طرفداری-
مطلب ارسالی از Simon Bosh
دور برگشت مرحله نیمه نهایی جام حذفی اسپانیا , 13/6/1943
خلاصه بازی:
رئال مادرید در دور برگشت مرحله نیمه نهایی جام پادشاهی اسپانیا میزبان بارسلونا بود. بارسلونایی که در بازی قبلی با 3 گل به برتری رسیده بود. رسانه های اسپانیا بدلیل شرایط خاص آن زمان و رقابت همیشگی دو تیم اهمیت خاصی به این بازی داده بودند و توجه همه رسانه ها به این بازی جلب شده بود.
رئال مادرید با توجه به حمایتهای بی دریغ هوادارن خود بسیار زود به گل رسید. پرودن در دقیقه 5 با ضربه سر دروازه بارسلونا را گشود و این آغاز جشنواره گل مادریدی ها بود. در طول 45 دقیقه نیمه اول رئال مادرید مالک مطلق توپ و میدان بود و 8 بار دروازه حریف خود را باز کرد. اکثر هواداران قبل از بازی انتظار پیروزی رئال مادرید را داشتند اما هیچ کس انتظار چنین نتیجه ای را آن هم در پایان فقط 1 نیمه نداشت.
گرچه رئال مادرید در نیمه دوم مانند نیمه اول به گلهای پرتعداد دست نیافت ولی باز هم سوار بر بازی بود و 3 گل دیگر به ثمر رساند. آخرین گل این دیدار در دقیقه 89 توسط مارتین برای بارسلونا رقم خورد.
نتیجه این دیدار تا مدتها نقل محافل ورزشی اسپانیا بود. رئال مادرید در فینال این رقابتها به مصاف اتلتیک بیلبائو رفت. بیلبائویی که والنسیا را در مرحله نیمه نهایی شکست داده بود.
گلها:
1-0, پرودن , دقیقه 5
2-0 , باریناگا , دقیقه 30
3-0 , پرودن , دقیقه 32
4-0 , پرودن , دقیقه 35
5-0 , آلونسو , دقیقه 37
6-0 , کورتا , دقیقه 39
7-0 , باریناگا , دقیقه 42
8-0 , باریناگا , دقیقه 44
9-0 , آلونسو , دقیقه 74
10-0 , بوتلا , دقیقه 85
11-0 , باریناگا , دقیقه 87
11-1 , مارتین , دقیقه 89
بازیکنان دو تیم:
رئال مادرید : مارزا , کوئرجتا , کورونا , سائوتو , ایپینا , مولیرو , آلسو , آلونسو , پرودن , باریناگا , بوتلا
بارسلونا : میرو , بنیتو , کورتا , رایچ , روزالنچ , کالوت , سوسپدرا , اسکولا , مارتین , سزار , وال ماس
اخراجیها : بنیتو ( دقیقه 32 )
داور مسابقه : سلستینو رودریگوئز
رئال مادرید 11-1 بارسلونا
در نیمه نهایی جام حذفی 1943 رئال مادرید با نتیجه 11-1 حریف خود بارسلونا را شکست داد. در این میان عده ای از دشمنان باشگاه بر ان شدند تا با بیان ادعاهایی همچون دست داشتن رژیم فرانکو در نتیجه بازی این پیروزی خیره کننده و تاریخی باشگاه را تیره و تار جلوه دهند . به عنوان مثال انها ادعا کردند که تعدادی از ماموران پلیس شبه نظامی (Guardia Civil) بازیکنان بارسلونا را تهدید کردند تا به زبان کاتالونیایی (زبان رسمی منطقه شمال شرف اسپانیا) صحبت نکنند . ادعای دیگر این بود که عده ای از ماموران بین دو نیمه وارد رختکن بارسلونا شده و با اعمال خشونت باعث تحلیل قوای بازیکنان این تیم شده اند . ادعای دیگر این بود که داور بازی توسط حکومت تحت فشار قرار گرفته بود تا بازی را به نفع رئال مادرید به اتمام برساند .
