هر چهار سال یک بار زندگی مهلتی میدهد که بقچهی مشکلات را گره کور خورده پرت کنیم زیر تخت. دیگر برای مدتی که، چه کوتاه میگذرد، مهم نیست چقدر مو سفید کرده ایم. چقدر دغدغه زیاد کرده ایم. حتی دیگر نوستالوژی همه جذابیت های گُم شده ی آقای حالا، صنعتی شدهی فوتبال مهم نیست. دیگر کسی با ترقوه شکسته ادامه نمیدهد اما هنوز چطور بگویم؛ فوتبال است دیگر. میشود به خاطرش برای 64 تا 90 دقیقه هم که شده، میشود بغض ها و اختلاف ها را فراموش کرد و با کسی هورا کشید که با او روی هیچ سفرهای نخواهی نشست. یک تلویزیون باشد و تو و جاودانی که سر به سر صدر بگذارد و یک پلاستیک تخمه آماده برای پر پر شدن و یک استکان چای پررنگ. و داوری که دلنشین تر از همیشه بر سوت میدمد تا یک دیوانگی به جهان بازگردد. فوتبال را انگلیسیها اختراع کردند و شاخ و بال دادند. از همان زمانی که لگد زدن به مثانه خوک یک جرم بود تا حالا که به بزرگترین سرگرمی تمام جهان، از شرق تا غرب و از تلویزیون های خدا اینچی تا رادیو خر خر کن کافهای در دور افتاده ترین روستاهای ماداگاسکار، همیشه انگلیسیها را درگیر خود کرده است. این بار آنها با تیمی جوان و پر امید گام به ریو گذاشتهاند. تیمی که میتوان آن را جدی نگرفت و بعد شگفت زده شد که نه، انگلیسی و این قدرت پا به توپ امکان ندارد.
روی هاجسون در سه مسابقه اخیر دوستانه خود نشان داده است که هنوز درگیر پیدا کردن ترکیب اصلی برای بازی در جام جهانی است. بیشترین تردیدها در خصوص حضور یا عدم حضور وین رونی بروز کرده است. آنطور که به نظر میرسد و گزارشهایی در این مورد وجود دارد، هاجسون قصد دارد از وین رونی به عنوان یک بال چپ، جایی که برای آن به اندازه کافی خوب نیست، استفاده کند.
مسلما، حضور یا عدم حضور وین رونی در ترکیب ثابت انگلستان بزرگترین چالش پیشرو برای هاجسون خواهد بود. او در تمام مسابقات دوستانه ستارهای دور از فرم با آمادگی بدنی پایین بوده است. در پاسخ به این سوال که آیا هاجسون، رونی را کنار میگذارد باید گفت که بعید به نظر میرسد. بنابراین سرمربی انگلستان باید راهی را پیدا کند که از حضور رونی در کنار استاریج در نوک خط حمله استفاده کند و تیم را براساس بازی رحیم استرلینگ، پدیده فوتبال انگلستان در زمین چینش کند.
استرلیگ 19 ساله تنها 25 دقیقه در پیروزی 3-0 مقابل پرو به میدان آمد و به مشابه فصلی که آن را در لیگ برتر سپری کرد، یک نمایش درخشان را از خود به جای گذاشت. با این وجود، استرلینگ مقابل اکوادور و هندوراس شروع کننده نبود و نتیجه کسب شده در این دو دیدار چندان چنگی به دل نزد.
رازا قدم در همان راهی میگذارد که رونی در رسیدن به قله آن پس از یورو 2004 شکست خورد. آن تورنومنت، بهترین تورنومنت ملی زندگی رونی بود. جایی که رونی نوجوان در آن 4 گل به ثمر رساند. می توان رونی 2004 را با استرلینگ 2014 مقایسه کرد. انگلستان ده سال پیش به یک نوجوان، یک پدیده میدان داد و به او فرصتی بزرگی کردن داد. این همان کاری است که هاجسون نباید آن را از استرلینگ دریغ کند.
استرلینگ پیش از دسامبر در تیم ملی نبوده است و این در حالی است که در فصلی که گذشت لیورپول برخلاف یونایتد، سیتی، آرسنال و چلسی در لیگ قهرمانان حاضر نبود. اینها یعنی اینکه هاجسون میتواند در جام جهانی از یک استرلینگ آماده و شاداب بهره ببرد.
