طرفداری— «سال صفر» عبارتی است که پس از آنکه اولین بار در تابستان سال 2013 توسط مربی وقت این تیم، والتر ماتزاری، بیان شد، به یکی از سوژههای تمسخر توسط هواداران اینتر تبدیل شده است. تا آن برهه، اینتر به یک غول سقوطکرده تبدیل شده بود و از زمان فتح سهگانه در تابستان سال 2010، پنج سرمربی مختلف را بر روی نیمکت خود دیده بود و زیر نظر آندرهآ استراماچونی، در پایان فصل 2012/13 در بدترین جایگاه خود در لیگ طی 20 سال اخیر جای گرفت؛ یعنی رده نهم.
دوران مربیگری ماتزاری نیز ناامیدکننده بود. وی در ماه نوامبر سال 2014 در شرایطی که نراتزوری را در رده نهم جدول قرار داده بود - جایگاه احتمالیشان در پایان همین فصل - اخراج شد. اما در اصل این سبک بازی بیثمر اینتر، شخصیت خود او و شیوه برخوردش با چهرههای باشگاه بود که باعث شد تیفوسیها کاملاً علیه او شوند و در نهایت منجر به اخراج او شد تا پروژهای ناتمام را با پتانسیلی ناچیز و بدون «سال صفر» بر جای بگذارد.
روبرتو مانچینی وارد میشود اما نه در قامت «پسری که میراث خود را بر باد داده ولی با عفو پدر به خانه بازمیگردد» بلکه بیشتر در قالب «یک خاطره خوش». تاکتیسین ایتالیایی پُرسَفَر، توسط مالک جدید باشگاه، اریک توهیر، آورده شد تا ارتباط با هواداران را درست کند، چهره باشگاه را بزرگ کند و تیمی بسازد که قادر باشد به دوران خوش گذشته بازگردد. به عبارت دیگر، او را آورد تا تصمین کند فصل 2014/15 واقعاً «سال صفر» باشد.
اگرچه مدیریت باشگاه همیشه در مورد اینکه آیا صریحاً به مانچینی گفتهاند که انتظار دارند تیم در پایان فصل در چه ردهای قرار بگیرد یا خیر، سکوت اختیار کرده، اما خود او در مورد این مسئله کاملاً صریح بوده و مدعی شده که هدفاش قرارگیری در بین سه تیم برتر بوده است - سوژه دیگری برای تمسخر توسط تیفوسیها. پایان احتمالی فصل در رده هشتم، خارج از تمامی جایگاههای صعود به رقابتهای اروپایی، حقیقتی است که با آمال اولیه مانچینی فاصلهای نجومی دارد.
آیا 2014 بالأخره «سال صفر» واقعی بوده است یا اینکه فصل بعد بار دیگر شرایط بنیماتا دگرگون و مشکلات برای این تیم ایجاد خواهد شد؟ فارغ از نتایج، به نظر میرسد که دوستداران نراتزوری میتوانند به مسائل زیادی دلگرم باشند. جدای این حقیقت که در نهایت، خریدها در حد انتظارات ظاهر نشدند، اما مرکاتوی زمستانی اینتر منجر به ورود کسانی به این تیم شد که به شدت فراتر از جذابیت کنونی باشگاه بودند و دلیل اعظم آمدنشان، سابقه مانچینی بود. ژردان شـکـیری یکی از باارزشترین اهداف پنجره نقل و انتقالات زمستانی بود و آمدناش به آپیانو جنتیله، از نگاه مطبوعات داخلی و اروپایی نشانهای از بازگشت به دوران افتخار تلقی شد.
مانچینی همچنین عامل بازگشت روحیه «پاتزا اینتر» (اینتر دیوانه) بود. او طالب فوتبال جذاب و ریسکی بود، سبکی که هواداران را به مهآتزا بازگرداند. تیم او به سرعت ساختار تاکتیکی واضحی یافت و اسکلت تیم نمایان شد. دو الماس باشگاه؛ یعنی مائورو ایکاردی و متئو کواچیچ، زیر نظر مانچینی به رشد و درخشش خود ادامه دادند. ایکاردی تنها یک گل با دریافت عنوان آقای گلی سری A فاصله دارد و کواچیچ به نظر بالأخره پست مورد علاقهاش را در میانه میدان یافته است.
در ورزشی که نتایج در آن حرف نهایی را میزنند، سخت میتوان از خوشبینی صحبت کرد، مخصوصاً با هوادارانی که پس از پنج سال ناکامی، به خستهترین بدبینان روزگار تبدیل شدهاند. اما به نظر میرسد که اینتر بالأخره بنیانی را بنا کرده تا فصل بعد بر اساس آن پیشرفت کند و از همه مهمتر، این احساس وجود دارد که میان تمامی سطوح مدیریتی باشگاه یک همسویی در مورد جهتی که میخواهند باشگاه را به سوی آن هدایت کنند، وجود دارد.
اگر حاصل مرکاتوی تابستانی، 3-4 خرید در میانه میدان باشد تا مضحکترین دفاع لیگ ترمیم شود و اگر باشگاه موفق شود تا ایکاردی را حفظ کند، هواداران اینتر میتوانند به چیزهای زیادی در فصل بعد چشم بدوزند و بالأخره وارد «سال یک» بشوند.