طرفداری - بحث خوب بودن یا بد بودن تیم ملی در 3 بازی دور گروهی جام ملت های آسیا بحثی کاملا گسترده، جدی، تخصصی و سنگین است که به هیچ عنوان قصد پرداختن به آن در این مطلب وجود ندارد.نگارنده بر این عقیده است که اتفاقا ایران دست کم در بازی برابر امارات به هیچ وجه نتوانست کیفیت قابل قبولی را در فاز تهاجمی از خود ارائه کند اما دیدی اغراق آمیز در رابطه با نمایش قطر و علی الخصوص امارات مقابل ایران وجود دارد. دسته ای از طرفداران فوتبال در ایران معتقدند که قطر و امارات با توجه به درصد بیشتر مالکیت توپ خود در آمار انتهایی بازی توانسته اند بازی خود را به شاگردان کیروش «دیکته» کنند و در واقع این درصدها را نوعی بی آبرویی برای فوتبال ایران خوانده اند!! از نظر این دسته از هوادارن فوتبال در ایران که عبور کنیم به بررسی این ادعا از جانب علم روز فوتبال می رسیم.
اگیل اولسن ملی پوش اسبق تیم ملی نروژ، مدرس فعلی دانشگاه ورزش این کشور و از پژوهشگران فوتبال تئوری مشهور «موقعیت توپ و نه مالکیت توپ» را مطرح می کند و معتقد است که آمار انتهایی درصد مالکیت توپ لزوما نمی تواند دلیلی بر برتری یا ضعف تیم ها باشد. اولسن در مطالب علمی خود بیان می کند که نه مالکیت توپ بلکه «موقعیت» توپ در فوتبال روز دنیا دارای اهمیت است. اولسن می گوید که تیم ها با توجه به تعداد پاس های زیاد در یک سوم دفاعی و مرکز زمین می توانند درصد مالکیت توپشان را در انتهای بازی افزایش دهند اما با توجه به «موقعیت توپ» که کاملا دور از دروازه حریف است، عملا این مساله سودی برایشان به ارمغان نمی آورد. نکته اولسن به خوبی در 2 بازی ایران برابر قطر و امارات نیز نهفته است. به عنوان مثال قطر گرچه 59 درصد از مالکیت توپ را عهده دار بود اما تنها 1 بار توانست ضرباتش را راهی چارچوب دروازه ایران کند در حالی که همین عدد برای شاگردان کیروش 7 است که تفاوتی معنادار به نظر می رسد. حتی مجموع ضربات به سمت دروازه دو تیم نیز تفاوتی معنادار دارد و ایران 7 ضربه در مجموع بیشتر از قطر راهی دروازه کرده است. اوضاع در بازی برابر امارات حتی از دیدار مقابل قطر نیز بغرنج تر است. اماراتی که 67 درصد صاحب توپ بوده از زدن یک ضربه به چارچوب دروازه ایران نیز عاجز بوده است و این مسئله به خوبی بار دیگر تئوری "موقعیت توپ و نه مالکیت توپ" را نمایان می کند. علیرضا حقیقی به جز یک یا دو مشت ساده روی سانتر از کناره ها هیچ سیوی در این دیدار از خود ثبت نکرد و مشخص نیست تیمی که حتی 1 بار دروازه بان حریف را مجبور به واکنش نکرده، چگونه آبروی حریفش را برده است!! این در حالی است که شاگردان کیروش 4 بار توانستند ضرباتشان را راهی چارچوب دروازه امارات کنند. مجموع ضربات به دروازه در این دیدار نیز بار دیگر کفه اش به نفع ایران سنگینی می کند که این تفاوت ها همگی معنادار به نظر می رسند. مالکیت 67 درصدی امارات به لطف "فلینی تکنیکی شده شان" اکثرا در یک سوم دفاعی خودی و نهایتا مرکز میدان بود و این مسئله به هیچ عنوان دلیلی بر «برتری مطلق» بازی آن ها نمی تواند باشد.
جاناتان لیو فوتبال نویس مشهور در مطلبی که برای نشریه تلگراف به رشته تحریر در آورده تاکید می کند که لزوما تیم های بهتر در طول 90 دقیقه دارای مالکیت توپ بیشتری نیستند و مالکیت توپ زمانی می تواند دلیلی بر برتری یک تیم نسبت به حریفش باشد که در یک سوم تهاجمی بتواند خطرات گوناگونی را ایجاد کند. لیو همچنین معتقد است که علاقه به داشتن مالکیت توپ مسئله ای کاملا سلیقه ای است و به طرز دید و نگرش سرمربیان بستگی دارد. به عنوان مثال تیمی که از بازیکنان پست 8 و پست 10 قدرتمندی برخوردار باشد قطعا سرمربیش علاقه خاصی به حفظ توپ و به گردش در آوردن آن خواهد داشت در حالی که یک سرمربی بدون داشتن چنین ابزاری بدون شک ترجیح می دهد مالکیت توپ را به حریفانش واگذار کند. در رابطه با همین دیدگاه نظرات جالب دیگری نیز وجود دارد.دیگو تورس از خبرنگاران مشهور فوتبال اسپانیا که از افراد نزدیک به ژوزه مورینیو در زمان حضور این سرمربی پرتغالی در مادرید محسوب می شد، در آخرین کتابی که به رشته تحریر در آورده برخی از یادداشت های فنی ژوزه مورینیو را منتشر کرده است. بعضی از این یادداشت ها که به مالکیت توپ و اهمیت آن مربوط می شود نکات جالبی را در خود جای داده است: "1- هر تیمی که توپ را در اختیار داشته باشد، استعداد بیشتری برای اشتباه کردن دارد. 2- تیمی که توپ را در اختیار داشته باشد با ترس بیشتری فعالیت خواهد کرد." از این نکته ها در می یابیم که مسئله مالکیت توپ یک مسئله کاملا سلیقه ای و نگرشی محسوب می شود. ژوزه مورینیو فارغ از هر نوع ابزاری که در اختیار دارد، چنین نگرشی به مالکیت توپ دارد اما سرمربی همچون گواردیولا کاملا متفاوت نسبت به او می اندیشد. هیچ ایرادی نمی توان به فلسفه هیچ کدام از این 2 نابغه دنیای فوتبال وارد کرد.
