طرفداری- وقتی بحث از کیفت های فنی در ورزش است، دروازبان ها همیشه مورد انتقاد واقع می شوند. آن ها به نسبت بازیکنان پست های دیگر به طور خاص و به دلایلی شفاف متفاوت هستند.
وقتی قرار است در تمام بازی بین دو تیرک حضور داشته باشید؛ یک کنترل استادانه یا یک شوت دقیق به طور خاص کارهایی نیستند که در حوزه وظایف شما قرار گیرند. رفلکس های سریع، دست های مطمئن و قد بلند؛ متدهایی هستند که در آن شرایط، ارزش بیشتری دارند. بنا به اعتقاد جا افتاده بین گلرها، کیفیت های فردی ورزشی برای یک دروازبان -برای مثال استفاده از پاها در بازی- به خونسرد ماندن در زمانی اطلاق می شود که توپ در جایی خارج از محوطه جریمه نیازمند دور شدن است.
باری، این طرز فکری جهانی نیست و در خصوص تمام دروازبانان صدق نمی کند. همیشه دروازبان هایی بوده اند که استثنا بودند و با تکنیک و کیفیت های دیگر خود باعث سورپرایز فوتبال دوستان شده باشند. دروازبانی که تنها دروازبان نیست و یک فوتبالیست تمام و کمال است. در این زمینه با اختلاف می توان خوزه لوئیس چیلاورت را سرآمد دانست.
فوتبالیست بازنشسته و چپ پای پاراگوئه ای در بین سال های 1989 تا 2003 به عنوان یک ملی پوش فعالیت کرد. او در باشگاه اسپورتیوو لوکئنو در شهرش لوکه فوتبال را در نوجوانی آغاز کرد. پس از آن، او به باشگاه گوارانی پاراگوئه پیوست و در19 سالگی با این تیم به قهرمانی کشورش دست پیدا کرد. پس از آن چیلاورت، در بزرگترین انتقال دوران ورزشی خود راهی سن لورنزو آرژانتین شد. در چهار سال حضور وی در لیگ آپرتورا، وی به بازیکنی با شهرت جهانی تبدیل شد. این باعث شد تا باشگاه اسپانیایی رئال زاراگوزا با خرید وی، برای نخستین بار اروپایی ها را به دیدن خوزه مفتخر کند.
او در سه سال 90 بازی در ترکیب زاراگوزا انجام داد. با این حال فصل سوم به میل او پیش نرفت و عمده فصل را روی نیمکت نشست. او در این مورد می گفت: در اسپانیا وقتی برای زدن ضربه آزاد از دروازه خارج می شدم مردم متعجب می شدند و فریاد می زدند که به دروازه ات برگرد! هرگز برایم مهم نبود که آن ها چطور فکر می کنند. پس از آن بود که تصمیم گرفتم پس از تمرین معمول، در زمین تمرین بمانم و به تمرین ضربه آزاد و پنالتی بپردازم. این کار دیگر برایم واقعی تر شده بود.
سال 91، سال بازگشت به آرژانتین بود. ولز سارسفیلد باشگاهی بود که مهم ترین دوره بازی دروازبان پاراگوئه ای را در ده سال رقم زد. آن جا باشگاهی بود که باعث شد وی به عناوین بسیار شخصی و تیمی دست پیدا کند. چیلاورت به آن ها کمک کرد که قهرمان آرژانتین، لیبرتادورس و جام باشگاه های جهان شوند. او در این بین یک بار بهترین بازیکن آمریکای جنوبی، یک بار بهترین بازیکن آرژانتین، سه بار بهترین دوازبان جهان شد و شش بار در تیم منتخب آمریکای جنوبی به انتخاب روزنامه ال پایس جا گرفت.
سال 2000 وی به باشگاه استراسبورگ فرانسه منتقل شد. سه سال حضور وی در این باشگاه چندان خوش یمن نبود و آن ها به دسته دوم سقوط کردند. در سال 2003 او مقطعی در پنالرول اروگوئه بازی کرد و آخرین فصل خود را با 6 بازی در ولز سارسفیلد به پایان برد. خوزه به طور رسمی در سال 2004 و در 39 سالگی اعلام بازنشستگی کرد.
به طرز تراژیکی، نسل جدید فوتبال دوستان آشنایی زیادی با خوزه لوئیس چیلاورت ندارند. شاید دلیل آن، این باشد که او عمده فوتبال خود را در جایی خارج از اروپا به بازی پرداخت. برای کسانی که او را می شناسند، او به دلیل متفاوت بودن در خاطر مانده است. دروازبانی که گل های زیادی به ثمر رساند.
