طرفداری- ۶۱ سال پیش درست در چنین روزی در شهر کوچک بل ویل در ایالت کوردوبا، پسری به دنیا آمد که بعد ها فاتح قلب های مردم آرژانتین شد. آنطرف دریای آتلانتیک، جایی که مایل ها با بل ویل فاصله داشت، در اسپانیا و در شهر زیبای والنسیا، شاید هیچ کس فکر نمی کرد آن پسر روزی به نماد تیم اول آن شهر تبدیل شود.
نام او را ماریو گذاشتند. پدر ماریو یک فوتبالیست آماتور بود و همین مشوق اصلی او برای شروع فوتبال به صورت جدی در سن ۹ سالگی شد. ۷ سال بعد او به تیم استان خود یعنی اینستوتو کوردوبا پیوست. ۳ سال طول کشید تا او برای تیم اصلی کوردوبا بازی کند و در بازی مقابل نیو الدز بوی اولین بازی خود را در لیگ اول آرژانتین انجام داد. ماریوی جوان در آن فصل در ۱۳ بازی ۱۱ بار گلزنی کرد و شروع بسیار خوبی از خود بر جای گذاشت.
سال بعد او به روزاریو سنترال پیوست و تنها در ۳ فصل ۸۵ گل زد و دوبار آقای گل آرژانتین شد. سال ۷۶ ژنرال خورخه رافائل ویدلا با کودتای نظامی به قدرت رسید و این آغاز یک دوره ۵ ساله دیکتاتوری در آرژانتین بود؛ دوره ای سخت و عذاب آور که جنایت های بی شماری در آن رخ داد!
ماریو ترجیح داد کشورش را ترک کند. به اسپانیا رفت، به والنسیا ملحق شد و این نقطه عطفی در زندگی او و باشگاه والنسیا شد. روزی که او آمد تا به یکی از بهترین بازیکنان تاریخ تبدیل شود. کمپس آغازگر ورود بازیکنان آرژانتینی به والنسیا شد. پس از او بازیکنان آرژانتینی بسیاری والنسیا آمدند و هنوز هم می آیند. به طوری که به طور میانگین در این تیم معمولا بیشترین بازیکنان خارجی را آرژانتینی ها تشکیل می دهند.
جوان خوش چهره آرژانتینی در اولین فصل حضورش در یکی از بهترین لیگ های دنیا موفق به کسب عنوان آقای گلی با ۲۴ گل زده شد. به کمک او والنسیا از ۳ فصل کابوس وار در رتبه های ۱۰ ، ۱۲ و ۱۰ نجات پیدا کرد و توانست رتبه معقول ششم را کسب کند.
سال ۷۸ که قرار بود جام جهانی در آرژانتین برگزار شود، ماریو می بایست مثل فصل قبل می درخشید تا بتواند جز منتخبین سزار لوییس منوتی قرار بگیرد. ماریو خوب می دانست باید چکار کند و این بار هم با ۲۸ گل آقای گل لالیگا شد. او همچنین در کوپا دل ری هم ۱۱ گل به ثمر رساند تا در مجموع ۴۶ بازی ۳۹ گل به ثمر رسانده باشد. به کمک او والنسیا چهارم شد و بار دیگر به اروپا بازگشت. فصل خوب او می توانست رویایی تمام شود آن هم با فتح جام جهانی در زادگاه اتفاق می افتاد. ماریو تنها بازیکنی بود که منوتی از خارج از لیگ آرژانتین دعوت کرده بود و درباره اش گفته بود: "او بازیکنی است که می تواند تفاوت ها را رقم بزند."
ماریو جام را خوب آغاز نکرد و در دور گروهی چندان خوب ظاهر نشد اما درخشش او از مراحل بعدی آغاز شد. پس از عدم موفقیت در مرحله گروهی، منوتی از ماریو خواست تا سبیل هایش را بتراشد! در کمال تعجب این اقدام و این ترفند چاره ساز شد! ابتدا ۲ گل در بازی با لهستان به ثمر رساند و در آخرین بازی دور دوم وقتی آرژانتین به پیروزی با اختلاف ۴ گل نیاز داشت ۲ گل به ثمر رساند و در نهایت با ۶ گل بهترین نسل تاریخ فوتبال پرو را در هم کوبیدند تا به فینال راه پیدا کنند. هرچند بعدها می گفتند رژیم دیکتاتوری آرژانتین، پرو را مجبور به تبانی کرده تا آرژانتین به فینال برسد. با این حال نه منوتی، نه ماریو و نه هیچ کدام از بازیکن های آرژانتین، احتمالا چیزی از این موضوع نمی دانستند و بازی خود را کرده بودند. بعدها هم این اتهام هم هیچ گاه اثبات نشد.
