امشب ساعت 11 شب، پنجره نقل و انتقالات تابستانی به طور رسمی بسته خواهد شد و به نظر می رسد علی رغم خرید و فروش های لحظات آخر، گرت بیل همچنان خرید پر هیاهو فصل باشد.
و اما 7 گام برای کامل شدن یک قرارداد:
گام اول: مراقب مدیر برنامه ها باش
کلیفورد بلاکسام، نایب رییس بنگاه ورزشی اوکتاگون می گوید: "من می گویم بزرگترین فاکتور متفاوت فوتبال نسبت به دیگر ورزش ها این است که تعداد زیادی مدیربرنامه های کوچ وجود دارند که تنها برای یک یا دو بازیکن کار می کنند. پس واضح است که برای اینکه خرجشان را در بیاورند باید بازیکن را به سمت انتقال سوق دهند. اما این نباید انگیزه یک مدیر برنامه ها باشد، شما باید به منافع بلند مدت موکلتان فکر کنید. و این مدیری را می طلبد که مطمئن باشد و عموما باید مدیری باشد که از قبل از نظر مالی تامین شده باشد. توانایی نه گفتن در عالم ایجنت های خوب، مهم تر از بلی گفتن است."
گام دوم: مقدمه را بچین
بری سیلکمن که خود مدیر برنامه است در این باره می گوید: "اولین کاری که می کنم این است که ببینم یک بازیکن چقدر خوب است و اینکه آیا باشگاه هایی وجود دارند که او را بخواهند. اگر باشگاه هایی وجود داشته باشند که او را طلب کنند، به احتمال زیاد ارزش انتقال مشخص است، و شما می دانید که چه قیمتی بر روی او گذاشته می شود اگر آن بازیکن فروخته شود. سپس باید بگردید و ببینید چه باشگاه هایی در دسترس هستند و ممکن است برای انتقال مایل باشند."
گام سوم: تماس اولیه
روهان ریکتس، مهاجم سابق تاتنهام و آرسنال در این باره می گوید: "باشگاه خریدار با بازیکن تماس می گیرد. آن ها ابتدا با مدیر برنامه هایش تماس می گیرند و سپس مدیر، بازیکن را از پیشنهاد باشگاه مطلع می کند، مثلا می گوید فلان باشگاه تو را می خواهد، آن ها حاضرند حقوقت را دو برابر کنند. سپس مدیر برنامه هایت از باشگاه متقاضی می خواهد که با باشگاه مادر تماس بگیرند و پیشنهادی دهند. وقتی پیشنهاد ارائه شود، موضوع رسانه ای می شود.
"وقتی موضوع رسانه ای شود، بازیکن مطلع می شود، در صورتی که او قبلا به صورت شخصی اطلاع دارد. اگر بازیکن بخواهد جدا شود اما باشگاه مایل به این کار نباشد، بازیکن یا مدیر برنامه هایش با باشگاه صحبت می کنند و این زمانی است که زنگ ها به صدا در می آیند."
گام چهارم: (مخفیانه) با باشگاه مقصد به توافق برس
بلاکسام ادامه می دهد: "اولین چیزی که من توصیه می کنم این است که محافظه کار باشید تا خبر به بیرون درز نکند. زیرا اگر مسئله عمومی شود، هر دو طرف باید مواضع خاصی را اتخاذ کنند و نقابی به چهره بزنند. باشگاه و مربی باید از حیثیت و پرستیژ خودشان دفاع کنند. اما اگر کسی مطلع نشود، در آرامش بهتری می توان به نتیجه رسید.
"بعد، وظیفه ما این است که بر سر قرارداد بازیکن مذاکره کنیم، اما شما باید کاری کنید که اثر مذاکره بر روی آینده فوتبالی بازیکن حداقل شود. به نظر من حتی آن ها نباید بدانند چقدر در می آورند. برخی از ورزشکاران بزرگ نمی دانند چقدر درآمد دارند. من شرط می بندم اندی ماری حتی برای یک لحظه به این فکر نکرد که برای بردن ویمبلدون چقدر گیرش خواهد آمد. مطمئنا آخری چیزی که او به آن فکر می کرد جایزه 1.3 میلیون پوندی بود.
"در حالی که در فوتبال، اتفاقاتی که بیرون زمین می افتد بزرگتر از اعمال بازیکنان داخل زمین می شود. تمام این کارها باعث منحرف شدن ذهن بازیکن از کاری که باید بکند می شود، که فوتبال بازی کردن است."
گام پنجم: تست پزشکی را انجام بده
سیلکمن در این باره می گوید: "من به خاطر می آورم چند سال پیش من زمینه ساز انتقال رابرت هوث از چلسی به میدلزربورو بودم. مفاد فرارداد به توافق رسیده بود اما چلسی منتظر انتقال اشلی کول از آرسنال به چلسی بود. اشلی کول در دسترس نبود و روز آخر نقل و انتقالات بود. اشلی در مهمانی تیم ملی انگلستان بود، و آن ها هنوز از او تست پزشکی نگرفته بودند.