حقایق :
تمام این داستان های تیره و تار با اوردن دلایل منطقی رد میشوند :
- ماموران پلیس به هیچوجه نمیتوانستند بازیکنان بارسلونا را از تکلم زبان کاتالونیایی منع کنند چرا که قانون منع تکلم این زبان در سال 1942 لغو شده بود و بازی این دو تیم نیز در سال 1943 برگزار میشد .
- ادعای ورود ماموران به رختکن بارسلونا در بین دو نیمه و نسبت دادن این شکست سنگین به برخورد خشونت امیز انها با بازیکنان بارسلونا به سادگی رد میشود چرا که این بازی در نیمه اول با نتیجه 8-0 به پایان رسید و رئال مادرید در نیمه دوم تنها 3 گل دیگر وارد دروازه حریف کرد این درحالی است که بارسلونا نیز موفق شد در نیمه دوم یک گل به ثمر برساند .
- داور بازی نیز در ابتدای مسابقه از دو تیم درخواست کرد تا بازی جوانمردانه را رعایت کنند.
اگر نیم نگاهی به ان دوران بیاندازیم متوجه میشویم که ادعای کمک فرانکو به رئال مادرید زمانی که وی امور دولت را خود در دست داشت عجیب است چرا که رئال مادرید از سال 1939( زمان پیروزی فرانکو در جنگهای داخلی ) تا سال 1947 موفق به کسب هیچ جامی نشد و تا سال 1954 نیز از کسب عنوان قهرمانی لیگ عاجز مانده بود این درحالی است که تیمهایی همچون بیلبائو و بارسلونا که به تیمهای ضد فرانکو مشهور بودند در ان دوران افتخارات بیشتری کسب کردند (یک قهرمانی در لیگ و 4 قهرمانی در جام حذفی نصیب بیلبائو و 5 قهرمانی در لیگ و 4 قهرمانی در جام حذفی نصیب بارسلونا شده بود ).
حتی در صورت صحت ادعاها, سوالی که مطرح میشود و همچنان بدون پاسخ مانده است این است که چرا مردان فرانکو در پیروزی 11-1 به کمک رئال مادرید شتافتند ولی در فینال این رقابتها این تیم را در برابر رقیبی همچون بیلبائو (یکی دیگر از تیمهای مخالف دولت) تنها گذاشتند تا رئال مادرید با شکست 1-0 از کسب عنوان قهرمانی باز بمانند ؟ به راستی که مضحک نیست ؟
برناردو سالازار یکی از تاریخ نگاران ورزشی مشهور اسپانیا که خود نیز طرفدار رقیب همشهری رئال مادرید یعنی اتلتیکو بود در یکی از نوشته های خود به این موضوع اشاره کرد که چند تن از بازیکنان بارسلونا به او اطمینان داده اند که هیچ فشاری برای باخت در ان بازی به انها وارد نشده بود .
یکی از این بازیکنان خوزه اسکولا بود که 90 دقیقه در ان بازی حاضر بود و دیگری دومینگو بالامانیا نام داشت که در ان بازی به میدان نرفت ولی در ورزشگاه چامارتین و در کنار هم تیمی های خود حاضر بود .
تنها واقعیتی که تیم بارسلونا میتواند این شکست تحقیرامیز را با ان توجیه کند جو وحشتناک ایجاد شده توسط هواداران حاضر در ورزشگاه بود .
حتی اگر به بررسی بازی رفت این دو تیم بپردازیم به این نکته پی میبریم که در ان دیدار دو گل مردود بارسلونا توسط داور مسابقه مقبول واقع میشود درحالی که گل سالم رئال در ان بازی با این بهانه که نیمه اول به اتمام رسیده است مردود اعلام میشود این درحالی هست که هیچکس صدای سوت داور را قبل از به ثمر رسیدن گل نشنیده بود .
رئال مادرید فریاد هواداران خود در بازی برگشت را با ارائه یک بازی تهاجمی و مقتدرانه پاسخ داد و همین امر موجب ثبت نتیجه ای در تاریخ شد که برای مادریدیستا یک افتخار محسوب میشود وهمزمان عده ای را نیز مجبور میکند تا به افسانه های ساختگی متوسل شوند .
