طرفداری - فیرپلی مالی یوفا چند سالی در هیئت اجرایی این سازمان به تصویب رسیده اما هنوز به طور جدی برای اجرای آن اقداماتی نشده. این قانون چیست؟ آیا یوفا میتواند این قانون را اجرا کند؟
به طور کلی، این برنامه در نظر دارد تا با شفاف سازی اقدامات مالی و هزینه های باشگاه های کمک کند تا تیم ها در بازار نقل و انتقالات تابستانی رقابت سالم تری با هم داشته باشند و نظارتی خواهد کرد تا باشگاهی با قراردادهای جعلی، مبالغی را وارد بودجه خود نکند و میزان درآمد باشگاه ها با میزان مخارج آنها برابری کند.
در حال حاضر، انتظار میرود باشگاه های متمول بیشتر مورد فشار قرار بگیرند. مثلا در لیگ برتر تیم هایی مانند منچسترسیتی و چلسی و یا در فرانسه تیمی مثل موناکو و پاریس سن ژرمن با پرداخت مبالع نجومی به بازیکنان، بازیکنان زیادی را به خدمت گرفته اند و اگر چه پیشرفت قابل توجهی داشته اند اما از طرفی موجب شده اند که بازار نقل و انتقالات را دستخوش تغییراتی کنند و بعضا بسیاری از بازیکنان بی کیفیت را با مبالغ زیاد به تیم خود آورده اند و حتی موجب تضعیف دیگر تیمها بشوند. معمولا دیده شده این تیمها بازیکنان خوب تیم هایی که از لحاظ مالی ضعیف تر هستند را با مبلغی وسوسه کننده به تیم خود بکشانند و آن تیم به دلیل اینکه توانایی پرداخت دستمزدی آنچنانی را ندارد به این انتقال تن میدهد و همین امر موجب افت تیم میشود.
شما این امر را در نظر بگیرید منچسترستی در طی یکی، دو سال اخبر بالغ بر 1 میلیارد پوند مخارج داشته (این مخارج شامل خرید ها، مبالغ حقوق اعضای تیم و هیزینه های دیگر باشگاه هستند) ولی از طرفی تنها توانسته چیزی در حدود 500 میلیون درآمد خالص داشته باشد و برای دور زدن قوانین، با شرکت هایی قرارداد مالی و اسپانسری امضا کرده است که وابسته با مالک باشگاه هستند و از طرفی وام دار بسیاری نیز است. البته که این کارها در دراز مدت سود بیشتری برای مالکین دارد ولی در زمان حال دست مدیران این باشگاه را تا حدودی بسته که آنها نتوانند مبالغ بیشتر از ارزش کسی را به بازیکنی بدهند و دیگر تیم ها نیز بتوانند با این تیم برای جذب بازیکن رقابت کنند. همین رقابت باعث میشود تا بازیکن هم تصمیمی بگیرد که به خواست خود نزدیک تر است نه تصمیم آنها پول بیشتری داشته باشد.
البته این قانون به این معنی نیست که دیگر تیم های متمول قادر به خرید بازیکنان گران قیمت نیستند. برای مثال فرض کنید منچسترسیتی با حدود 40 میلیون یورو روبینیو را به این تیم آورد اما این بازیکنی هیچ درآمد و یا سود خاصی از تبلیغات برای این باشگاه نداشت، اما از طرف دیگر رئال رونالدو را با 96 میلیون یورو از منچستر به خدمت گرفت و در همان سال اول با فروش پیراهن های وی و تبلیغات توانست حتی از خرید وی سود نیز بکند.
در انگلیس باشگاه هایی مانند آرسنال، منچستریونایتد و تاتنهام بسیار در نقل و انتقالات لطمه خورده اند. سیاست این باشگاه ها و بدهی های آنها طوری نیست که بتوانند از پس دستمزدهای بالا و مبالغ انتقال بیشتری بربیایند، البته منچستریونایتد کمتر با این مشکل مواجه است ولی آنها نیز به دلیل بدهی پول اضافی به کسی نمیدهند. بازیکنانی مانند، هازارد، روبینیو، آدبایور، نصری، مورا، ژکو و خیلی های دیگر که ابتدا به تیم های بالا نزدیک شده بودند به یکباره و در آخرین لحظات با پیشنهادی فوقالعاده از چلسی و منچسترسیتی مواجه شده اند و به آن تیم ها رفتهاند.
البته چلسی مقداری از این قوانین خیالش راحت تر است چرا که چلسی از لحاظ اسپانسر مالی، درآمد حاصل از فروش پیراهن و میزان درآمد ار مزایای تعداد هواداران بشیتر، بسیار از منچسترسیتی جلوتر است. حتی تیمهایی مانند منچستریونایتد و آرسنال نیز با وجود درآمد بالا نمیتوانند خریدهای گرانقیمت داشته باشند چرا که زیر ذره بین یوفا هستند. یوفا به علت اینکه این تیم ها بدهی های زیادی دارند آنها را تحت نظر گرفته تا ابتدا بدهی های خود را سر و سامان ببخشند.
