لیست رهبرهایی که تیم را ترک کردند غیر عادی است؛ چنین تعداد خروج در یک تابستان پرمیر لیگ بیسابقه است. پاتریس اورا، ریو فردیناند، رایان گیگز و نمانیا ویدیچ. همگی کاپیتانهای تیم اصلی، دیگر در لباس منچستر یونایتد دیده نخواهند شد.
خروج آنها به اشکال مختلفی صورت گرفت. گیگز پس از آنکه قانع شد که به عنوان دستیار فن خال در اولدترافورد باقی خواهد ماند، تصمیم به بازنشستگی گرفت. ویدیچ در حالی که قراردادش رو به اتمام بود، تصمیم گرفت تا قبل از آنکه یونایتد راه خروج را به او نشان دهد، به سری آ برود. پس از 12 فصل پوشیدن لباس قرمز منچستر یونایتد، فردیناند باخبر شد که دیگر به سرویسدهی او نیازی نیست.
از دست دادن سومین عضو از قویترین دفاع چند سال اخیر یونایتد، پروسه پیچیدهتری بود. تمامی آنچه که فصل گذشته درباره اضافه بر نیاز بودن پاتریس اورا برای فصل جدید خواندید، اشتباه بوده است. اورا، که میتوان ادعا کرد کاملترین مدافع چپ تاریخ پرمیر لیگ بوده، برنده 5 عنوان قهرمانی لیگ و تمامی جامهای دیگر موجود طی 8 سال و نیم حضورش در یونایتد، در پایان فصل اخیر، به خاطر تعداد بازیهایی که برای باشگاه انجام داد، از بند تمدید یک ساله قراردادش استفاده کرد.
قبل از آنکه اورا تصمیم به تمدید با دستمزد بیش از 6 میلیون پوند در سال گرفت، ماه می از راه رسیده بود. فن خال شخصاً و مستقیماً درخواست کرده بود تا این مدافع به عنوان رهبر تیمش در رختکن و زمین مسابقه، در تیم بماند؛ رهبر تیمی که در حال تغییر و تحول بنیادی است. آنگاه، هنگامی که اورا در حال هدایت فرانسه در جام جهانی بود، پیشنهاد یوونتوس از راه رسید.
اورا در یووه میتواند در چمپیونز لیگ بازی کند. خانوادهاش نیز از بازگشت به ایتالیا استقبال کرد. علاوه بر اینها، یووه به او قراردادی 2 ساله را با همان حقوق بالایش در یونایتد، ارائه داد. یونایتد با ارائه پیشنهادی جدید و دو ساله، به این حرکت یووه واکنش نشان داد، اما اورا یووه را انتخاب کرد.
بسیاری با اشاره به خرید 30 میلیون پوندی لوک شاو، خروج اورا را غیر قابل اجتناب و بیاهمیت تلقی میکنند. اما مشکل اینجاست که صرف پرداخت بیشترین مبلغ برای یک مدافع کناری در تاریخ، باعث نمیشود که آن بازیکن به کاملی کسی شود که قرار است جای او را پر کند.
شاو تنها 19 سال دارد، فقط در یک رخداد بین المللی بازی کرده و اندکی بیش از 1 فصل و نیم تجربه بازی در پرمیر لیگ دارد. او پتانسیل تبدیل شدن به یکی از برترین مدافعین اروپا را داراست، اما مبلغ انتقالش، بیشتر نمودار ملیت او و آشفتگی یونایتد در پنجره نقل و انتقالات کنونی است.
اگرچه فن خال با خرید او موافقت کرد، اما پروسه انجام این انتقال مدتها پیش از آمدن این مربی هلندی در جریان بود. مبلغ متورم این انتقال و به چالش افتادن یونایتد برای راضی کردن سوثمپتون به فروش به آنها به جای تیمهای دیگر پرمیر لیگ، همه و همه به خاطر معاون اجرایی، اد وودوارد، است که در همین مدت اندک حضور در پست جدیدش، به خاطر پرداخت مبالغ بیش از قیمت اصلی بازیکنان، شهرت پیدا کرده است.
چرا فن خال از اورا خواست که بماند؟ زیرا او نه تنها یک فوتبالیست با توانایی فیزیکی و تکنیکی بسیار قابل توجه، بلکه یک رهبر برای هدایت دفاع و تیمش را در او میدید. اکنون این کیفیتها در فصلی کلیدی در اولترافورد، محدود شدهاند. از فن خال خواسته نشده که فقط 15 امتیاز اختلاف فصل قبل بین رتبه هفتم و چمپیونز لیگ را از بین ببرد، بلکه به او گفته شده که 22 امتیاز اختلاف را با قهرمان فصل گذشته، منچستر سیتی، حذف کند. با فرض اینکه او کاپیتان جدیدی نخرد، گزینههای موجود برای رهبری تیم محدودند.
رونی عاشق این نقش خواهد بود، و اینکه یک مربی جدید دیگر او را مهمترین بازیکن باشگاه بداند. اما هرکس که فن خال را بشناسد، میداند که ارتباط این دو به خوبی پیش نخواهد رفت. رونی کسی است که آنقدر رفتارش باعث آزردگی سر الکس فرگوسن شد که پیرمرد اسکاتلندی درخواست فروش او را صادر کرد. فن خال از قدیم با کسانی که خود را بالاتر از تیم قرار میدهند، مخالف بوده و این موضوع برای رونی خبر خوبی نیست، مگر آنکه تغییراتی اساسی رخ دهند.
گزینه واضح و مسلمتر، کسی است که فصل گذشته علناً نشان داد از مهم شدن دوباره رونی (زیر نظر دیوید مویس) ناراضی است. رابین فن پرسی وقتی که آماده و متمرکز است، ثابت کرده که هیچ کس در پرمیر لیگ در سطح او نیست. او کاپیتان هلند فن خال بوده و همکاری این دو در تیم ملی، 17 گل در 23 بازی (زیر نظر فن خال) برای فن پرسی و رسیدن به نیمهنهایی جام جهانی را به همراه داشته است.
گفته شده که فن پرسی شخصاً انتخاب فن خال را برای هدایت یونایتد توصیه کرده و به این خاطر، به آمدن او به اولدترافورد کمک شایانی کرده است. کاری که اکنون پیش روی این دو قرار دارد، ترسناکتر از چیزی است که اول مینمود. یونایتد فصل گذشته با هدایت دیوید مویس به خودتخریبی رسید. این موضوع باعث شد تا عدهای خواستار تغییرات اساسی شوند. عدهای نیز بازیکنان را مقصر دانستند.
وودوارد تصمیم دارد تا با خرجهای سنگین، مورد اول (تغییرات) را به ارمغان آورد. باشگاه اکنون در مسیری است تا دریابد آیا چنین خرجهای متضاد با سنت باشگاه، میتواند نبود رهبرهای چندین سال گذشته تیم را جبران کند یا خیر.