ژنرال فرانکو و سانتیاگو برنابئو
انتی مادریدیستا افسانه های ساختگی زیادی را تا کنون بر علیه رئال مادرید عنوان کرده اند ولی در میان این افسانه های دروغین تلاش برای نشان دادن رابطه صمیمی بین سانتیاگو برنابئو و فرانسیسکو فرانکو از همه دردناکتر است . طبق گفته بدگویان برنابئو نتایج درخشان رئال مادرید در طول ریاست وی ثمره کار و کوشش فراوان وی و نحوه مدیریتش نبوده است بلکه کمک های فرانکو به رئال مادرید باعث بوجود امدن این نتایج درخشان شده است .
حقایق :
رابطه بین بهترین رئیس تاریخ فوتبال با حکومت به ندرت صمیمی بود . با وجود انکه برنابئو یک میهن پرست واقعی بود ولی همواره از سیاست دوری میکرد و سعی داشت رئال مادرید را از دخالتهای طرف پیروز جنگهای داخلی در امان نگه دارد .رژیم فرانکو کمکی به رئال مادرید نمیکرد ولی با زیرپا گذاشتن قوانین و بدون کسب اجازه از باشگاه رئال مادرید از افتخارات بی نظیر این باشگاه برای تبلیغ نحوه کشورداری خود استفاده میکرد .
جالب اینجاست که حتی دلیل اصلی نشستن برنابئو بر صندلی ریاست رئال مادرید حمایت دولت از بارسلونا بود . پیروزی 11-1 رئال مادرید مقابل بارسلونا باعث بوجود امدن خشونت و اعتراض های بسیاری شد از همین رو دولت تصمیم گرفت تا رئیس هر دو باشگاه را به زور برکنار کرده و رئیس جدید برای هر دو باشگاه انتخاب کند .
در 15 سپتامبر 1943 برنابئو به عنوان رئیس باشگاه رئال مادرید انتخاب شد و تا زمان مرگش در تاریخ 2 ژوئن 1978 این سمت را عهده دار بود تا قبل از جنگهای داخلی اسپانیا (1931-1936 ) رئال مادرید به عنوان یکی از باشگاه های خوب اسپانیا شناخته میشد ولی پس از پایان جنگهای داخلی اسیب های زیادی بر پیکره این باشگاه وارد شد و روزهای خوش این تیم به پایان رسید .
پس از پایان جنگ در سال 1939 سیصد هزار پزو (پول رایج در ان زمان) نیاز بود تا چامارتین قدیمی بازسازی شود چرا که این ورزشگاه در طول جنگ به محل نگهداری اسیران تبدیل شده بود و اسیب های زیادی دیده بود . از طرفی رئال مادرید نیاز داشت تا بازیکنان جدیدی به خدمت بگیرد (فقط 5 بازیکن از ترکیب تیم 1936 در اختیار بودند) .
رسیدن به این اهداف بسیار مشکل بود چرا که میراث باشگاه در طول جنگ غارت شده بود و حتی تعدادی از افتخارات سالهای گذشته این تیم به سرقت رفته بود . هیچ کمکی نیز از سوی دولت انجام نمیگرفت چرا که ارتش اسپانیا اتلتیکومادرید را به عنوان نماینده خود انتخاب کرده بود و حتی نام ان را به نیروی هوایی اتلتیکو تغییر داده بود ( اتلتیکو با تیم هواپیمایی ملی که متعلق به دولت بود متحد شده بود ) بنابراین تمام کمک ها به این تیم صورت میگرفت .
همانطور که خواندید رئال مادرید به هنگام ورود سانتیاگو برنابئو به یک باشگاه مرده ( از نظر مالی , افتخارات و ...) تبدیل شده بود . اما تلاش فراوان برنابئو و افرادی همچون ادولف ملندز , پدرو پاراگز , انتونیو پرالبا و ... باعث شد تا رئال مادرید یکباردیگر به اوج برسد . برای رد دروغهایی که انتی مادریدیستا برای تخریب چهره برنابئو مطرح میکنند ما مجبوریم به رودرویی های وی با رژیم فرانکو بپردازیم .
