اختصاصی طرفداری- حالا دیگر می شود حماسی از آن حرف زد و آن چند دقیقه پایانی را، یکی از نقاط عطف تاریخ لیگ جزیره خواند. برای منِ هوادار چلسی، فصل 12-2011، حداقل در بریتانیا یک کابوس بود. تیم خیلی زود قافله را به حریفان باخته بود، اما معجزه مربی ایتالیایی در لیگ قهرمانان اروپا، تقریبا تمام خاطرات تلخ چند ماه اخیر را به باد فراموشی سپرده بود. چلسی چند روز بعد برای اولین بار به جامی رسید که باید خیلی زودتر به آن می رسید.
در روزی که نگاه همه جهان به جزیره بود، به دلیل داشتن اضافه کاری های دانشگاه تقریبا خودم را متقاعد کردم که بازی را نبینم. منطقم می گفت که تیم منتخب جهان روبرتو مانچینی، راحت می تواند از سد کویینز پارک رنجرز بگذرد و نیازی به تماشای بازی نیست. به کارم مشغول شدم و بعد از اطمینان از پایان نیمه اول، با دیدن نتیجه یک بر صفر به سود منچستر سیتی، خیالم راحت شد که اشتباه نکرده ام.
اگر چه بیست دقیقه بعد دلم طاقت نیاورد و به امید دیدن تلاش حریف برای بقا و البته جشن قهرمانی، تلویزیون را روشن کردم. چیزی را که دیدم، باور نمی کردم!
منچستر سیتی 1 - 2 کویینز پارک رنجرز!
به نظر می رسید گل جمی مکی، تازه به ثمر رسیده است زیرا کارگردان مرتب بر روی او زوم می کرد و گلی را نشان می داد که از بقای تیم لندنی و شکسته نشدن طلسم 44 ساله قهرمانی برای سیتیزن ها، خبر می داد. در بازی همزمان دیگر وین رونی خیال فرگوسن را از پیروزی در خانه ساندرلند راحت کرده بود و به نظر می رسید استاد تمام نشدنی فوتبال جزیره، بار دیگر قهرمان لیگ شده است.
سیتی مضطرب بازی می کند و هر لحظه انتظار می رود کیو پی آر گل سوم را هم به ثمر برساند. روبرتو مانچینی برای دقایقی بدون حرکت به زمین خیره شده و دست های هواداران حاضر در ورزشگاه، کم کم به نشانه حسرت به پشت گردن می رود. گزارشگر بازی می گوید که سیتی هرگز در خانه شکست نخورده و حالا در دیداری که باید، به بدترین شکل ممکن قافله را به حریف واگذار می کند. با خود فکر می کنم که شاگردان مانچینی چقدر خوب فصل را آغاز کردند و فقط سپری کردن دوره ای کوتاه در افت باعث شده که حالا همه چیز به اما و اگر کشیده شود. فقط تصور دبل کردن یونایتد قدرتمند و پیروزی 6 بر 1 در اولدترافورد، من را قانع می کند که این تیم باید قهرمان شود.
توجهم به ناسزاهایی جلب می شود که روبرتو مانچینی به تک تک بازیکنان تیم می دهد. به راحتی می توان لب خوانی کرد که او چه می گوید! انگار مارک هیوز ولزی می خواهد از کادر مدیریتی باشگاه انتقام بگیرد و باعث شود تیمی که در آن بیش از 350 بازی انجام داده، قهرمان شود. پنج دقیقه اوقات تلف شده!
کار به نظر تمام شده است. حتی لیام گلگر، یکی از افراد مورد علاقه ام در دوران نوجوانی در حال ناسزا گفتن است. درست است که از او به خاطر مشکلات گروه "اواسیس"، ناراحتم، اما دوست ندارم چهره اش را در این شرایط ببینم. سرانجام نوری که برای نود دقیقه تماشاگران را کور کرده است، برای همه لذت بخش می شود. ادین ژکو از به هم ریختگی دفاع کوئینز پارک استفاده می کند و با ضربه سر، امید را به اتحاد باز می گرداند.
