رئال مادرید 11-1 بارسلونا. رئال مادرید راهی فینال کوپا شد تا آنجا بازی را به تیم شماره یک آنتی حکومتی ببازد و تیم کاتالونیایی هم از رقابت ها کنار رفت. حواشی پس از بازی به بی نهایت ختم می شد! روزنامه های کاتالانی مدیریت رئال مادرید را زیر سوال برده بودند که چرا به هواداران اجازه حمل و استفاده از سوت را داده است. حتی عده ای پا را فراتر گذاشتند و مدیریت را به خاطر اینکه هواداران بیش از حد به زمین نزدیک شده بودند زیر سوال بردند. هر مسئله ای که بود اتفاقات بعدی پشت سرش ردیف شدند. مدیریت باشگاه رئال مادرید با فرمانی که مهر ژنرال "فرانسیسکو فرانکو" پای آن خورده بود به جرم 11تایی کردن حریف برکنار شد. اتفاقات بعدی روشن و محرز است اما در نهایت مردی بر روی صندلی ریاست رئال مادرید نشست که روزنامه های کاتالان را بارها مجبور به افسوس خوردن کرد که چرا با فشارهای خود باعث کناره گیری مدیر وقت رئال مادرید شدند. دوران، دوران "سانتیاگو برنابئو یسته" بود.
طرفداری | 127 سال پیش در چنین روزی، آقای سانتیاگو برنابئو متولد شد. او بازیکن، کاپیتان و رئیس رئال مادرید بود و در دوران ریاست 35 سالهاش که تا زمان فوتش در 1978 هم ادامه داشت، رئالیها یک جام بین قارهای، 6 جام قهرمانی باشگاههای اروپا، 16 قهرمانی لیگ و 6 جام حذفی بدست آوردند. در سال 1955 بود که ورزشگاه رئال مادرید به خاطر این چهره بزرگ، به سانتیاگو برنابئو تغییر نام داد.
سپید، همچون رئال مادرید
سر الکس فرگوسن و منچستر یونایتد، رینوس میشل و آژاکس، "قیصر" بکن بائر و بایرن مونیخ، نسل مالدینی و میلان، همه را باید کنار گذاشت وقتی نام سانتیاگو برنابئو یسته می آید و همراهش رئال مادرید عجین می شود. تصاویر او در عکس های تیمی دهه اول تأسیس باشگاه دیده می شود. او دو بار در ال کلاسیکو هت تریک کرده و جمع گل های او برای رئال مادرید به 340 می رسد!
از 1909 در 14 سالگی تا 1927 به عنوان بازیکن، از 1927 تا 1936 یکی از اعضای کادر فنی، از 1939 تا 1941 عضوی از هیات مدیره و پس از نبرد تاریخی 11-1، مدیر و فرد شماره 1 رئال مادرید. نام او با رئال مادرید پیوند خورده است. دورانش از 14 سالگی شروع شد و تا ابد سپید پوش ماند. هیچ نامی و هیچ باشگاهی پیوستگی برنابئو و رئال مادرید را ندارد. دو نامی که از هم جدا نیستند. این از آن و آن از این است. سانتیاگو برنابئو از رئال مادرید و رئال مادرید از سانتیاگو برنابئو است. منچستر یونایتد و آژاکس بدون سر الکس فرگوسن و رینوس میشل هم ماندند. اما تصور رئال مادرید بدون سانیاگو برنابئو موردی است که ذهن برای آن ایده ای ندارد. او خالق است، خالق رئال مادرید، باشگاهی که ده بار بر قله اروپا ایستاده است. او معماری رویاپرداز است که با طرح سفید و فقط با طرح سفید رویاهایش را، رویاهایم را، رویاهای آیین مادریدیسمو را نوشت، به آن شکل داد و بر بام اروپا قرارش داد. او هنرمندی تواناست که یک بنیان را بنا نهاده است. دی استفانو و میگل مونیوز نمونه های باشگاه های دیگر هستند. مونیوز سر الکس رئال مادرید است، دی استفانو برای رئال مادرید همانی است که کرایف برای آژاکس، بکن بائر برای بایرن و مسی برای بارسا بوده اند و هستند. اما نمونه ای از سانتیاگو برنابئو؟ حرفش را هم نزنید! او "یگانه" بود، یگانه است و یگانه می ماند!