در ان دوران اسپانیا به علت وضعیت بد اقتصادی و نبود دموکراسی چهره بدی در نزد افکار عمومی جهان داشت و رئال مادرید یکی از معدود امیدهای مردم بود که میتوانستند با افتخار ان را به رخ جهانیان بکشانند . پیروزهای رئال مادرید در ان سالها و بخصوص موفقیت های کسب شده در جام باشگاه های اروپا (5 قهرمانی اول و نیز قهرمانی در سال 1966 ) توضیح بسیار واضحی دارد : رئال مادرید در ان سالها بهترین تیم دنیا را در اختیار داشت و هیچ ادعایی نمیتوانست حکم رانی رئال بر فوتبال اروپا را خدشه دار کند.
هنگامی که رئال مادرید در راه کسب ششمین عنوان قهرمانی پیاپی خود در اروپا قرار داشت در بازی برگشت مقابل بارسلونا (بازی رفت در مادرید 2-2 مساوی تمام شده بود) داور مسابقه 3 گل رئال مادرید را مردود اعلام کرد و یکی از ننگهای تاریخ رقابتها را رقم زد و به این ترتیب رئال مادرید با نتیجه ناعادلانه 2-1 مغلوب بارسلونا شد و از دور رقابتها کنار رفت .
سالهای موفقیت در اروپا همراه با کشمکش های فراوان برنابئو با سران یوفا بود. بیشترین و سختگیرانه ترین قوانین مخصوص رئال بود و بیشترین درگیری ها بین سران باشگاه و یوفا وجود داشت. برنابئو هرگز در برابر فشارهای یوفا تسلیم نشد و با شکیبایی فراوان در برابر کارهای شرم اور یوفا مقاومت کرد . دن سانتیاگو این رفتارها را هرگز فراموش نکرد و بعدها به طرز ماهرانه ای به انها پاسخ داد . وی مانع حضور رئال مادرید در جام تازه تاسیس یوفا شد و اعلام کرد که این جام در حد و اندازه های شخصیت رئال مادرید نیست .
این تصمیم برنابئو خشم سران یوفا را برانگیخت و به این ترتیب کمپین انتی مادرید در یوفا تشکیل شد که اغلب سعی داشت با ناداوری به رئال مادرید لطمه وارد کند . برنابئو درگیری های زیادی با افراد حکومت داشت و نمونه بارز این درگیریها, درگیری وی با ژنرال میان استرای بود . استرای که بنیان گذار سپاه اسپانیا و از فرماندهان جنگی فرانکو بود چهره وحشتناکی در نزد افکار عمومی داشت و به عنوان مثال در ان دوران به کارلوس گاردل خواننده معروف ارژانتینی حمله کرده بود .
وی در طول یکی از بازیهای رئال مادرید در جایگاه اختصاصی چامارتین حضور داشت و با زن یکی از مهمانان زیاده روی کرده بود هنگامی که برنابئو از این موضوع مطلع شد سریعا خود را به جایگاه رساند و وی را از انجا اخراج کرد و پس از ان مانع ورود وی به ورزشگاه شد . استرای برنابئو را تهدید به مرگ کرد ولی پادرمیانی ژنرال اگوستین مونوز به درگیری خاتمه داد .
رفتار و کردار برنابئو پس از پایان جنگهای داخلی توصیف ناپذیر بود و همین امر شخصیت وی را برای مادریدیستا در حد یک قهرمان بالا برد . مثال دیگری که شخصت استوار و محکم برنابئو را اشکار میکند نحوه برخورد وی در زمین بسکتبال قدیمی رئال مادرید (ریموندو ساپورتا ) بود . برنابئو در جریان بازی بسکتبال بین رئال مادرید و مکابی ,در کنفرانس مطبوعاتی قبل از بازی نشان طلایی مخصوص رئال مادرید را به موشه دایان (که به مادردیستا بودن خود افتخار میکرد) اهدا کرد .
