هميشه به اين نظريه اعتقاد داشته ام که عدم موفقيت در فوتبال، برای يک کشور پيشرفته، هيچ گونه توجيهی ندارد. نيوزيلند يا زلاندِ نو(ياد کتاب اطلس گيتی شناسی جهان بخير!) در همين طبقه قرار می گیرد. کشوری که با هر معياری، منطقه ای ايده آل ناميده می شود و سالانه هزاران مهاجر به قصد زندگی، تحصيل و ...، راهی اين کشور می شوند.
نيوزيلند در ورزش، مسير اجداد بريتانيايی خود را دنبال می کند. آنها در کريکت، راگبی و اسب سواری بهترين هستند و فوتبال با وجود روند اکيدا صعودی در جذب مخاطب، هنوز به ورزش اول اين کشور تبديل نشده است. هر چند سفيدها با موفقيت در اين رشته ورزشی غريبه نيستند. در مرحله مقدماتی جام جهانی 1982، آن زمان که هر دو قاره آسيا و اقيانوسيه برای کسب سهميه با هم مسابقه می دادند، تيم ملی نيوزيلند پس از انجام 14 بازی، در رتبه دوم قرار گرفت و به دليل داشتن شرايط مشابه با چين، اين کشور را در ديدار پلی آف شکست داد تا برای اولين بار راهی جام جهانی شود.
بگذريم از اينکه آنها در اسپانيا موفق نبودند و با سه شکست و تفاصل گل 10-، به خانه بازگشتند. جدايی استراليا از قاره اقيانوسيه، دارای جنبه های منفی و مثبتی برای نيوزيلند بود. آنها حالا به تنها تيم حرفه ای اين قاره تبديل شده بودند و راحت می توانستند شانس خود را برای حضور در جام جهانی امتحان کنند. از طرفی نداشتن رقيب هم ارز، بعدها به نقطه ضعف اين تيم تبديل شد. مردم نيوزيلند، ايام مقدماتی جام جهانی 2010 را هرگز فراموش نمی کنند.
پروژه نیوزیلند در آفریقای جنوبی را به کمپین های ایران در ادوار جام جهانی تشبیه می کنم. آنها تحت هدایت ریکی هربرت و صرفا جهت گرفتن نتایج آبرومند راهی جنوبی ترین نقطه قاره آفریقا شدند. هربرت با ترکیبی متشکل از بازیکنان با تجربه که می شد بهترین کارکرد را تضمین کرد، تیمش را به زمین فرستاد و انصافا هم بد نتیجه نگرفت. نیوزیلندی های دوست داشتنی با آن طرح زیبای پیراهن خود و سبک کلاسیک انگلیسی، بدون شکست از تورنمنت حذف شدند و با خلق شاهکار در برابر ایتالیا، نشان دادند که باید جدی گرفته شوند.
هرچند هربرت که به طور موازی هدایت ولینگتون فینیکس را هم بر عهده داشت، چوب عدم آینده نگری را خورد و چهار سال بعد، با شکست تحقیر آمیز در پلی آف مقدماتی جام جهانی 2014، وداع تلخی با قهرمان اقیانوسیه داشت. فوتبال نیوزیلند پس از پایان نه چندان خوش مکزیکو سیتی، راه جدیدی را برگزیده است. آنها قصد دارند مسیر خود را از استرالیا جدا کنند. کمبود تیم های حرفه ای در این کشور باعث شده بود که 2 تیم ولینگتون فینیکس و نیوزیلند ناتیس، به لیگ حرفه ای استرالیا یا ای-لیگ بپیوندند.
حالا در دسامبر سال 2014، داستان کمی متفاوت است. آکلند سیتی اف سی به عنوان نماینده شهر بزرگ آکلند و البته لیگ داخلی نیوزیلند، در حالی به عنوان نماینده اقیانوسیه راهی جام باشگاه های جهان شد که کمتر تیمی روی این تیم حساب می کرد. ملوانان آبی در مراکش تاریخ سازی کردند و با عمکردی بهتر از نماینده استرالیا(قهرمان آسیا)، توانستند مدال برنز ارزشمند این تورنمنت را از آن خود کنند.
ظهور آکلند سیتی، نوید روزهای خوبی را برای فوتبال نیوزیلند می دهد. موفقیت این تیم می تواند راه را برای سرمایه گذاری کمپانی های بزرگ دنیا باز کند و لیگ نیوزیلند را طی سالیان آتی، در مسیر حرفه ای شدن قرار دهد. کسی چیزی نمی داند اما پیشرفت فوتبال این کشور ما را متقاعد می کند که شاید آنها را دوباره در جام جهانی آینده ببینیم.