مانند پدر!
او مفهوم پدر است. خنتو می گوید:
به نرمی آب و به سختی فولاد. به گرمی آتش و به سردی یخ. او برنابئوست. سانتیاگو برنابئو. هماوردی برای او در جهان فوتبال نیست، نیست چون خود او خالق بزرگان است.
می گویند ساپورتا، نایب رئیس رئال مادرید در پی برگزاری جلسه ای بین او و "گوستاوو سبس"، خالق مجارستان جادویی دهه 50 بود. ساپورتا 3 ماه تلاش کرده بود که او را راضی کند اما نتوانست. برنابئو شماره تماس سبس را از ساپورتا گرفت و تنها یک جمله گفت: "برنابئو هستم، دوشنبه در پاریس می بینمت!"
دوشنبه، جلسه برنابئو و سبس انجام شد و توافقات برای کمک و حمایت از یوفا و نشریه اکیپ برای برگزاری جام باشگاه های اروپا صورت گرفت. برای 10 سال به زیرساخت های رئال مادرید تحکم بخشید. و پس از این 10 سال افسانه "باشگاه قرن" را سرود. افسانه ای که هیچ حقیقتی واقعی تر از آن نبود. 23 سال بعد از آن مفهوم افتخار و اقتدار را برای خانواده به تصویر کشید. او به تصویر کشید، ساخت، و تک تک نشانه های خود را در تار و پود رئال مادرید گنجاند. سانتیاگو برنابئو، رئال مادرید وار و رئال مادرید، برنابئو وار شکوه، عظمت، قدرت، لطافت را به رخ کشیدند. حقیقتی در ذهن ثبت شده است که: رئال مادرید بزرگ است چون برنابئو بزرگ بود و برنابئو بزرگ است چون رئال مادرید بزرگ بود! برنابئو همان قدر مفهوم رئال مادرید است که پدر، مفهوم خانواده است. برنابئو پدری بود که فرزندانش تا نسل ها برای او منظومه و شعر می سرایند.
راه سپید
از فقدان مردی که اصول مدیریت را در فوتبال بنا نهاد، 44 سال می گذرد. مردی که تعریفی انقلابی در هدایت یک باشگاه انجام داده بود. مردی که فراتر از مرز ها و درگیری ها و حتی رنگ پیراهن ها بود. هنگامی که کوبالا، فوق ستاره مجار از کشورش فرار کرده بود و اجازه بازگشت نداشت، زمانی که پاسپورت اسپانیای کاتولیک در مجارستان کمونیست قابل قبول نبود، این برنابئو بود که وارد عمل شد و اجازه ملاقات کوبالا برای دیدار با خانواده اش را گرفت.
هنگامی که فاجعه مونیخ برای منچستر یونایتد رخ داد، این برنابئو بود که دی استفانو را به آن ها پیشکش کرد، این برنابئو بود که درآمد بلیط فروشی چامارتین را به منچستر یونایتد و سر مت بازبی تقدیم کرد و این برنابئو بود که سال 1968 که منچستر یونایتد بر بام اروپا ایستاد، گفت:
خوشحالم که منچستر یونایتد قهرمان شد و ما را شکست داد. اکنون قلب من آرام می گیرد که آن ها به روزهای خوب بازگشته اند!
مردی که جمعی از نخبگان هلندی در وصف او عنوان کردند:
او 200 سال فوتبال را به جلو هل داد!
44 سال از رفتنش به بهشت می گذرد. مردی که یک تاریخ را ساخت. مردی که فوتبال را 200 سال به جلو هل داد. مردی که فراتر از هر چیز بود. شاید 20 سالی باشد که دوران کارگزاران و مدعی های دروغین بر روی تخت او شکل گرفته، اما کارگزاران بدانند، او یگانه بود، یگانه است و یگانه خواهد ماند؛ سانتیاگو برنابئو یسته...
ارسالی احسان آزرمی برای طرفداری