به هر حال آرژانتین به فینال رسید و در فینال در مقابل نایب قهرمان دوره قبل یعنی هلند قرار گرفت، هلندی که ابر ستاره خود یوهان کرایف که رقیب ماریو در مسابقات اسپانیا هم بود را در اختیار نداشت. ماریو در این بازی تفاوت ها را رقم زد؛ ابتدا آرژانتین را در دقیقه ۳۸ پیش انداخت، در حالی که بازی به دقایق پایانی خود نزدیک می شد و همه آرژانتینی ها منتظر قهرمانی بودند، دقیقه ۸۲ نانینگا گل تساوی را به ثمر رساند و بازی به وقت اضافه کشیده شد. دقیقه ۱۰۵ ماریو باز هم آرژانتین را جلو انداخت و در ادامه تیر خلاص دانیل برتونی در دقیقه ۱۱۵ آب سردی بود بر پیکره هلند بد شانس و آرژانتین برای نخستین بار قهرمان جهان شد. ستاره این رقابت ها در این دوره بدون شک ماریو کمپس بود، او با ۶ گل به آقای گلی جهان رسید و به عنوان بهترین بازیکن جام هم انتخاب شد.
قهرمانی آرژانتین در جهان شاید مسکنی بود بر زخم مردم خسته از دیکتاتوری. این عنوان باعث شد مردم برای مدتی اندک به خوشحالی بپردازند. حالا ماریو قهرمان یک ملت بود. او پس از بازی ها گفت: "چیزی که برای همیشه در ذهنم خواهد ماند نه گل هایم خواهد بود و نه حتی قهرمانی. تنها چیزی که در خاطرم خواهد ماند شوقی است که در چهره مردم موج میزند." هرچند ۸ سال بعد در مکزیک و در آسمان آزتک مارادونا کاری کرد که تمام هنر نمایی های ماریو در جام ۷۸ زیر سایه قرار بگیرد اما هرگز نمی توان ارزش او را انکار کرد.
فصل رویایی او با ۳ جایزه مهم فردی به پایان رسید؛ مرد سال فوتبال آرژانتین، مرد سال قاره آمریکای جنوبی و جایزه Onze d'Or که از طرف یک مجله فرانسوی اعطا می شود.
او به ال تورو و ال ماتادور مشهور شده بود.لقبی که بعدا باعث شد تا، کتاب زندگینامه او با نام ال ماتادور، با مقدمه مربی او سزار لوییس منوتی توسط روزنامه نگار فدریکو چاینه نوشته شود. موفقیت های ال ماتادور ادامه یافت. سال ۷۹ او بالاخره اولین جامش را با والنسیا به دست آورد. فینال رقابت های کوپا دل ری با رقیب سنتی والنسیا یعنی رئال مادرید برگزار شد که ماریو با درخشش در بازی فینال و به ثمر رساندن دو گل توانست اولین قهرمانی اش با لباس والنسیا را به کارنامه پربارش بیفزاید.
فصل بعد آلفردو دی استفانو برای دوره دوم سرمربی والنسیا شد. دون آلفردو که در دوره قبلی مربیگری اش در والنسیا موفق به کسب لالیگا شده بود، در این دوره کوتاه یکساله هم موفق عمل کرد. والنسیا با هدایت دون آلفردو و با درخشش و گلزنی های ماریو و سایر ستاره های آن زمانش نظیر راینر بونهوف به فینال جام در جام اروپا رسید. در فینال والنسیا به مصاف آرسنال رفت که در نهایت با تساوی ۰-۰ بازی به ضربات پنالتی کشیده شد. آن روز شاید یکی از بدترین روزهای ماریو بود، او حتی پنالتی اش را هم از دست داد اما خوش شانس بود که والنسیا قهرمان شد تا اولین جام اروپایی اش را هم به همراه خفاش ها کسب کند.
