این نقل قول از همان 9 سال پیش که آن را شنیده ام، با من بوده است. از طرف فوتبالیستی بود که به دلیل مهارتش در زدن ضربات آزاد، مشهور شده است و چون چرت نبود، همیشه یادم مانده است. نشان می داد بسیاری از ورزشکاران لقمه آماده می خواهند و از سوی دیگر نشان داد چندان نیروی جادویی برای زدن ضربه آزاد لازم نیست؛ مساله ای که ما رسانه ها معمولا در رواج یافتن آن، مقصریم. این نقل قول در آن واحد، معقول و متفکرانه، متواضعانه و نشان کننده خردمندی بود.
پیچیدگی قضیه اینجاست که آن مردی که سال 2005 با او صحبت می کردم، یک دروازه بان بود و هنوز هم هست: روژریو سنی. او در روز دوشنبه، برای 590 امین بار به همراه سائو پائولو پیروز شد تا رکورد بیشترین برد با یک باشگاه، که در اختیار رایان گیگز بود، را مال خود کند. البته درست است رکورد چندان خارق العاده و جالب توجهی نیست، ولی بی اهمیت هم نیست، چون نشان می دهد سنی نه تنها برای مدت طولانی بازی کرده، بلکه در باشگاهی بوده که همانند گیگز، به پیروزی اخت گرفته است. همچنین این نکته که او 868 بار کاپیتانی تیمش را به عهده داشته است، بر ارج و قرب او به عنوان یک بازیکن می افزاید که حتما به رختکن تیم هم کشیده شده است.
با تمام این ها، عددی که بیش از همه در مورد روژریو جلب توجه می کند، 123 است. این تعداد گل هایی است که او در دوران ورزشی اش زده که همه همراه با سائو پائولو بوده؛ تیمی که او بیش از 1300 بار برایش بازی کرده است. گل آخر او، 60 امین گلی بوده که او توانسته طی آن، همتایش را از روی ضربه آزاد، مغلوب کند. تقریبا تمام گل های دیگر او هم از نقطه پنالتی بدست آمده، چون پنالتی زن سائو پائولو هم هست.
او اکنون 41 ساله است و اعلام کرده این فصل، به عنوان 23 امین فصل حضورش در سائو پائولو، آخرین سال بازی اش خواهد بود. این به آن معناست که دیگر فرصت چندانی برای تماشای او نخواهیم داشت. شاید در بین 9 تا 13 بازی خواهد بود که بستگی به چگونگی پیشروی سائو پائولو در کوپا سودامریکانا دارد. این مساله باعث شده همه از خود بپرسند او تا کجا می تواند پیش رود. آیا او می تواند به مردی که در لیست گلزن ترین دروازه بانان تاریخ از روی ضربه آزاد در صدر است، برسد؟ آیا او می تواند از خوزه لوئیس چیلاورت بزرگ 62 گله، بگذرد؟
دستاوردهای این چنینی آنقدر قابل توجه اند که حتی ویکی پدیا هم لیستی منحصر به فرد در مورد آن ایجاد کرده است. با خودتان فکر می کنید او تا چه حد خاص است؟ تا چه حد از دیگران متفاوت است و اینکه ادعایش چقدر حقیقت دارد: اگر جرات امتحان کردن داشته باشند، تعداد بیشتری می توانند آن را انجام دهند.
در هر حال، دیگرانی هم بوده اند که تلاش کرده اند؛ از جمله آنها می توان به چیلاورت و رنه هیگیتا اشاره کرد که موفق هم بوده اند. اگر گلزنی از روی توپ های مرده یک مهارت باشد، می توانید تصور کنید دروازه بانان نسبت به هم بازیان داخل زمین شان، برتری خواهند داشت. آنها از یک سو، جنبه روانشناسی قضیه را می دانند و از سوی دیگر برای مغلوب کردن همتایان خود در تیم رقیب، مناسب تر به شمار می روند.
پس از آن، نوبت به تمرین و تکرار می رسد. بهترین ضربه آزادزنان معمولا بعد از جلسات تمرینی، تمرین ویژه ضربات ایستگاهی می کنند. این به آن دلیل است که ضربات آزاد معمولا بخش مهمی از آموزش ها و تاکتیک های تیم هستند، ولی برای تمرین آنها نمی توانید تمام تیم را برای تمرین شماره 10 تان، کنار زمین نگه دارید. برای همین است که متخصصین ضربات ایستگاهی بعد از تمرین، شروع به کار می کنند و معمولا برای تمرینات شان از دروازه بان تیم جوانان و دیوار دفاعی مصنوعی بهره می برند.
