طرفدارى- ايتاليا كشور رنسانس ها و تغييرات انقلاب گونه است، در اين كشور هر چند صد سال يك مرتبه بر اساس پايه هاى تاريخى مستحكمى كه دارد، همواره تغييرات جديدى رخ مى دهد. بازهم نشانه هايى از تغييرات بزرگ و به عبارتى ديگر تولدى دوباره در اين كشور ديده مى شود، اقتصاد در اين كشور به صورت تدريجى و محتاطانه در حالت صعود و پيشرفت است، سياست ايتاليا بعد از دهه ها بلوكه شدن توسط محافظه كاران و پوپوليست ها، تشنه اصلاحات است و در فوتبال نيز بعد از راهيابى يوونتوس به فينال برلين همه جا صحبت از رنسانس مى شود.
بى ترديد يوونتوس بسيار فراتر از يك باشگاه در ايتاليا است، از هر چهار ايتاليايى يك نفر از طرفداران اين تيم محسوب مى شود كه ركوردى در سراسر قاره اروپا است. اين باشگاه بوسيله تعدادى از دانش آموزان تورينى در قرن نوزدهم بنا شده و از نود سال پيش در تملك يك خانواده ايتاليايى قرار دارد كه اين موضوع نيز ركوردى در جهان به حساب مى آيد. خانواده آنیلی مالك كمپانى خودروسازى فيات بزرگترين شركت خصوصى ايتاليا، مالك باشگاه يوونتوس نيز به شمار مى رود و به نوعى خانواده اى پادشاهى ايتاليا محسوب مى شود. يوونتوس نيز تنها سمبل ايتاليا نيست بلكه اين تيم به ملكه فوتبال اروپا شهرت يافته است. محبوبيت يوونتوس در ايتاليا به حدى است كه سقوط اجبارى اين تيم به دسته دوم با سه فاتح جام جهانى در سال 2006 به كابوسى براى همه ايتاليايى ها تبديل شده بود، همانطور كه صعود اين تيم به فينال برلين شور و شعف خاصى را در بين مردم اين كشور به وجود آورده است.
البته در ايتاليا فوتبال دوستانى نيز هستند كه از يوونتوس نفرت دارند، اين فوتبال دوستان كه هواداران تيم هايى نظير ناپولى، فيورنتينا، اينتر، رم، ميلان و لاتزيو را تشكيل مى دهند، همواره و در همه جا سرودهاى نفرت برانگيز خود از يوونتوس را سر مى دهند و بى ترديد در فينال برلين هواداران ايتاليايى نيز در بين هواداران بارسلونا ديده خواهند شد كه حتى حاضر هستند هر گونه زحمت و سختى را براى ديدن شكست يوونتوس متحمل شوند. البته چنين اختلافى در ايتاليا همانند اختلاف بين طرفداران پاپ و پادشاهان روم باستان هميشگى و جاودان خواهد بود.
در فوتبال مدرن امروزى مديريتى حرفه اى و حساب شده در موفقيت هر تيمى بسيار تعيين كننده است كه اين ادعا در خصوص يوونتوس نيز صدق مى نمايد، بى ترديد راهيابى به فينال برلين براى تورينى ها همانند چهارمين قهرمانى متوالى اين تيم در سرى آ و قهرمانى احتمالى در كوپا ايتاليا اتفاقى تصادفى نبوده ، بلكه محصولى از برنامه ريزى دقيق و مديريتى كارآمد بوده است. اما يوونتوس مى تواند براى سال هاى متوالى خود را در جمع سلاطين فوتبال اروپا حفظ نمايد؟ چنين ادعايى كمى زود به نظر مى رسد، تورينى ها در قدم اول توانسته اند از برگزارى دربى اسپانيايى يا به عبارتى "يورو كلاسيكو" در فينال ليگ قهرمانان اروپا جلوگيرى نمايند و در اين راه تيم هايى از انگليس و فرانسه را از پيش رو برداشتند كه از منابع كافى مالى برخوردار بوده اند، كه اين خود قدمى بزرگ رو به جلو به شمار مى رود.
رنسانس ايتاليايى فوتبال حتى به رقابت هاى يورو ليگ نيز سرايت نموده، به طورى كه در مرحله يك چهارم نهايى اين رقابت ها پنج نماينده از سرى آ حضور داشته اند كه دو تيم از آنها به نام هاى فيورنتينا و ناپولى حتى موفق به رساندن خود به جمع چهار تيم برتر اين رقابت ها نيز شده اند، اما اين دو تيم در اين مرحله از رقباى اسپانيايى و اوكراينى خود شكست خورده و به فينال راه پيدا نكردند.
مدير باشگاه ناپولى بعد از چنين اتفاقى به جاى آناليز دقيق بازى، براى توجيه شكست تيم خود مقابل نماينده اوكراين دچار توهم شده و ميشل پلاتينى رئيس يوفا را مقصر اصلى باخت ناپولى قلمداد نمود، چون از نظر وى پلاتينى كه در واقع يك يوونتوسى است با نيت قبلى و از روى عمد داورى ناتوان را براى اين ديدار برگزيده كه از راهيابى رقيب يوونتوس به فينال ليگ اروپايى جلوگيرى نمايد، چنين افكارى در واقع به قرون وسطى و نه به عصر رنسانس تعلق دارند و با وجود چنين طرز فكرى آيا همچنان راه زيادى پيش روى فوتبال ايتاليا قرار ندارد؟