طرفداری- هفته پیش یادداشتی نوشتم با عنوان "مورینیو؛ ضد بارسلونایی که در فوتبال مدرن تنها است" که میتوانید آن را در اینجا بخوانید. این یادداشت در مورد چندین مربی مدرن فوتبال دنیا بود که در دهه ۹۰ در بارسلونا حضور داشتند که این افراد کسانی مثل گواردیولا، انریکه، فن خال ، لوپتگی، کومان، فرانک دی بوئر، فیلیپ کوکو و لوران بلان بودند اما در حالی که همه این افراد به حفظ توپ اصرار دارند، خوزه مورینیو حداقل در بازیهای بزرگ، روش متفاوتی دارد.
به نظر من چیزی جنجالی در مقاله نبود اما چندین کامنت در شبکههای اجتماعی مختلف در مورد یادداشت نوشته شد. مساله برای این افراد این نبود که مورینیو نقد شده بود بلکه این علم بود که مورینیو این جرات را داشته است که خود را از جمعیت دور کند و کارها را به روش خود انجام دهد و موفق باشد. من حدس زده بودم که یکی از دلیل این کار رد شدن توسط بارسلونا بوده است و وی میخواسته ثابت کند که راهی به جز روش بارسلونا هم وجود دارد.
شاید به خاطر اینکه در زمان نوشتن آن مقاله بنده در رم بودم و انتظار دیدن پاپ را میکشیدم، آن را به شیطان و بهشت گمشده مرتبط کردم که شاید برای کسانی که شعر اصلی را نخواندند، محکوم آمیز باشد(برای درک بهتر به این یادداشت قبلی در وبسایت طرفداری مراجعه بفرمائید)
شیطان اما، بر خلاف نیّت میلتون، در آن شعر دائما به صورت قهرمان در آمده است. کسی که خود را در مقابل قدرتی صد چندان دور نگه داشته است و بر یک نکته خاص تکیه داشته است. یکی از نکات شگفت انگیز در مورد بهشت گم شده در شعر میلتون این است که شیطان شخصیتی جذاب است که معمولا قهرمانان را از بهشت میدزدد. درست مثل کسانی که ترجیح میدهند راه روش بارسلونا در بازی را مقدس جلوه بدهند و آن را تنها "هدایت" بدانند.
در روز یکشنبه در ورزشگاه امارات، هواداران آرسنال شعار "خواب آور، چلسی خواب آور" سر دادند. کاش این روحیه در دوران جورج گراهام هم بود و سوتهای انتقادی در فصل ۱۹۹۷-۱۹۹۸ برای آرسن ونگر هم به صدا در میآمد که در ۱۴ بازی ۱۲ کلین شیت کرد و در ۱۶ بازی تنها ۱۹ گل بین ماههای نوامبر تا مارس به ثمر رساند. با این حال مثل اینکه افرادی هستند که از اینکه مربی بازیکنانش را عقب بکشاند، عصبانی میشوند؛ آنها پول شبکههای که بازیها را پخش میکنند را داده اند و میخواهند سرگرم شوند.
فوتبال خوشبختانه، هیچگاه تبدیل به ورزشی که بازیکنان شروع به انجام حرکات فردی کنند نمیشود اما به هر حال این سوال مطرح است که، واقعاً چلسی چقدر خواب آور و کسالت آور بوده است؟ تنها منچستر سیتی از ۶۵ گل چلسی بیشتر گل زده است و هیچکس بیشتر از ۳۴ گل چلسی در خارج از خانه، در خانه حریفان گل نزده است.
شاید چلسی در امارات تنها ۴۱ درصد مالکیت و مقابل یونایتد تنها ۳۲ درصد مالکیت توپ را در اختیار داشته باشد اما آنها در کل فصل مالکیت ۵۵% داشته اند که در لیگ از نظر مالکیت ۵ام هستند. ۵۲۸ پاس به صورت میانگین در هر بازی آنها در یک سوم دفاعی حریف داده شده است که تنها از دو باشگاه شهر منچستر کمتر است. آنها ۴۰۶ پاس سالم در هر بازی داده اند که شاید یکی از نشانههای سبک بازی بارسلونا باشد. این تعداد پاس سالم در بین تیمهای لیگ برتر در رتبه چهارم قرار میگیرد.
آنها در هر بازی ۱۴.۹ شوت داشته اند که در لیگ برتر از این لحاظ چهارم هستند. ۵.۶ تا از آن شوتها در چارچوب بوده است که از این لحاظ دوم هستند. ۱۰.۹ شوت زده شده به طرف دروازه آنها آنچنان هم دفاعی نیست چون آنها از لحاظ شوت کم به طرف دروازه خودی در لیگ پنجمین آمار خوب را دارند. به جای مالکیت توپ آنها منتظر اشتباه حریف میشوند.
با این حال، این قضیه به سختی در مورد سبک بازی چلسی است. این چلسی قادر به بازی در بالاترین سطح فوتبال واکنشی است که هیچکس در لیگ برتر به سطح آن نمیرسد که باید این مساله به جای مساله قبلی در دایره اخلاق مورد بررسی قرار گیرد!