این بخش انتقاداتی نیز دارد، باشگاهی مانند چلسی بدون وجود خرج مبالغی اینچنین، آیا میتوانست به این سطح برسد؟ پس این باشگاه زحمت کشیده و همیشه امکانات نیازمند هزینه است. اگر چلسی اجازه خرید بازیکنان گران قیمت را نداشت کارش برای رسیدن به این هدف بسیار سخت تر بود و بسیار بعید بود قهرمان اروپا شود. پس این تیم پیشرفت کرده است اما بحث اینجاست که آیا پیشرفت این تیم با حذف استعدادهای تیم های دیگر همراه بوده است یا نه!؟
مثال این اتفاق قضیه تکراری آرسنال در این سالها است. آرسنال در طی این سالها با مشکلات مالی زیادی دست و پنجه نرم کرده و بسیاری از بازیکنانی را که پیشرفت بود را از دست داده است چرا که نتواسته خواسته های آنان را برآورده کند. آیا اگر اکنون آرسنال بازیکنانی مانند کلیشی، فابرگاس، نصری، فنپرسی، اشلی کول و آدبایور را داشت اکنون برای سهمیه اروپا میجنگید؟! البته که نه، آنها سالیان دراز مدعی اصلی کسب عنوان قهرمانی بودهاند ولی از دست دادن بازیکنانشان موجب شده تا آنها سالها از رسیدن به قهرمانی ناکام بمانند. و حتی همین دلیل موجب شده چند بازیکن برای کسب افتخار از این تیم بروند. اما باز هم تلاش آنها برای رسیدن به لیگ قهرمانان قابل ستایش است.
بحث اصلی این قانون این است که قوی شدن تیمی موجب ضعیف شدن تیمی دیگر نشود یا در اصطلاح قدرت ها به صورت محسوس جابهجا نشوند.
همیشه این سوال مطرح است که با توجه به این سخت گیری ها چگونه موناکو میتواند مبلغی شگفت انگیز برای جذب فالکائو بدهد؟ این یکی از شبهات این قانون است ولی یوفا اجازه را به موناکو میدهد به دلایلی که ذکر خواهد شد.
اول از همه نمی توان قابلیت های و ارزش فالکائو را رد کرد. وی یک گلزن به تمام معناست و بازیکنی کامل. از طرفی دیگر، دید یوفا این است که با حضور فالکائو این تیم هواداران بیشتری را بدست خواهد آورد و افرادی بیشتری برای تماشای بازیهای این تیم به ورزشگاه میآیند. جدای از این ها وی در تبلیغات نیز میتواند برای باشگاه درآمد کسب کند و با کمک به تیم و رساندن این تیم به مرحله گروهی لیگ قهرمانان سبب درآمد زایی برای این باشگاه باشد. و همین عوامل کمک میکند افراد و استعدادهای جوان و بیشتری به این تیم جذب شوند و موجب پیشرفت فوتبال خواهد شد.
ولی اگر این مبالغ نتایج منفی بدهند آنوقت است که موناکو در منگنه قرار خواهد گرفت. همیشه برنامه ریزی دقیق جزئی از فوتبال است و یوفا میخواهد تیم ها با برنامه شکل بگیرند. جذب هر سال یک بازیکن خوب و در کنار آن جذب چند بازیکن جوان و ارزان قیمت میتواند توازنی در دخل و خرج هر باشگاه باشد.
همانطور که پیداست اجرائی کردن این قانون بسیار سخت است چرا که موارد ضد و نقیض برای اجرای آن زیاد هستند. یوفا میخواهد هر دو جنبه را داشته باشد. یعنی هم میخواهد باشگاه ها پیشرفت کنند و هم پول کمتری خرج کنند که این فقط از یک باشگاه اصیل برمیآید و باشگاه های نو ظهور نیاز دارند که ابتدا استخوان بندی تیم خود را شکل دهند و شکل دادن تیم بدون صرف هزینه گزاف کاری بسیار سخت است.
البته دورتموند میتواند نشانه ای از یک پیشرفت عظیم باشد. تیم که با بودجه ای بسیار کمتر از دیگر تیم های اروپایی بسته شد اما تا فینال چمپیونزلیگ بالا رفت و همین رسیدن به فینال آنها در شرایط مالی خوب قرار داده و این طی یک برنامه ریزی دقیق و حساب شده بوده است.
نکته آخر این است که اصلا نمیشود از نقش پر رنگ و موذیانه ایجینت ها غافل شد. آنها به فکر سود هستند و انتقال هرچه بیشتر باشد سود آن بیشتر است. متاسفانه بسیاری از بازیکنان به شدت تحت تاثیر مدیربرنامه های خود هستند و طبق گفته های آنان عمل میکنند و این امر نیز در بازار بسیار تاثیر گذار است.
به نظر شما آیا این قانون اجرایی است؟ آیا این قانون میتواند بازار پر سود نقل و انتقالات (برای ایجینتها) را توازن دهد؟ آیا توازن و اعتدال به بازار برخواهد گشت؟