حتی با وجود بازی بدش در فینال، نقش او در قهرمانی غیر قابل انکار است چون او آقای گل آن رقابت ها هم شد. دی استفانو از والنسیا رفت اما ماریو سوپرجام اروپا را هم به دست آورد. فصل بعد دون آلفردو سرمربی ریورپلاته شد و ماریو هم پس از ۵ سال موفق در والنسیا و پس از پایان دوران دیکتاتوری ژنرال ویدلا به ریورپلاته منتقل شد. همکاری دو تن از بهترین های تاریخ آرژانتین باز هم نتیجه بخش بود و اینبار او به قهرمانی ریورپلاته در مسابقات ملی آرژانتین کمک کرد. بازی دو رقیب سنتی آرژانتین یعنی ریورپلاته و بوکاجونیورز در این فصل با حضور ماریو در یک سمت و دیگو در سمت دیگر به یکی از بازی های جذاب آن فصل تبدیل شد.
در پایان این فصل جام جهانی فوتبال برگزار شد. آرژانتین با حضور بهترین بازیکن های تاریخش آمده بود تا موفقیت دوره قبل را تکرار کند؛ ماریو کمپس و دیگو مارادونا. اما نه ماریو ، ماریوی ۴ سال پیش بود و نه دیگو، دیگوی ۴ سال بعد! آرژانتین خیلی زود با جام ۸۲ وداع کرد. سال بعد یعنی سال ۸۳ او برای همیشه از فوتبال ملی خداحافظی کرد و شماره ۱۰ تیم ملی را به دیگو مارادونا تحویل داد تا او در جام ۸۶ برای آرژانتین تاریخ سازی کند. دیگو هم به راستی وارثی شایسته برای ماریو بود، وارثی که حتی از مورثش هم پیشی گرفت!
کارنامه ملی او با ۴۳ بازی ملی و ۲۰ گل زده و حضور در ۳ جام جهانی ۱۹۷۴، ۱۹۷۸ و ۱۹۸۲ به پایان رسید. او در زمان خداحافظی سومین گلزن برتر تاریخ آرژانتین بود. باید به کسانی که فوتبال آمریکای جنوبی و آرژانتین را به اعتبار دیگو، کمی شورشی و جنجالی عنوان می کنند، ماریو را معرفی کرد. ال ماتادور در هیچ کدام از ۴۳ بازی ملی خود حتی یک کارت زرد هم نگرفت!
پس از جام جهانی ۸۲ ، ماریو پس از تنها یک فصل به والنسیا بازگشت ، اتفاقا دیگو هم به بارسلونا پیوست تا اینبار برخلاف تیم ملی در لباس رقیب مقابل هم قرار بگیرند. اما دوران دوم حضور ماریو در والنسیا، هرگز به اندازه دوره اول موفقیت آمیز نبود. والنسیا وارد بحران شده بود و حتی گلزنی های ماریو هم کمکی به از بین بردن این موضوع نمی کرد. هرچند او هم دیگر گلزن سابق نبود. فصل اول دوره دوم حضور ماریو با پانزدهمی والنسیا به پایان رسید و این تیم تنها یک پله با سقوط فاصله داشت، فصل دوم هم چندان تفاوتی نکرد و والنسیا دوازدهم شد.
در پایان این فصل ماریو برای همیشه از والنسیا جدا شد و به هرکولس پیوست. او با 146 گل در تمام جام ها، سومین گلزن برتر تاریخ والنسیا شد و تا امروز هم این عنوان را حفظ کرده است. فصل اول حضور در هرکولس برای کمپس اصلا خوب نبود و او در ۱۷ بازی تنها ۱ گل به ثمر رساند. اما فصل بعد برای او کمی بهتر شد و در ۲۱ بازی ۹ بار دروازه رقبا را باز کرد.
