طرفداری- این تنوع را به وضوح می توان در نقش بازیکنان در زمین، مربیان و حتی نحوه بازی تیم ها مشاهده کرد. فوتبال را می توان به باغی تشبیه کرد؛ هر کسی در این باغ، بر اساس ذائقه و طبع خویش چیزی را می چیند. یکی فاکتور سرعت را مهم می داند، دیگری مالکیت توپ را و بعضی ها نیز نبردهای هوایی و تن به تن را در دستور کار قرار می دهند. با تمام این اوصاف برای دانستن این که کدامیک انتخاب بهتری کرده اند، بایستی از قیاس کمک گرفت. در ادامه و در طی چند قسمت، نگاهی بر تیم های مطرح جهان و سبک بازی آنها خواهیم داشت:
این تیم را می توان مصداق بارز فوتبال مبتنی بر سرعت و استفاده از ضد حملات دانست. ژوزه مورینیو آنقدر غرور دارد که حتی دریافت یک گل از رقبا، او را متأثر سازد. بنابراین او سبک بازی تیم های خود را همچون افکار خود سازمان دهی می کند. لوکاکو، فرناندو تورس و دمبابا نفراتی بودند که در ابتدای فصل جاری، از آبی های لندنی جدا شدند. شاید نام آنها وسوسه کننده باشد، اما مورینیو بر نام آنها خط زد، چرا که مهم ترین فاکتور مدنظر او را نداشتند: بله ، غرور!
مورینیو با فلسفه ی نتیجه گرای خود نتوانست در فوتبال اسپانیا به کامیابی چندانی دست یابد؛ اما لیگ برتر انگلستان جایی است که فلسفه مورینیو توانایی های خود را بروز می دهد. آقای خاص با تمام انتقادات وارده به نحوه بازی تیمش، ترجیح داد خسته کننده باشد، تا اینکه بخواهد زیبا و چشم نواز به نظر آید ولی بازنده باشد. همین نتیجه گرایی و فوتبال مبتنی بر سرعت او بود که موجب شد در فاصله سه هفته مانده به پایان رقابت های لیگ جزیره، چلسی قهرمانی اش را مسجل شده ببیند.
در اجرای این فوتبال حساب شده اما، مورینیو بهتر از هر کسی نیاز های تیمش را می دانست. فروش ماتا و شورله شاید در نگاه اول احمقانه به نظر بیاید اما مورینیو می دانست که آنها شاید در تیمی مثل منچستریونایتد و ولفسبورگ نقشی محوری داشته باشند، اما در چلسی یک بازیکن معمولی خواهند بود. بدون شک ادن هازارد فوق ستاره بلژیکی و ویلیان نقشی تعیین کننده در قهرمانی فصل اخیر چلسی داشتند. سرعت بالا و تکنیک ناب این بازیکنان (علی الخصوص هازارد) آنقدر دلچسب بود که مورینیو در اغلب بازی های تیمش این دو را به امثال اسکار، رامیرس و در این اواخر کوادرادو ترجیح دهد.
مورینیو به خوبی نشان داد که می توان در بازی مقابل تیمی همانند منچستریونایتد، ۷۹ درصد مالکیت توپ را به حریف واگذار کرد، اما برنده از زمین خارج شد. او همچنین به ما آموخت که می توان با حوصله بازی کرد اما نه با مالکیت توپ و پاس کاری های بی هدف، بلکه با قرار دادن توپ در اختیار حریفان و منتظر ماندن برای کوچک ترین لغزش و اشتباه آنها. خط دفاع و هافبک چلسی در فصل جاری آنقدر قابل اطمینان بودند که آقای خاص از بازی مقابل بزرگترین خط حمله ها هراسی نداشته باشد و چه بسا اگر آنها مقابل پاریسن ژرمن کمی خوش شانس تر بودند، می توانستند یک سه گانه دلچسب را کسب کنند.
در یک کلام، چلسی آنقدر سریع است که رقبا نتوانند به آن برسند! نکته ای که باید به آن توجه داشت این است که سرعت در این جا تنها به معنای شتاب موجود در ساق پای بازیکنان نیست، بلکه سرعت در تیم مورینیو شامل پاس های سریع نیز می شود. کافی است مروری داشته باشید بر گل های این فصل چلسی. قطعا به این صحنه زیاد برخورد خواهید کرد: جایی که بازیکنی مثل ماتیچ عمل توپ گیری را انجام می دهد، آن را در اختیار فابرگاس می گذارد و وی با آمادگی ذهنی و بصری قبلی، با پاس های در عمق و یا لوب ، مهاجم هدف تیم را صاحب توپ می سازد و ... گل!
بنابراین ساده لوحانه است که با استفاده از واژه هایی چون اتوبوس، خسته کننده و ضد فوتبال، این همه تفکر و کار تاکتیکی و تکنیکی پشت این سیستم را نادیده بگیریم. مورینیو پایه گذار سبکی در فوتبال است که از انعطاف زیاد برخوردار است. تیمی همچون چلسی از آن برای قهرمانی در جام های متعدد بهره می جوید و تیمی مثل کویینز پارک رنجرز آن را برای ابقا در لیگ سرلوحه قرار می دهد.
چلسی مدل ۲۰۱۵ نشان داد که سرعت می تواند بر مالکیت توپ (منچستریونایتد) ، کار تیمی (منچسترسیتی) و فوتبال تک ضرب (آرسنال) غلبه کند، اما آیا این شرایط در دیگر لیگ ها هم حاکم خواهد بود؟
ارسالی کاربر طرفداری، میلاد وفادار