"پس آن ها مجبور شدند او را از مهمانی بیرون آورند و همان جا از او تست بگیرند. چه کار می توانستند بکنند، مانند استار ترک نیست که بتوانید هر کسی را به هرجا که خواستید منتقل کنید. قرارداد ساعت یک و نیم بامداد به انجام رسید، در واقع یک ساعت و نیم دیتر از مهلت موعود. لیگ برتر قرارداد اشلی کول را قبول کرد اما مطمئن نبودند که با قرارداد هوث چه کنند، در نهایت آن ها اجازه دادند این انتقال سر گیرد. وضعیت بسیار مسخره ای بود، این اتفاق در هیچ جای دیگر زندگی رخ نمی دهد."
گام ششم: از پیش آمدن مسئله ای جدید خودداری کن
ریکتس در این باره می گوید: "من در تیم اول تاتنهام بودم، دو بار متوالی به عنوان بازیکن جوان ماه برگزیده شده بودم و چند باری هم برترین بازیکن زمین انتخاب شده بودم. هیچ گاه تعویض نشده بودم و در آستانه دعوت به تیم ملی انگلستان بودم، همه چیز بر وفق مراد بود. اما ناگهان، گلن هادل اخراج شد، دیوید پلیت به عنوان مربی موقت انتخاب شد و من به عنوان یک بازیکن که در فرم خوبی بودم، به نیمکت دوخته شدم.
"بعد از مدتی که عموما نیمکت نشین بودم و چند بار اینور و آنور بازی کرده بودم، متوجه شدم که ردینگ به من علاقه دارد. آن ها در صدر لیگ یک بودند و پلیت پیش تر به من گفته بود، اگر قرارداد قرضی خوبی پیدا کنی، می گذارم که باشگاه را ترک کنی. مدیر برنامه هایم اریک والترز به من زنگ زد و گفت که ردینگ به من علاقه دارد. من هم به دیوید پلیت زنگ زدم اما او به من گفت: "تو چطور شماره مرا به دست آوردی؟ تو نباید به من زنگ بزنی." من به او گفتم :"تو گفتی اگر یک باشگاه پیدا کردم به تو زنگ بزنم، ردینگ خواهان من شده است، من می خواهم بروم." او گفت نه و تلفن را قطع کرد. و قرارداد انجام نشد.
"من تا پایان فصل ماندم و بعد به صورت قرضی به کاونتری رفتم. چرا او از من خوشش نمی آمد؟شاید به خاطر شخصیت من بود، من شخصیت شوخ و شنگی داشتم و می دانم او این را نمی پسندید. من با همه گرم می گرفتم، در حالی که از جنس دیگری بود، او خیلی سنتی بود. شاید من باید دهانم را بسته نگه می داشتم."
گام هفتم: قرارداد را امضا کن
سیلکمن: "چیزی به عنوان خواندن قرارداد توسط بازیکن وجود خارجی ندارد، چرا که تمامی قراردادها در تمامی لیگ ها مانند هم هستند. تنها چیزی که متفاوت است، بندهای اضافی است. لازم نیست که وکیل باشید تا بفهمید چقدر در هفته حقوق دریافت می کنید، به ازای حد مشخصی از بازی چقدر اضافه دریافت خواهید کرد یا چه هزینه ای به خاطر جابجایی[مکانی] دریافت می کنید. یا اگر باشگاه مایل است که پیشنهادی به شما دهد، به ازای قبول آن چقدر دریافت خواهید کرد. لازم نیست که نابغه باشید تا چنین چیزهایی را درک کنید.
"چیزی که عموما مانع انجام قرارداد می شود این است که شما هنوز قرارداد را عملی نکرده اید. اگر کار به دقایق پایانی بکشد شما باید ببینید آیا موکلتان چیزی بدهکار است، مثلا پرداخت اولیه باشگاه سابق[معمولا بندی وجود دارد که اگر بازیکن پیش از موعد مقرر از باشگاه جدا شود، پرداخت اولیه باشگاه را باید بازگرداند] سپس شما باید به باشگاه مقصد بروید و هماهنگی های مالی را انجام دهید و این مسئله ممکن است مدت ها طول بکشد. من در قراردادهایی حضور داشته ام که روزها و هفته ها طول کشیده است تا به سرانجام برسد. اما وقتی شما وقت چندانی تا پایان مهلت نقل و انتقالات ندارید، باید تمامی این کارها را در فاصله چند ساعت انجام دهید. و این موقعی است که کارها به شدت سخت می شود، مخصوصا اگر مدیر اجرایی در کار باشد که بخواهد هر لحظه به مالک جواب پس دهد. شما می توانید ساعت ها در یک دور باطل گیر کنید، پیش از آن که قرارداد را به انجام بسانید."