برنامه نود این هفته در حالی به ناچار مجبور به صحبت درباره حق پخش تلویزیونی رقابت های لیگ برتر و کشمکش های فدراسیون و سازمان صدا و سیما شد که عادل فردوسی پور در توجیه اینکه چرا تا کنون صحبتی از این موضوع به میان نیاورده است به برنامه ای در سال 80 و برنامه ای دیگر در سال های پیش اشاره کرد! از آن جایی که بازی در زمین رسانه ملی و به میزبانی کارمند این سازمان برگزار می شد، در ابتدای برنامه با منحرف کردن اذهان به سمت ناکامی های فدراسیون فوتبال و علی کفاشیان و اتفاقات پشت پرده، توپ را به زمین فدراسیون انداخت.
سپس تاج، رئیس سازمان لیگ ایران به عنوان مهمان وارد بحث شد. بحثی تکراری، بیهوده، بدون ثمر و خسته کننده که در آن از مجلس و دولت و مجمع تشخیص مصلحت نظام انتظار ورود و حل مشکل داشتند و از خود هیچ ایده ای نداشتند. طبق روال همیشگی از لیگ های معتبر اروپایی، نام بزرگ ترین باشگاه های دنیا و هزار آسمان و ریسمان دیگر نام برده شد، ولی حرفی از برنامه ریزی بلند مدت، پی ریزی، زیر ساخت و شناسایی و رفع مشکل در بلند مدت زده نشد. رئیس سازمان لیگ در حالی از مجری برنامه می پرسد که "مگر لیگ ایران چه فرقی با لیگ قطر و ترکیه می کند؟!" که لحظه ای به این نمی اندیشد که برای لیگی مثل قطر استادیم های میلیون دلاری و خالی از تماشاگر حتی مشکل هم حساب نمی شود! به این فکر نمی کند که تیم های ترکیه هر هفته در اروپا تنه به تنه بزرگان این قاره می سایند و اگر تیم ها و بازیکنان تخلفی کنند با جرایم سنگین روبرو می شوند نه مثل اینجا که بازیکنان خونشان از خون عوام رنگی تر است و با جعل و خرید غیر قانونی کارت پایان خدمت شامل قانون بقای بازیکن شده و تنها از تیمی به تیم دیگر منتقل می شوند. و یا در همان ترکیه اگر از تماشاگرانشان رفتار خارج از عرفی سر بزند، برای ادب کردن مردان و بازگرداندن آرامش به سکو ها، «فقط بانوان» را به ورزشگاه هایشان راه می دهند.
رئیس سازمان لیگ در حالی به صحبت ها و چاره سازی های مُسکِن وار خود ادامه می دهد که طبق روال همیشگی، در مدیریت و دور اندیشی دولتی هیچ نشانی از خصوصی سازی و نگاه مثبت به بخش خصوصی دیده نمی شود. ورود بخش خصوصی (از نوع واقعی آن) به عرصه رقابت رسانه ای ورود علم و نوآوری و خلاقیت را به همراه خواهد داشت. بخش خصوصی بر خلاف بسیاری دیگر از ارگان ها درباره نحوه صرف شدن بودجه و ضرر ده نبودن آن ها بسیار حساس خواهند بود. با روش های روز علم بازاریابی، به شناسایی و مطالعه بازار هدف خود می پردازند و خود خواهند فهمید که چطور ارزش گذاری، هزینه و قیمت گذاری کنند که قشر بی بضاعتی که آقای تاج سنگش را به سینه می زند هم از آن بی بهره نشود.
اما در طرف دیگر این بحث، عادل فردوسی پور در حالی برنامه خود را روی آنتن برده است که با توجه به پخش نشدن بازی های لیگ، چاره ای جز صحبت درباره این موضوع نداشت و با دعوت از رئیس سازمان لیگ، هر چند خیلی دیر و از سر ناچاری، به داغ ترین بحث روز فوتبال ایران پرداخت. نکته تاریک و زشت برنامه دیشب نود مسابقه مضحک پیامکی آن بود. اگر عادل فردوسی پور را کارمند سازمان و معذور از زیر سوال بردن ارگان خود بدانیم، حداقل انتظاری که از این مجری باهوش و محبوب می رود این است که با مطرح کردن چنین سوال بی ربطی به شعور مخاطب میلیونی خود توهین نکند و با هوش همیشگی خود طوری به مخاطب بفهماند که چرا نمی تواند این سوال را از مخاطب خود بپرسد که" از نظر آن ها مقصر این کشمکش سازمان صدا و سیما است یا سازمان لیگ و فدراسیون؟"
یا حتی اگر این کار هم از دستش بر نمی آمد، مگر چقدر به پر کردن جیب اپراتور های تلفن همراه متعهد است که به خاطر آن ها با چنین سوالی، همچون یک نارنجک ضامن کشیده به وسط محبوبیت خود بین مخاطبانش حمله کند؟ برای مجری و گزارشگر محبوب و پر نفوذی در کالیبر عادل فردوسی پور، عذر و توجیه برای پوشاندن حق و حمایت از ناحق به هیچ عنوان پذیرفتنی نیست.
لغت مردم هم که دیگر لق لقه دهان شده، هر کسی از هر جبهه ای برای پیش بردن کار خود، برای نشان دادن بر حق بودن خود، برای از پیش برنده نشان دادن خود، برای در کار انجام شده قرار دادن دیگران و برای هر نیت دیگری از این کلمه استفاده می کند. بله آقای مدیر، کسی از سیستان و بلوچستان و سرخس برای دیدن بازی تیمش به تبریز نخواهد رفت، ولی مطمئن باشید این فوتبال اگر آش دهان سوزی بود، هواداران محبوب ترین تیم های ایران برای دیدن بازی تیم محبوبشان چند کیلومتری تا استادیوم آزادی می رفتند تا تعداد تماشاگران اندکی بیش از چهار رقم شود. همان چند هزار هواداران هم از سر استیصال از این عشق تنیده شده به تار پود زندگی شان به ورزشگاه ها می روند. چون صابون فرش قرمزی که شما پیش پایشان می اندازید و پذیرایی گرمی که از آن ها می کنیدبار ها به تن آن ها خورده و دیگر از آن قطع امید کرده اند.
تمام این بحث و جدل های سوری، تمام مایه گذاشتن ها از کلمه مردم تنها و تنها برای یک تراکنش از این جیب به آن جیب است، از ارگان دولتی به ارگان دولتی تر و به نظر تمام این دعوا ها به این خاطر است که این چند صد میلیارد کجا حیف و «میل» شود. باید صبر کرد و دید که در نهایت این مایه گذاشتن ها از مردم و این کش و قوس ها کجا به کار مردم می آید و کجا دودش در چشم آن ها می رود تا باز هم اشک حسرت از دیدگان شان جاری کند.