چه کسی می تواند نفرت عیان در حرف های سر الکس فرگوسن را در تابستان پنج سال قبل فراموش کند، آن جا که خطاب به رئال 'خلافکار' اعلام کرد که به آن ها یک 'ویروس' هم نخواهد فروخت چه برسد به کریستیانو رونالدو، ستاره تیمش.
اما رابطه دو باشگاه که یخ آن از زمان پیوستن مورینیو به قوهای مادریدی کمی آب شده است، تاریخچه مهربانانه تری دارد. دلیل این دوستی قدیمی، به دوستی عمیق بین سانتیاگو برنابئو، رییس فقید باشگاه مادریدی، با سر مت بازبی، سرمربی افسانه ای سال های دور یونایتد برمی گردد.
دوستی عمیق بازبی و برنابئو، به احترام مقابل این دو، به تیم های همدیگر بازمی گشت و منجر به وجود آوردن صحنه هایی کم نظیر از اعمال انسان دوستانه و بخشندگی شد. سرچشمه همه این ها باز می گردد به نیمه نهایی جام باشگاه های اروپا در آوریل ، 1957 که رئال آن را 5-3 در مجموع برنده شد، اما در الد ترافورد به تساوی 2-2 رسیده بود.
برنابئو که از روحیه و کیفیت بازی منچستر یونایتد شگفت زده شده بود، به بازبی هدایت تیمش را پیشنهاد کرد. مرد سرسخت اسکاتلندی اما به شدت مایل بود که جام اروپا را با یونایتد فتح کند و به او جواب رد داد.
ده ماه بعد، تیم جوان و آینده دار یونایتد اسیر حادثه ای تراژدیک شد. تاریک ترین نقطه تاریخ باشگاه، حادثه هوایی مونیخ. حادثه ای که در آن هشت بازیکن تیم، سه عضو کادر فنی و ده نفر دیگر را به کام مرگ کشاند. آن ها به تازگی از برد در مرحله یک چهارم نهایی جام باشگاه های اروپا باز می گشتند. رویای فتح اروپا به دست بچه های بازبی، تمام شده به نظر می رسید.
سه ماه بعد از حادثه، یونایتد نیمه نهایی اروپا را به میلان واگذار کرد، میلانی که در نهایت 3-1 مقابل رئال شکست خورد. برنابئو، برد را به دوستانش در منچستر تقدیم کرد و حتی جام را به یونایتد پیشنهاد داد، پیشنهادی که رد شد.
اگر آن پیشنهاد، صرفا نمادین بود، پیشنهادهای حقیقی نیز در کار بود، بزرگترینشان، قرض دادن برترینستاره آن روزهای فوتبال جهان، آلفردو دی استفانو، "تیر بلوند"، در فصل 58-59 به یونایتد بود. برنابئو برای بحث در این خصوص به دیدار دی استفانو رفت. او مایل بود که این کار را انجام دهد. او می خواست تا پایان فصل به یونایتد بپیوندد، نیمی از حقوق را رئال می پرداخت و نیمی دیگر را یونایتد. اما اتحادیه فوتبال انگلستان مانع این کار شد زیرا از نظر آن ها، حضور او مانع حضور احتمالی یک بریتانیایی می شد.
پس بنابراین رئال مادرید راه هایی دیگری برای کمک امتحان کرد. آن ها پرچمی با نام کشته شدگان مونیخ طراحی کردند و آن را "قهرمانان افتخار" نامیدند، این پرچم در اسپانیا به فروش گذاشته شد و عوایدش به منچستر یونایتد تعلق یافت. پیشنهاداتی به مجروحین حادثه شد که بدون پرداخت هیچ هزینه ای دوران نقاهتشان را در اسپانیا بگذرانند.
همچنین تعدادی بازی دوستانه برای جمع آوری کمک، بین دو باشگاه برنامه ریزی شد. رئال مادرید برای این بازی ها معمولا 12000 پوند دریافت می کرد، اما برنابئو به یونایتد آسیب دیده پیغام داد: "هر چه در توان تان است بدهید."
این بازی ها تنها برای جمع آوری کمک نبودند. لادن ژورنالیست که کتابی در خصوص روابط دو باشگاه در آن زمان به رشته تحریر درآورده است، در این خصوص گفت: "یونایتد دیگر حتی نمی توانست به رویای اروپا بیاندیشد، بیشتر هدف آن ها باقی ماندن در دسته یک[سابق] بود. پس ایده بازبی این بود که رویای اروپا را برای بازیکنان و هواداران، با بازی کردن مقابل امثال فرانس پوشکاش ها و دی استفانوها زنده نگه دارد. سطحی از فوتبال برتر که بازیکنان باید به آن می رسیدند اگر می خواستند دوباره به اروپا بازگردند."
در اکتبر 1959، مادرید اولین بازی دوستانه را 6-1 مقابل 63000 تماشاگر الدترافورد برنده شد. در آن دیدار دی استفانو، پوشکاش و فرانسیسکو جنتو بی نظیر بودند.
مادرید بازی برگشت را ماه بعد، 6-5 برنده شد، بازی فوق العاده ای که توسط 81000 نفر از نزدیک تماشا شد، تماشاگرانی که در پایان هر دو تیم را تشویق کردند. عصر آن روز، مادریدی ها مراسم شام خیریه ای برای خانواده های حادثه دیدگان مونیخ برپا کردند که در آن برنابئو بازبی را "نه تنها شجاع ترین، بلکه بزرگترین مردی که تاکنو در فوتبال ملاقات کرده است" خواند.
برای بازی دوستانه بعد در اکتبر 1960، حضور پوشکاش و دی استفانو به دلیل مصدومیت در هاله ای از ابهام قرار داشت. برنابئو از بازبی خواست که اگر می خواهد بازی را به تعویق بیاندازد، اما سرمربی یونایتد بر انجام بازی اصرار ورزید و گفت: "مادرید دیگر مانند خانواده ما شده است." پوشکاش و دی استفانو آنقدر تحت تاثیر قرار گرفتند که به هر شکل ممکن بازی کردند و به تیمشان کمک کردند که در بازی کلاسیک دیگری، 3-2 برنده بیرون آید.
یونایتد داشت نزدیک می شد و در بازی دوستانه بعدی در دسامبر 1961، آن ها رئال را 3-1 شکست دادند و در سپتانبر بعد، 2-0 در برنابئو پیروز از زمین بیرون آمدند. یونایتد آن فصل قهرمان جام حذفی شد، اولین جام پس از مونیخ، و قهرمانی دیگری پیش از قهرمانی اروپای سال 68 با آن همراه شد. یونایتد در فتح اروپا، در نیمه نهایی از سد رئال گذشت تا بازبی پس از ده سال بازسازی، به آرزوی قدیمیش برسد.
برنابئو پس از فتح آن جام توسط یونایتد، در حالی که خوشحال بود گفت: "اگر قرار بود کسی آن جام را برنده شود، خوشحالم که آن ها آن را بردند." او نقش خود را در بازسازی یونایتد ایفا کرده بود.