این اقدام باعث برانگیخته شدن خشم دولت فرانکو شد (رژیم فرانکو سرزمینی به نام اسرائیل را به رسمیت نمیشناخت) و همین امر باعث نفرت ابدی رژیم فرانکو نسبت به دن سانتیاگو شد و از همین رو هنگامی که برنابئو در سال 1973 از تصمیم خود برای ساخت یک ورزشگاه جدید سخن گفت دولت با ان مخالفت کرد و مانع از ساخت ان شد .
اریاس ناوارو شهردار وقت مادرید حتی زحمت بررسی موضوع را نیز به خود نداد . در بارسلونا جریان مخالف کمک دولت به رئال مادرید برای ساخت ورزشگاه توسط قاضی پرز استویل هدایت میشد . اریاس ناوارو بعدها به عنوان سفیر دولت اسپانیا منصوب شد ولی پس از مرگ فرانکو , خوان کارلوس پادشاه اسپانیا او را از کار برکنار کرد چرا که وی با اصلاحات دموکراتیک مخالف بود.
همچنین پرز استویل به رشوه خواری و فساد در کنار چند متهم دیگر محکوم شد . در مقابل بارسلونا (که امروز هم خود را به عنوان انتی فرانکو ترین تیم ان سالها مطرح میکند) در تعویض زمین های قدیمی لس کورتز از حمایت دولت برخوردار بود (دولت به انها اجازه داد تا با قیمت بیشتری زمینهای خود را بفروشند) .
اولین حمایت رسمی دولت در دهه 50 اتفاق افتاد و خود شخص فرانکو دستور داد تا جهت رفع مشکلات مالی بارسلونا در این دهه به این تیم کمک شود و به این ترتیب توافقی بین انتونیو ماریا سیمارو شهردار بارسلونا و فرانسیسکو سانز رئیس بارسلونا صورت گرفت تا این کمک انجام گیرد .
دومین کمک با انتصاب شهردار برگزیده فرانکو خوزه ماریا پورسیولس به عنوان عضو افتخاری بارسلونا انجام گرفت و به این ترتیب بارسلونا توانست بدهی های خود در اوایل دهه 60 را پرداخت نماید . در سال 1965 دوستی تورکوئاتو فرناندز میراندا رئیس مجلس وزیران اسپانیا و یکی از اعضای کادر مدیریت بارسلونا (خوان خیچ) مقدمات کمک بعدی دولت به بارسلونا را فراهم کرد .
تمام تغییر و تحولات فقط به علت داشتن ارتباط با دولت فرانکو مقدور بود حتی برخی از رئیسان این باشگاه طرفدار فرانکو بودند . در طرف دیگر رئال مادرید و سانتیاگو برنابئو (به خاطر درگیری های ذکر شده) بدون کمک مانده بودند و تمام افتخارات این باشگاه در زمین فوتبال به دست امد .
امضای قرار داد با الفردو دی استفانو : آیا رئال او را از بارسلونا دزدید ؟
رئال مادرید بین سالهای 1929 تا 1953 تنها به دو عنوان قهرمانی لیگ دست یافت که هر دوی این عناوین نیز قبل از جنگهای داخلی به دست امده بودند . اما در طول 11 سالی که برنابئو برای رئال مادرید توپ میزد این تیم به 8 عنوان قهرمانی لالیگا , 2 جام لاتین , 5 جام باشگاه های اروپا و یک جام بین قاره ای دست یافت .
دی استفانو مد نظر بارسلونا و رئال مادرید قرار داشت ولی در نهایت پیراهن سفید را ترجیح داد . اما بارسلونایی ها یکبار دیگر شروع به داستان سرایی کردند و ادعا کردند که دولت فرانکو به زور باعث انتقال دی استفانو به رئال مادرید شده است در حالی که حقیقت چیز دیگری بود .