حالا تماشاگران سعی می کنند واژه "اتحاد" را معنا کنند، هر چند هنوز بخش مهمی از آنها نسبت به دو سه دقیقه پایانی دودل هستند و فکر می کنند جام را از دست داده اند. مانیچینی تنها تیم را به جلو دعوت می کند و به طور عجیبی همواره دستانش را در جیبش می کند و در می آورد. جدول در گوشه تصویر نشان می دهد که سیتی هنوز باید یک گل دیگر بزند. سانتر نه چندان خوب نصری باعث می شود شان رایت فیلیپس که خود یکی از بزرگان سیتی محسوب می شود، ضدحمله خطرناکی را ترتیب دهد اما زابالتا جلوی او را می گیرد. دوربین بر روی تماشاگری زوم می کند که به نظر از فرط عصبانیت می خواهد صندلی را بشکاند. گزارشگر بازی از نا امیدی حاضرین در ورزشگاه سخن می گوید.
ناگهان تصویر به دو قسمت تبدیل می شود. بازی منچستر یونایتد تمام شده و آنها حالا قهرمان جزیره هستند. سیتی تنها یک حمله دیگر می تواند انجام دهد. هواداران یونایتد در حال تبریک گفتن و سرود قهرمانی خواندن هستند. برای اینکه دید بهتری به دوربین بازی سیتی داشته باشم، به تلویزیون نزدیک می شوم. توپ به پشت محوطه جریمه کوئینز پارک رنجرز رسیده است و من حالا بلند شده ام. بالوتلی به هر زحمتی هست توپ را به گوشه محوطه جریمه حریف می فرستد. تکل مدافع کیو پی آر فایده ای ندارد و حالا آگوئرو با دروازه بان تک به تک شده. ستاره آرژانتینی سیتیزن ها توپ را به تور دروازه می چسباند تا شهر منچستر برای حداقل یک دقیقه منفجر شود.
جو هارت نمی داند از شادی چه کار کند. ده بازیکن دیگر بر روی هم می افتند و روبرتو مانچینی از شادی چنان استارتی می زند که با خود فکر می کنم اگر خودش در زمین بود، سیتی خیلی زودتر کار را تمام کرده بود. شدت بالا و پایین رفتن تماشاگران به حدی است که دوربین نمی تواند نصویر دقیقی ارائه دهد. دوربین بر روی دختری می رود که خیلی سعی می کند جلوی گریه اش را بگیرد، اما در نهایت ناکام می ماند. حالا دیگر صحبت از قهرمانی تیم نیست، صحبت از نسل ها انسانی است که در انتظار قهرمانی تیمشان در لیگ بودند و حالا بعد از 44 سال، این اتفاق رخ می دهد. آسمان منچستر، سرانجام آبی می شود.
منچستر سیتی حالا تیم بزرگی در جزیره و حتی اروپا محسوب می شود. آنها سال گذشته موفق شدند با مانوئل پیگرینی قهرمان لیگ برتر شوند. سیتیزن ها از فصل آینده سعی خواهند کرد در رقابت های اروپایی موفق عمل کنند. سرخیو آگوئرو حالا یکی از بهترین مهاجمان جهان است و اسطوره باشگاه محسوب می شود. کوئینز پارک رنجرز چند روز قبل دوباره در اتحاد به مصاف سیتی رفت که این بار با شکست 6 بر 0، به دسته اول سقوط کرد. ماریو بالوتلی امروز در لیورپول توپ می زند. ادین ژکو روزهای خوبی را در سیتی سپری نمی کند و روبرتو مانچینی پس از تجربه ای نه چندان موفق در گالاتاسرای، به اینتر رفته است تا همانند منچستر در جزیره، به سلطه یوونتوس در ایتالیا پایان دهد.