پس از اتمام این فصل، برای باشگاه همیشگی او یعنی والنسیا، فاجعه ای رخ داد؛ والنسیا برای اولین و آخرین بار به سگوندا دیویژن سقوط کرد. هرچند بعد از یک فصل با هدایت دون آلفردو -که برای سومین دوره سرمربی والنسیا می شد- با قهرمانی در سگوندا به لالیگا بازگشت. به هر حال با سقوط والنسیا ، ماریو هم از فوتبال اسپانیا و به طور کلی سطح اول فوتبال دنیا جدا شد و به ماجراجویی هایش در لیگ های اتریش و اندونزی و شیلی پرداخت و در نهایت در سال ۹۶ برای همیشه کفش هایش را آویخت.
پیش از این از سال ۹۲ تا ۹۵ یک وقفه ۳ ساله در فوتبالش به وجود آمد اما سال ۹۵ دوباره به میادین بازگشت.. پس از دوران بازیگری مدتی کوتاه کمک مربی والنسیا و تیم ملی اروگوئه شد و پس از آن به سرمربی گری در لیگ های اندونزی، آلبانی، ونزوئلا و بولیوی پرداخت. او همچنین اولین مربی خارجی در کشور آلبانی محسوب می شد. ماریو خیلی زود و در سال ۲۰۰۱ مربیگری را برای همیشه کنار گذاشت.
سال ۲۰۰۴ پله او را درفهرست ۱۰۰ بازیکن برتر قرن بیستم قرار داد. همچنین او در سال ۲۰۰۷ جایزه golden foot -که به کسانی که هم از لحاظ فنی و هم اخلاقی برگزیده بودند اعطا می شود- را دریافت کرد. در ۲۱ اکتبر سال ۲۰۱۰ ورزشگاه ۵۷ هزار نفری در ایالت کوردوبا که پیش از این کوردوبا یا المپیک چاتئو کاراراس نامیده می شد به افتخار ماریو به ورزشگاه ماریو آلبرتو کمپس تغییر نام یافت. این تغییر نام توسط روزنامه نگار کلودیو مارتین مندیتو در مقاله "ادای احترام به ال ماتادور" مطرح شد.
ضمن این ها او از سال ۲۰۰۵ به عنوان گزارشگر و کارشناس در شبکه معروف ESPN مشغول به کار است. در سال ۲۰۱۲ اعلام شد که به همراه فرناندو پالومو همکار خود به عنوان مفسر بخش آمریکای لاتین بازی فیفا ۱۳ خواهد بود. همچنین او در سال ۲۰۱۳ به عنوان سفیر جهانی باشگاه والنسیا انتخاب شد. سال پیش نیز به دلیل یک عارضه قلبی جدی مورد عمل قلب باز در آمریکا قرار گرفت که خوشبختانه برای او موفقیت آمیز بود.
آمار گلزنی او فوق العاده است. او در کمتر از ۶۰۰ بازی در باشگاه و تیم ملی بیش از ۳۰۰ گل به ثمر رساند. ماریو یک بازیکن قدرتمند چپ پا با سرعت، شجاعت و مهارت بالا در منطقه جریمه بود. همیشه یک ثانیه زودتر سایر بازیکتان واکنش نشان میداد و همچنین دارای ضریات سر و ضربات آزاد عالی بود. این ویژگی ها از او یک مهاجم تمام عیار ساخته بود. همچنین او در مواقع زیادی در دوران بازیگری خود به عنوان هافبک هجومی بازی می کرد. کمپس در مورد پستش می گوید: "نقش من در تیم چیزی بیشتر از یک فوروارد بود. گاهی تا حد بازیکن خط میانی نیز عقب میرفتم. برخلاف آنچه امروز تصور میشود من خیلی بازیکن تهاجمی نبودم. بازی در میانه زمین به من قدرت مانور و توانایی درک بیشتری میداد. من از این وضع خیلی لذت میبردم."
شاید بتوان گفت که در بین ستاره های آسمان آرژانتین،به استثنای مارادونا، هیچ کس روشن تر از او نمی درخشد. دیگو مارادونا در کتاب زندگی خود از کمپس به عنوان "مردی که فوتبال آرژانتین را روی نقشه جهان قرار داد" یاد میکند. همچنین گابریل عمر باتیستوتا -بهترین گلزن تاریخ فوتبال آرژانتین- از او به عنوان الهام بخش و الگوی خود در دوران کودکی نام می برد.
نوشته احمد رحیمی از کاربران سایت |