حقیقت :
رئال مادرید در جشن 50 سالگی خود به مصاف میوناریوس رفته بود و از ان موقع به دی استفانو علاقمند شد . سران باشگاه مادریدی بلافاصه تصمیم به جذب شماره 9 این تیم گرفتند ولی مسئولان این تیم کلمبیایی اعلام کردند که به خاطر پیمان لیما به خدمت گرفتن این بازیکن غیرممکن است .
چند سال قبل از ان برنابئو در لیگ ارژانتین و برای تیم ریورپلیت بازی میکرد و در فصل 1947 موفق به ثمر رساندن 27 گل شد . با این حال پس از ان شرایط برای الفردو مشکل شد چرا که اتحادیه بازیکنان ارژانتین وی را تا سال 1949 از بازی کردن محروم کرد . روابط دی استفانو با کادر مدیریتی ریور به سردی گرایید تا اینکه وی در اگوست همان سال تصمیم به ترک ارژانتین و رفتن به کلمبیا گرفت .
فوتبال کلمبیا در ان سالها رو به زوال بود تا اینکه روئسای باشگاهها تصمیم به ترک فدراسیون و ایجاد اتحادیه فوتبال کلمبیا کردند که هدف ان خرید بازیکنان با کیفیت با پرداخت مبالغ بیشتربود. در این میان دی استفانو یکی از ان بازیکنان با کیفیت بود که به تیم میوناریوس بوگوتا پیوست .
فیفا در ان زمان این اتحادیه را به رسمیت نمیشناخت و کشمکش بین انها تا مدتی ادامه داشت تا اینکه در سال 1951 با توافقی که در پیمان لیما حاصل شد این مشکل برطرف شد . در حقیقت فیفا حقوق باشگاه ها در قبال این بازیکنان را تا 31 دسامبر 1954 به رسمیت شناخت ولی پس از ان تاریخ مقرر شد که تمام حق و حقوق این بازیکنان به باشگاه های قبلی انها بازگردانده شود .
دی استفانو به دنبال اینده ای بهتر برای خود بود ولی شرایط در لیگ کلمبیا مساعد نبود چرا که هرروز از تعداد تماشاگران این لیگ کاسته میشد و بازیکنان به سختی میتوانستند حقوق خود را دریافت کنند . دی استفانو از رفتن به سفری که این تیم در کریسمس سال 52 به شیلی داشت امتناع ورزید و خودسرانه راهی بوینس ایرس شد و تصمیم گرفت دیگر به کلمبیا بازنگردد .
وی حتی تصمیم گرفته بود فوتبال را کنار بگذارد . میوناریوس نیز خواستار دریافت خسارت از این بازیکن شد و فیفا نیز اعلام کرد که هیچ باشگاهی نمیتواند وی را به خدمت بگیرد . به این ترتیب دی استفانو که نمیتوانست برای باشگاه دیگری توپ بزند در انتظار نشست تا با شروع فصل 1955 یکبار دیگر به ریورپلیت بازگردد.
در ان دوران بارسلونا در فوتبال اسپانیا وضعیت خوبی داشت و توانسته بود در سالهای 51 , 52 قهرمان اسپانیا شود . ستاره اصلی این تیم که نقش مهمی در موفقیت هایشان داشت کوبالا بود که در فصل 53 دچار مصدومیت شد و از همین رو انریکه مارتی مدیر باشگاه بارسلونا با مشاور خود خوزه سامیتیر ملاقات کرد و از وی درخواست کرد تا به دنبال یک جانشین مناسب برای کوبالا باشد .
بارسلونا دی استفانو را گزینه مناسبی برای جایگزینی کوبالا میدانست به همین خاطر مذاکرات با باشگاه ریورپلیت را برای به خدمت گرفتن این بازیکن اغاز کرد . در این میان دو طرف توافق کردند که با پرداخت 4 میلیون پزو دی استفانو به خدمت بارسلونا دراید و با شروع سال 55 برای این تیم به میدان برود (درحالی که این بازیکن طبق پیمان لیما همچنان به میوناریوس تعلق داشت )
دی استفانو در 23 می 1953 به بارسلونا رسید ولی کوبالا در ان زمان به طور کامل ریکاوری کرده بود و بارسلونا نیز قهرمان لیگ و جام حذفی شده بود . بارسلونا به خاطر عملکرد خوبش در ان فصل به تورنومنت پکوئنا در کاراکاس دعوت شده بود و رئیس بارسلونا نیز در کنار تیم به امریکای جنوبی سفر کرد تا با سران میوناریوس بر سر دی استفانو مذاکره کند .
