن عشق مى ورزيد، خود را مشغول نمايد، وى در تيم جوانان بايرن مونيخ مربى گرى بازيكنانى نظير باستين شواين اشتايگر را بر عهده داشت و به نوعى خود را در درخشش اين بازيكن در بوندسليگا، ليگ قهرمانان اروپا و جام جهانى سهيم مى ديد.
در واقع حضور در تيم جوانان بايرن مونيخ از شهرت اشتفان كمى كاست، وى از اين موضوع بسيار خوشحال بود:"از اينكه مى توانم به صورت شخصى كاملا معمولى در خيابان راه روم بسيار خوشحالم." و در حقيقت در اين دوران خانواده به جاى فوتبال نقش اصلى را در زندگى وى عهده دار شده بود. اشتفان به خوبى مى دانست كه در دنياى فوتبال هرگز نخواهد توانست خود را از سايه سنگين پدر خارج نمايد، چون به صورت دائم عملكرد او زير ذره بين مقايسه هواداران، مطبوعات و منتقدين با فرانتس بكن باوئر بزرگ قرار مى گرفت و خود نيز معترف بود كه:"تاثيرنگرفتن از چنين مقايسه هايى در واقع نا ممكن است" و مى توان در اين زمينه حق را به اشتفان داد، چون كمتر كسى در فوتبال آلمان و حتى جهان قابل قياس با فرانتس بكن باوئر، فاتح بوندسليگا، ليگ قهرمانان اروپا، جام ملت هاى اروپا و جام جهانى به عنوان كاپيتان و سرمربى مى باشد.
سرانجام اشتفان بكن باوئر جمعه شب پس از نبردى طولانى با يك بيمارى دشوار در سن 46 سالگى تسليم شد و از دنيا رفت، در واقع به علت وجود يك تومور مغزى، شرايط و احوال وى از مدت ها پيش رو به وخامت گذاشته بود اما افكار عمومى تا بعد از مرگ او هرگز از اين موضوع خبردار نشد، چون اشتفان مايل بود حتى روزهاى آخر حيات خود را همانند تمامى زندگى خود به دور از توجه و در آرامش سپرى نمايد.