اما وقتی من به خوزه فکر می کنم تنها به کسی که پنالتی ها را به گل تبدیل می کرد، فکر نمی کنم. که این کار را بعدها دروازبان های دیگری مانند هانس یورگ بوت و پیتر اشمایکل هم انجام داده اند. اما چیلاورت فراتر از این حرف ها بود. او تنها پنالتی ها را به ثمر نمی رساند، او کاندید نخست زدن بیشتر ضربات آزاد باشگاه و کشورش نیز بود. هرگاه که خطایی در فاصله ای تا سی یاردی دروازه حریف اتفاق می افتاد، چیلاورت آنجا بود. او با پای چپ هنرمند خود هر بار حاضر می شد و دروازه حریف را با خطر روبرو می کرد. او در این سال ها 67 بار (باشگاهی و ملی) گلزنی کرد و پس از بازنشستگی وی، تنها روجریو سنی توانسته است از وی پیشی بگیرد. شیوه ای که وی برای ضربه زدن به توپ در ضربات آزاد استفاده می کرد، -دقیق، با ارتفاع کم و در عین حال قدرتمند- با کیفیتی همراه بود که پیش از آن به ندرت در فوتبال دیده شده بود. پا را فراتر می گذرام و پای چپ او را هم ردیف پای راست هنرمند دیوید بکام قرار می دهم.
اغراق نمی کنم. توانایی گلزنی این پاراگوئه ای از روی ضربات شروع مجدد را نه تنها به عنوان یکی از بهترین دروازبانان با این توانایی، که یکی از بهترین بازیکنان در این زمینه می توان رده بندی کرد. در یک نظر سنجی در زمینه بهترین ضربه آزاد زن های تاریخ فوتبال؛ او در رده هشتم قرار گرفت و در این زمینه بالاتر از روبرتو کارلوس، میشل پلاتینی و دیوید بکام جا گرفت.
ضربه مورد علاقه من از خوزه، یکی از سورپرایز کننده ترین آن ها بود. در شرایطی که کسی -از دروازبان تا تصویر بردار مسابقه- انتظار نداشت او ضربه خود را وارد دروازه حریف کرد. در توضیح باید بگویم که او این کار را از زمین خودی انجام داد.
دانلود ویدیو
پیراهن تیم ملی و افتخارات |
اما بسیاری او را با بازی های ملی و درون دروازه تیم ملی کشورش، پاراگوئه شناختند. خوزه در 24 سالگی به تیم ملی رسید و تا 37 سالگی پیراهن شماره 1 کشورش را بر تن کرد و در 4 سال پایانی بازی خود (بخصوص جام جهانی خاطره انگیز 98 فرانسه) کاپیتان کشورش بود. او در پیک فوتبال خود و تورنومنتی که همه آنانی که حتی وی را نمی شناختند به احترام او کلاه از سر برداشتند، در تیم منتخب جام 98 قرار گرفت. وقتی بازنشست شد هشت گل ملی در کارنامه داشت که بیشتر آن ها در مرحله مقدماتی جام جهانی بودند. یکی از حساس ترین آن ها گل پیروزی مقابل آرژانتین در مقدماتی جام جهانی 98 بود. این تعداد گل ملی او را بالاتر از امیل هسکی، جان تری، پپ گواردیولا و پاتریک ویرا در تمام دوران ملی شان قرار می داد.
همه مسائل مربوط به گلزنی را که کنار بگذاریم، چیلاورت دروازبان بسیار خوبی بود. از سال 1987 سازمان آمار و ارقام فوتبال IFHHS جایزه ای به عنوان بهترین دروازبان سال در نظر گرفت. خوب، این جایزه هم در ویترین افتخارات خوزه جا دارد. اما نه یک بار، بلکه سه بار. وقتی او در سال 97 صاحب این جایزه شد، پتر اشمایکل نفر دوم لقب گرفت. در مرتبه دوم آنجلو پروتزی دوم شد و در سال 98 فابین بارتز با مدال قهرمانی جهان در رده دوم قرار گرفت. تنها جی جی بوفون و ایکر کاسیاس بیش از چیلاورت این جایزه را صاحب شده اند. خوزه در کنار والتر زنکا و اولیور کان دروازبان هایی هستند که سه بار به این عنوان رسیدند. تفاوت وی با سایر صاحبان این جایزه آن بود که او این جوایز را در حالی دریافت کرد که حتی در اروپا بازی نمی کرد و بالطبع افراد کمتری بازی وی را می دیدند. در رده بندی بهترین های قرن همین سازمان آماری، چیلاورت در رده ششم بهترین دروازبان های تاریخ فوتبال قرار گرفت.
به عنوان یک فوتبالیست و یک مرد، خوزه تناقض های خاص خود را داشت. علارغم داشتن استعداد گلزنی، او از این هم عجیب تر بود. او مظهر آرامش بود. همانطور که پیش تر اشاره شد وی برای 4 سال کاپیتان تیم کشورش و یک رهبر تمام عیار برای پاراگوئه بود. با اعصابی که حتی پس از دریافت گل طلایی تلخ مقابل فرانسه در جام جهانی فرو نپاشید، او همواره توان پذیرش مسئولیت ضربات پنالتی و آزاد را در مقاطع حساس داشت. از سوی دیگر او همیشه به مانند یک کودک برای هر بازی شور و حرارت خاصی از خود بروز می داد. پس از هر بار گلزنی به مانند آنچه از یورگن کلینزمن به یاد داریم، دست هایش را بالا می گرفت و تمام زمین را با چشم هایی از حدقه در آمد می دوید.
وقتی پیش از جام جهانی 1998 از او سوال شد که آیا فشاری برای حضور در جام جهانی احساس می کند گفت: فشار؟ این فقط یک مسابقه فوتبال است. وقتی یک مرد فشار را احساس می کند که نتواند کودکانش را سیر کند.