به فوتبال روز دنیا نیز که نگاه کنیم مصداق های زیادی را در رابطه با این مسئله یافت می کنیم. به عنوان مثال رئال مادرید ژوزه مورینیو با انواع و اقسام از هافبک های برتر دنیا 6 بار دروازه والنسیا را باز کرد در حالی که تنها 37 درصد از مالکیت توپ را عهده دار بود. آیا این مسئله آبروی باشگاهی به عظمت مادرید را به خطر انداخته یا نشان از برتری والنسیا داشته است؟ یونایتد با صدها میلیون پوند خرج در الدترافورد در جریان پیروزی برابر اورتون تنها 47 درصد از مالکیت توپ را عهده دار بود اما کسی مدعی نشد که لوئیس فن خال آبروی یونایتد را به خطر اندخته است. کره جنوبی با امکاناتی کهکشانی و انبوهی از بازیکنان بین المللی در همین جام ملت ها مالکیت توپی 50-50 مقابل کویت از خود ثبت کرد اما صحبتی از آبروریزی به میان نیامد. اتلتیکو مادرید تنها 42 درصد از مالکیت توپ را مقابل بیلبائو عهده دار بود اما 4 بار دروازه این تیم را گشود. آیا می توان گفت بیلبائو تیم برتر میدان بوده است؟! گروهی از محققین فوتبال در دانشگاه استرالیا طی مطالعاتی که در لیگ آ این کشور انجام دادند دریافتند که تیم واندررز در حالی در رده نخست جدول اولیه این لیگ قرار گرفت که تنها در یک بازی، دقت کنید، در یک بازی از حریفانش توانست مالکیت توپ بیشتری را به ثبت برساند. یافته های این محققین در مقاله ای تحت عنوان "چرا مالکیت توپ می تواند به ما دروغ بگوید؟" منتشر شده است که در آن اطلاعات و آمارهای زیادی در رابطه با به گردش درآوردن توپ به طور بی هدف قرار گرفته و تاکید شده است که مالکیت توپ زمانی دارای اهمیت خواهد بود که در یک سوم تهاجمی حریف و به طور با برنامه در راستای خلق موقعیت انجام شود.
جاناتان ویلسون از مشهورترین تاکتیک نویسان و پژوهشگران دنیای فوتبال در مطلبی تحت عنوان "مالکیت توپ چه اندازه اهمیت دارد؟" که برای نشریه گاردین به رشته تحریر در آورده خاطره جالبی از آریگو ساکی کبیر که یکی از مخوف ترین تیم های دوران را هدایت کرده نقل می کند: " زمانی که به فان باستن و گولیت گفتم مالکیت بدون برنامه توپ هیچ کاری را در برابر یک دفاع منظم از پیش نخواهد برد، آن ها تعجب کردند. به همین علت 5 مدافع را با برنامه راهی میدان کردم و فان باستن و گولیت را نیز به همراه 8 بازیکن دیگر در فاز تهاجمی قرار دادم. سپس به گولیت و فان باستن اشاره کردم که اگر می توانید دروازه 5 مرد من را باز کنید. اما آن ها به همراه 8 بازیکن دیگر هیچ گاه نتوانستند این کار را انجام دهند علی رغم اینکه مالکیت توپ را کاملا در اختیار داشتند و تعداد پاس های زیادی را نیز میان یکدیگر تبادل کردند. من هر روز در تمرین این حرکت را تکرار می کردم اما آن ها هیچ گاه موفق به باز کردن دروازه نشدند."
این که تیم ملی ما با توجه به داشته هایش، سطح لیگ و سطح فوتبال پایه و همچنین ساختار کلی فوتبال ایران عملکرد خوبی طی 3 بازی در مرحله گروهی از خود نشان داده یا خیر، مسئله ای کاملا جدا محسوب می شود که کاملا قابل بررسی است. اما اینکه تصور کنیم شاگردان کیروش به علت آنچه کمتر بودن آمار مالکیت توپ می خوانیم، بازی ضعیف تری را نسبت به حریفانشان انجام داده اند، مسئله ای کاملا غلط و اشتباه است. درصد مالکیت توپ به هیچ عنوان نمی تواند لزوما بیانگر برتری یک تیم در زمین مسابقه باشد چرا که همان طور که اشاره شد مالکیت توپ نیز دارای کیفیت های متفاوت است. هیچ تیمی در فوتبال روز دنیا با مالکیت توپ کمتر آبرویش نمی رود و در نقطه مقابل هیچ تیمی نیز با درصد مالکیت توپ بالاتر برای خودش نمی تواند آبرو جمع کند. شاگردان کیروش قطعا در فاز تهاجمی عملکرد ناامید کننده ای از خود به نمایش گذاشته اند اما آن ها به هیچ وجه آبروی فوتبال ایران را با واگذار کردن مالکیت 59 درصدی به قطر در معرض خطر قرار نداده اند . آمار درصد مالکیت توپ در انتهای بازی لزوما نمی تواند بیانگر برتری یا عدم برتری تیمی باشد و تنها یک آمار است همچون دیگر آمارهای موجود. گاهی وقت ها کمی مطالعه به راحتی می تواند نه تنها در فوتبال، بلکه در هر موضوع دیگری نیز راه گشا باشد...