یکی از مواردی که بازی استرلینگ را برجسته میکند این است که او میتوان در پستهای زیادی بازی کند و بنا به وظایفی که به او متحول میشود شما را شگفت زده کند. نمایش وی در ماه مارس، وقتی راجرز تصمیم گرفت در اولدترافورد از او در نوک الماس میانی خود استفاده کند، میتواند شهادت بدهند. او در آن بازی علی رغم بازی خوب در خط حمله و گلزنی، توانست با دوندگی خود فرصت بازیسازی را از مایکل کریک بگیرد و زمینهساز تحقیر یونایتد در زمین خودی شود.
راجرز پس از آن مسابقه به رسانهها گفت:" وقتی رحیم در وسط بازی کند، با سرعت بالای خود شانس نفوذ از عمق را به ما میدهد. در مورد گل اول، نقش او انکار ناپذیر بود. رحیم توپ را از زیر فشار فلینی خارج کرد و آن را به هندرسون سپرد. نقش او در گل دوم و ایجاد فضا برای جانسون زمینساز گل شد. او به بازی در فضاهای تنگ علاقه دارد. ما بازیکنان را تشویق میکنیم که حتی وقتی زیر فشار هستند از بازی کردن با توپ واهمه نداشته باشند. او همیشه میتواند در چنین موقعیتهایی رقیب را جا بگذارد. "
بارنی رونای، ستوننویس سایت گاردین پس از بازی مقابل سیتی در آوریل و نمایش درخشان استرلینگ به عنوان یک شماره 10 کلاسیک نوشت:" او یک منبع انرژی است، ساکن دیده نمیشود و با سری بالا و توان عبور از حریف در هر گوشه از میدان را دارد و با توانایی پاس و شوت با هر دو پا از دقیقه اول تا انتهای بازی حریف را آزار میدهد. " او در ادامه پا را فراتر گذاشت از استرلینگ به عنوان بازیکنی یاد کرد که میتواند خاطره الکس دلپیرو را در یادها زنده کند.
این روزها که سوال مطرح در ذهن بسیاری از انگلیسیها چگونگی مهار آندره پیرلو است، میتوان از استرلینگ به عنوان بهترین جواب برای این سوال یاد کرد. استرلینگ از نظر جسمی و به دلیل تواناییهای تاکتیکی میتواند عهدهدار این وظیفه مهم باشد. او به عنوان بازیکنی نترس با فرمی ایده آل و بی هیچ دلهره از عود کردن هیچ مصدومیتی می تواند وظایفش را به خوبی در آواردگاه جام جهانی به نمایش بگذارد.
راجرز یک بار در مورد او گفته بود:" بهترین بازی های رحیم در مقابل بهترین تیمها بوده است. " هیچ دیداری بزرگتر برای آقایی کردن به نسبت بازی مقابل ایتالیا در جام جهانی وجود ندارد.
اگر هاجسون رونی را در کنار استاریج بازی دهد و از استرلینگ به عنوان یک شماره 10 کلاسیک در نوک الماس خط میانی بهره گیرد، معادله سخت را حل کرده است. استیون جرارد می تواند به مانند لیورپول نقش یک هافبک دفاعی با وظیفه نظم دادن به بازی را انجام دهد. هندرسون هم به مانند باشگاهش لیورپول می تواند با دویدن و جنگدگی لازم برای برداشتن فشار از شانه های کاپیتان به بازی سرعت دهد. این در شرایطی است که یک نفر از بین لالانا یا ویلشر می تواند نفر آخر خط میانی سه شیرها و نفری باشد که به جلو حرکت میکند و حملات را از عمق پی ریزی میکند.
از پله ها که بالا میرفتند نیمی از انگشتهایی که سمتشان می آمد " یک بازنده دیگر " را زمزمه میکرد اما، فوتبال است دیگر. شاید این بار آخرین صدایی که از بلندگوهای ماراکانا پخش میشود صدایی آشنا باشد که فریاد میزند «خدا نگهدار ملکه باشد».