الفونسو سنیورس رئیس باشگاه میوناریوس درخواست پرداخت 27 هزار پزو در ازای دی استفانو کرد ولی رئیس بارسلونا ان را رد کرد و در عوض اعلام کرد که انها تا سال 1955 از وی استفاده نخواهد کرد (اشاره به پیمان لیما).
در ان زمان رئال مادرید نیز تصمیم گرفت که برای خرید این بازیکن دست به کار شود . الوارو بوستامانته نائب رئیس باشگاه رئال مادرید تصمیم گرفت تا ریموندو ساپورتا را به همراه 27 هزار پزو (مبلغ درخواستی مسئولان میوناریوس) به بوگوتا بفرستد . ساپورتا پس از کسب رضایت مسئولان این باشگاه راهی ارژانتین شد تا بر سر حق و حقوق باشگاه ریوپلیت نسبت به دی استفانو مذاکره کند ولی توافقی حاصل نشد چرا که بارسلونا پیش از این 4 میلیون به باشگاه ریور پرداخت کرده بود به این ترتیب ساپورتا برای مذاکره با دی استفانو و بارسلونا راهی بارسلون شد .
ساپورتا که پس از پرداخت 27 هزار پزو به باشگاه کلمبیایی دی استفانو را بازیکن رئال مادرید قلمداد میکرد در بارسلونا با وی دیدار کرد از طرفی الفردو نیز احساس میکرد که از سوی بارسلونا طرد شده است چرا که باشگاه نتوانسته بود محرومیت این بازیکن را با جلب رضایت مسئولان تیم کلمبیایی رفع کند و وی نمیتوانست در بازیهای رسمی برای بارسلونا بازی کند و تنها در 3 بازی دوستانه برای این تیم به میدان رفته بود .
ملاقات با ساپورتا یکبار دیگر امیدهای وی را زنده کرد چرا که ساپورتا اماده بود تا حقوق اول دی استفانو را به عنوان بازیکن رئال پرداخت کند و از طرفی نیازهای خانواده و زن وی را نیز تامین کند . رئیس میوناریوس یک هفته بعد با برنابئو در مادرید دیدار کرد و دی استفانو به طور رسمی به رئال مادرید منتقل شد .
با این حال بارسلونا نیز پیش از این در قبال دی استفانو به ریورپلیت پول پرداخت کرده بود و فیفا نیز به فدراسیون اسپانیا ابلاغ کرده بود که تا زمانی که دوباشگاه به توافقی دست نیابند دی استفانو قادر به بازی نخواهد بود همین موضوع خشم رئیس بارسلونا را برانگیخت و وی تصمیم گرفت که حق و حقوق خود در قبال این بازیکن را بدون اطلاع الفردو به یوونتوس تورین واگذار کند ولی این باشگاه ایتالیایی حاضر نبود خود را درگیر این بازیکن کند چرا که وضعیت وی نامعلوم بود .
مسئولان بارسلونا پس از ان تلاش کردند تا مبلغ پرداختی خود به ریوپلیت را پس بگیرند ولی این باشگاه نیز حاضر به پرداخت ان پول نبود . از همین رو فیفا ارماندو مونوز کالرو رئیس سابق فدراسیون فوتبال اسپانیا را که در جریان انتقال کوبالا به بارسلونا تلاش فروانی انجام داده بود مامور کرد تا این مشکل را رفع کند .
کالرو در تصمیمی اعلام کرد که دی استفانو در سالهای 1953/54 و 1955/56 برای رئال مادرید و در سالهای 1954/55 و 1956/57 برای بارسلونا بازی کند به عبارت ساده تر وی اعلام کرد که دی استفانو یک فصل در میان باید برای رئال و بارسا توپ بزند تا در اینده تکلیف وی مشخص شود.
