طرفداری- با پایان یافتن فصل 15/2014 بوندس لیگا، اکنون می توانیم به یکی از هیجان انگیزترین فصول گذشته آلمان نگاهی بیندازیم؛ مردان گورادیولا سومین قهرمانی متوالی خود را جشن گرفتند، وولفسبورگ به عنوان یک قدرت اصلی خود را نمایان کرد، نمایش فوق ضعیف دورتموند در نیم فصل اول باعث جدایی چهره دوست داشتنی وستفالن در پایان فصل شد، آگزبورگ با پسرهای بزرگ خود سهمیه لیگ اروپا را کسب کرد، دست و پا زدن هامبورگ برای باقی ماندن در بوندسلیگا همچنان ادامه داشت اما در بین تمامی این داستان ها، ظهور دوباره یکی از مشهورترین و محبوبترین و موفق ترین تیم های تاریخ آلمان، کمی کم توجه ماند؛ کره اسب ها!
برای آن دسته از شمایی که به اندازه کافی پیر نیستید تا بروسیا مونشن گلادباخ طلایی در دهه 1970 و تحت هدایت هنس وایزویلر و اودو لاتک را به یاد آورید، باید گفت که گلادباخ با فوتبال هجومی و چشم نواز، هواداران زیادی را از آلمان و سراسر دنیا به خود جذب کرد. شما احتمالا همانند برخی از دوستان من هستید که در پاسخ به این گفته ها اینگونه می گویند: "واقعا؟ من فقط می دانستم که آنها در فینال اروپا به لیورپول باختند!"
برای نایب قهرمان اروپای 77-1976 که بین سال های 1970 و 1980 موفق به کسب 8 جام شد (5 بوندسلیگا شامل سه عنوان متوالی از 74 تا 77، 2 جام یوفا و دو نایب قهرمانی در این جام و البته 1 جام حذفی) این افتخارات بسیار خوب بود. زیرا که قبل از اینها فقط در سال 1960 یکبار جام حذفی آلمان را فتح کرده بودند. اگرچه همانند 99 درصد باشگاه های آلمانی که به خاطر مثبت نگاه داشتن ترازهای مالی مجبور به فروش بازیکنان خود می شوند، گلادباخ هم نتوانست پس از وایزویلر و لاتک سرمربی سطح اولی را برای خود داشته باشد و غول اروپا به عقب رفت و حتی در سال 1999 به بوندس لیگای دو سقوط کرد.
در ژانویه 2011 لوسین فاوره در شرایطی بسیار بد در لیگ به عنوان سرمربی گلادباخ انتخاب شد و تحت هدایت این مربی سوییسی آن ها موفق شدند با پیروزی در بازی پلی آف برابر بوخوم در بوندس لیگا باقی بمانند و به همراه مارکو رویس به یکی از تیم های خوب بوندس لیگا تبدیل شوند.
باشگاه در فصول گذشته خود را به یکی از بالانشینان بوندسلیگا تبدیل کرده است. در فصل 15-2014 آن ها هفتمین فصل متوالی حضور خود در لیگ برتر آلمان را تجربه کردند. در فصل 12-2011 باشگاه با اختلاف کم با قرار گرفتن در جایگاه چهارم بوندس لیگا، سهمیه مستقیم لیگ قهرمانان را به دست آورد. یک شکست 3-1 در پلی آف لیگ قهرمانان برابر دینامو کیف گلادباخ را به واقعیت برگرداند و رویاهایشان را نقش بر آب کرد. آن ها پس از این به رتبه هشتم و ششم فصل های بعدی قناعت کردند تا در فصل گذشته با کسب رتبه سوم به طور مستقیم به لیگ قهرمانان فصل آینده صعود کنند.
تیم فاوره موفقیت خود را بر پایه یک دفاع منسجم به همراه ضدحمله های فوق هوشمند همانند دورتموند در فصول گذشته، پایه ریزی کرد. دفاعی که پس از بایرن دومین دفاع برتر لیگ لقب گرفت. مردان فاوره تنها 26 گل دریافت کردند و 16 کلین شیت برای خود ثبت کردند. تنها 2 شکست در طول فصل داشتند که یکی از آن ها شکست بی معنی و کم ارزش 3-1 آن ها در روز آخر برابر آگزبورگ بود.
با وجود دفاع بسیار قدرتمند، آن ها در جلو هم تیم دست و پا بسته ای نیستند. در 17 بازی خانگی آن ها موفق به زدن 3 گل یا بیشتر در 6 بازی شده اند و تنها در یک بازی موفق به زدن گل نشدند. به اضافه اینها کره اسب ها رتبه سوم را با کمک 13 بازی بدون شکست از فوریه کسب کردند؛ 13 بازی که در آن 10 پیروزی و 3 تساوی از جمله پیروزی 2-0 برابر بایرن در آلیانز آرنا کسب کرده بودند.
البته کسب سهمیه لیگ قهرمانان یک چیز است، انجام دادن آن به صورت هر ساله چیز دیگری است. برای باشگاه های بزرگ و پرخرج اروپا، یورش بردن و غارت کردن بوندس لیگا در تابستان به امری عادی بدل شده است. خود گلادباخ مارکو رویس، دانته، رومن نویشتتر و مار آندره تر استگن را در سال های گذشته از دست داده است و در حال حاضر هم مکس کروزه را به وولفسبورگ می دهد و کریستف کرامر، قهرمان جام جهانی هم پس از گذراندن یک دوره موفق قرضی تحت هدایت فاوره، به تیم سابقش لورکوزن بازمی گردد. علی رغم مبلغی که از حضور در مرحله گروهی لیگ قهرمانان عاید تیم می شود، بروسیا مونشن گلادباخ اکنون باید با پول اندک خود در تابستان مشغول به نقل و انتقالات شود. گلادباخ تا به امروز تورگان هازارد را بصورت دائمی از چلسی خریداری کرده، لارس اشتیندل کاپیتان هانوفر را بدون خرج مبلغی و در پایان قراردادش جذب کرده و دیروز هم موفق شد مهاجم 22 ساله لورکوزن، جوزپ درمیچ را به خدمت بگیرد.
با وجود 6 قدرت در آلمان که برای کسب 4 سهمیه لیگ قهرمانان می جنگند و جدا کردن بایرن که شاید یک سطح فراتر از بقیه تیم ها در لیگ باشد، قرار گرفتن مجدد در جمع چهار تیم ابتدایی لیگ اصلا آسان نخواهد بود. در یک نگاه شاید یک حضور موفق در لیگ قهرمانان اروپا، بتواند مسئولان گلادباخ را خوشحال کند. اما که می داند؟ شاید در پایان این فصل روشن شدن دوباره رقابت آتشین بایرن و گلادباخ در دهه 70 رخ دهد. در حالی که عقل من می گوید احتمالا اینگونه نمی شود، قلبم هنوز کورسویی از امید را در خود نگه داشته است. شاید، فقط شاید تمام چیزی که هوداری فوتبال را زنده نگه داشته است، همین امیدهای ناچیز است که سالی پس از سال دیگر در قلب ها می ماند.