در مورد دروازه بانان اما همه چیز متفاوت است. آنها بیشتر زمان جلسه تمرینی را جدا از سایرین با مربی دروازه بانان می گذرانند و وقتی برای حضور در کنار بقیه به تیم اضافه می شوند، وظیفه حفاظت از چارچوب را به عهده دارند. اگر بخشی از آن زمان صرف تمرین ضربات آزاد می شد، چه نتیجه ای خواهد داشت؟
موضع مخالف حکایت از آن دارد که اگر ضربه آزاد زده شده به زمین برگردد و حریف صاحب آن شود، دروازه بان برای برگشت به چارچوب، با مشکل مواجه خواهد شد. مسلما نمی توان ریسک خوردن گل دروازه خالی را به جان خرید. می توان این موضع را درک کرد، ولی در طی دوران 25 ساله تماشای فوتبال من، شاید تعداد گل های این چنینی که دیده ام، از تعداد انگشتان یک دست هم بیشتر نشود که بیشتر شامل ضربات کرنر و خارج شدن دروازه بان در لحظات پایانی برای گلزنی می شود. مسلما ضربات کرنر از ضربات ایستگاهی فواصل 40-30 متری دروازه، خطرناک ترند. در واقع برای سازمان دهی خط دفاعی مستحکم در پوشش چارچوب در هنگام زدن ضربات آزاد، زمان زیادی لازم نیست.
وقتی روژریو سنی این صحبت ها را 9 سال پیش برایم مطرح می کرد، بحث همیشگی استعداد در مقابل مهارت، به نظرم آمد. او گفت زمانی که دروازه بان ذخیره تیم جوانان سائو پائولو بود، استعدادش در زدن ضربات ایستگاهی را کشف کرده است. او و زتتی، دروازه بان ثابت تیم، کل کل خود برای کوبیدن توپ به تیرک دروازه را داشتند و همیشه انجامش می دادند.
روژریو رفته رفته در این مساله بهتر شد و حتی وقتی دیواره دفاعی در مقابلش قرار می گرفت، می توانست گلزنی کند. از آن پس، هدف او به جای کوبیدن توپ به تیرک، فرستادن آن به چند اینچ پایین تر به درون دروازه بود. او اگر چه ادعا کرده می توان آن را فرا گرفت، بدون شک استعداد بحث فیزیکی قضیه را دارا بود و غیر از آن، به مبحث روانشناسی و انتخاب های یک دروازه بان بستگی داشت.
ممکن است کمبود دروازه بان های گلزن در اروپا، قابل پیش بینی و رضایت بخش باشد، چون دروازه بانان در رده جوانان برای چنین رفتاری آموزش ندیده و تشویق به انجام آن نمی شوند. در بهترین شرایط ممکن است با پنالتی زنانی چون هانس یورگ بوت و ونسان انیاما روبرو شوید که البته همان هم مورد رضایت بسیاری از مربیان نیست.
گلزنی های سنی را می توان به آسانی شو یا نمایشی خواند، ولی اصلا این گونه نیست. اگر این گونه بود، او نمی توانست 3 قهرمانی برزیل، یک قهرمانی لیبرتادورس، یک قهرمانی کوپا سودامریکانا و یک قهرمانی جام باشگاه های جهان کسب کند. او همچنین 6 بار به عنوان دروازه بان سال برزیل برگزیده شده و به عنوان یکی از اعضای تیم برزیل 2002، قهرمان جهان هم شده است. او در آن زمان به دلیل مافیا خواندن فدراسیون فوتبال برزیل، شانس حضور بیشترش در پیراهن سله سائو را از دست داد و تنها 16 بار توانست آن را به تن کند.
"مساله مهمی نیست." وقتی با من در سال 2005 در مورد فوتبال ملی اش صحبت می کرد، گفت. "علاوه بر این، آنها آنقدر خوب بودند که بدون من قهرمان جهان شدند. مرا برای چه می خواستند؟"
جایگاه روژریو در کتاب رکوردها همیشگی است. این مساله که او هیچ گاه نتوانسته در باشگاه بزرگی خارج از آمریکای جنوبی بازی کند و بیشتر از روی ویدیوهای یوتوب شناخته می شود، ناشی از اختلافات او با فدراسیون فوتبال کشورش و البته تصمیمش برای وفادار ماندن به سائو پائولو بوده است.
مشخص است از این تصمیمات هم پشیمان نیست. همیشه بعد از این ممکن است از خود بپرسید آیا او یک دروازه بانی عجیب و غریب بود یا اینکه پیشروی راهی بوده که ممکن است دستاوردهایش در آینده هم تکرار شود.
به قلم گابریله مارکوتی، وبسایت ESPN