در ان مقطع هر دوباشگاه از تصمیم راضی بودند ولی دوباره مشکل دیگری به پیش امد .از 24 اگوست 1954 قانون جدیدی وضع شد که خرید بازیکنان خارجی را ممنوع میکرد .
بازیکنانی که پیش از این تاریخ خریداری شده بودند میتوانستند با اجازه حکومت بازی کنند . رئال مادرید 22 سپتامبر 1953 مجوز بازی دی استفانو را از فدراسیون کاستیانا دریافت کرده بود و رئیس بارسلونا نیز چند ساعت قبل از ان به علت اشتباهی که در خرید این بازیکن مرتکب شد بود (پرداخت پول به ریور در قبال دی استفانو در حالی که وی در ان سال به میوناریوس تعلق داشت) از سمت خود استعفا داده بود .
بارسلونا پس از ان تصمیم گرفت که با دریافت مبلغی تمام حق و حقوق خود نسبت به دی استفانو را به رئال مادرید واگذار کند . البته این تصمیم دلایل زیادی داشت که از جمله انها میتوان به ریکاوری کوبالا , عدم رضایت سرمربی بارسلونا (برادر زن کوبالا) از نمایش اولیه دی استفانو در رئال و نیز اخلاق این بازیکن (دی استفانو یکی از جنجالی ترین بازیکنان تاریخ بود) اشاره کرد .
البته دلیل رسمی بارسلونا این بود که باشگاه مهمی همچون بارسلونا نباید بازیکن مشترک با تیم دیگر داشته باشد در هر صورت در 25 اکتبر 1953 و قبل از رویایی دو تیم در ورزشگاه چامارتین بارسلونا توافق کرد که در ازای دریافت چهار میلیون و چهارصد هزار پزو تمام حق و حقوق خود در قبال این بازیکن را به رئال مادرید واگذار کند . مادرید با 5 گل بارسلونا را در هم کوبید و دی استفانو در ان بازی 2 گل به ثمر رساند و به این ترتیب دوران درخشان رئال مادرید در رقابتهای بین المللی و داخلی اغاز شد .
دروغهای بارسلونا
بارسلونایی ها در کتاب 11 اعدا کردند که تلفنی که از ان برای مذاکره با امریکای جنوبی استفاده میکردند توسط رئال مادرید شنود میشده است !
اجازه استفاده از بازیکنان خارجی که پیش از وضع قانون منع خرید بازیکنان خارجی با تیمها به توافق رسیده بودند مختص رئال نبود و باشگاه هایی همچون والنسیا , وایادولید و اسپانیول از ان استفاده کرده بودند .
بارسلونایی ها ادعا میکنند که باشگاه میوناریوس کلمبیا هیچ حق و حقوقی نسبت به دی استفانو نداشت و بازیکن انها محسوب نمیشد در حالی که طبق قانون لیما تمام حق و حقوق این بازیکن تا پایان سال 1954 متعلق به این باشگاه کلمبیایی بود .
بر خلاف گفته بارسلونا فیفا در این پرونده طرف انها را نگرفت و اعلام کرد که هر دو باشگاه باید در این باره به توافق برسند . اگر انها مبلغ درخواستی تیم کلمبیایی را پرداخت میکردند میتوانستند دی استفانو را به خدمت بگیرد .
پیشنهاد بهتر رئال مادرید (تامین اسایش خانواده دی استفانو) و همچنین پرداخت 27 هزار پزو درخواستی باشگاه کلمبیایی باعث شد این ستاره ارژانتینی به خدمت رئال مادرید دراید .
این یادداشت از بین مطالب ارسالی کاربران سایت انتخاب شده و تقدیم شما می شود. گفتنی است طرفداری هر هفته به طور میانگین 3 یادداشت یا مطلب خوانندگان را با رای گیری در شواری تحریریه خود و با نام کاربر مورد نظر، منتشر خواهد کرد.