به گزارش کانون هواداران دورتموند، به نقل از دویچه وله، از اواسط دهه 60 و اوایل دهه 70 میلادی، بازیکنانی در فوتبال اروپا ظهور کردند که با نبوغ خود، به فوتبال زیبا، پرسرعت و خود انگیخته این قاره، رنگ و بویی تازه بخشیدند. این بازیکنان را به دلیل هوشمندی و نبوغ سرشار و قدرت مدیریت شان، در آن زمان «انتلکتوئل های چمن سبز» می نامیدند. بی تردید ولفگانگ اوورات آلمانی یکی از درخشان ترین و خلاق ترین بازیکنان این دوره و از شمار بازیکنان ماندگار تاریخ فوتبال است.
شاید این بازی سرنوشت بود که در دوره اوج پیدایش بازیکنان شماره ۱۰ در فوتبال اروپا، در میانه میدان تیم ملی آلمان، به طور همزمان دو بازیکن به نام های ولفگانگ اوورات و گونتر نتزر ظاهر شدند که برای تصاحب پیراهن جادویی شماره ۱۰رقابتی سخت و تلخ داشتند. تلخ از آن جهت که به دلیل تشابه نقش هایی که این دو بازیکن در زمین داشتند، مربی تیم به دلایل تاکتیکی همواره ناچار بود یکی از آن دو را قربانی کند و این قربانی بیشتر گونتر نتزر بود.
ولی ما در این نوشته قصد داریم ببینیم، ولفگانگ اوورات چه پدیده ای بود که دست کم در سطح تیم ملی آلمان، غولی چون گونتر نتزر را که خود یکی از بهترین شماره ی ده های جهان بود در سایه قرار می داد.
نشریه برزیلی «ژورنال د دپورتز» در اوایل دهه ۷۰ میلادی، یعنی در دوره اوج ولفگانگ اوورات، او را چنین توصیف کرده بود: "اوورات موزونی و ظرافت یک رقصنده باله، استقامت یک فضانورد، هوش آدمی چون انیشتین و توانایی های فوتبالی بازیکنی خارق العاده چون، چاره ای نداریم جز اینکه بگوییم ولفگانگ اوورات، را دارد."
در نقل قول بالا همه ویژگی هایی که یکجا در اوورات گرد آمده بود به روشن ترین وجهی توضیح داده شده است. اوورات یک چپ پای تمام عیار بود. دریبل زنی قهار که با حرکات گیج کننده می توانست هر صف دفاعی را به هم ریزد. او همچنین شوت زنی پر قدرت و دقیق بود و گاهی از فاصله سی متری یا بیشتر توپ را به تور دروازه حریف می دوخت.
پاسهای اووراتی
ولی آنچه اوورات را بیش از هر چیز، از دیگر بازیکنان متمایز میکرد، دید عالی و پاس های بلند دقیق او در میدان بود. این پاس های بلند با چنان دقتی روی پای بازیکنان خودی فرود می آمد که در آلمان به یک مفهوم تبدیل شده بود. هرگاه بازیکنی موفق می شد از فاصله دور توپی را با دقت به یار خودی برساند، مفهوم «پاس اووراتی» را برای او به کار می بردند.
هنوز هم هنگامی که آلمانی ها از بازیکنان خلاق میانه میدان و نمایندگان فوتبال زیبا سخن می گویند، با حسرت از ولفگانگ اوورات یاد می کنند. آنان معتقدند که بازیکنانی چون اوورات دیگر هرگز پدید نخواهند آمد. اوورات در آن سال ها در تیم ملی آلمان، شخصیتی ویژه داشت. او بار مسئولیتی سنگین را بر دوش می کشید. تیم ملی آلمان هم در مسابقات جام جهانی ۱۹۷۰ در مکزیک و هم در مسابقات جام جهانی ۱۹۷۴ در کشور خود، چهره ای درخشان و کوبنده از خود نشان داد. یک بار با کمی بدشانسی سوم شد و دیگر بار با کمی خوش شانسی قهرمان جهان.
در هر دو دوره، در خط دفاع و حمله آلمان بازیکنانی در اندازه های بکن باوئر و گرد مولر وجود داشتند. یکی به خط دفاعی آرامش می بخشید و دیگری در خط حمله آرامش را از حریف می ربود. ولی فقط کارشناسان فوتبال توجه داشتند که سنگین ترین مسئولیت در تیم بر شانه های ولفگانگ اوورات است، یعنی بازیکنی که در میانه میدان، با هوش عالی، تکنیک بالا، قدرت مانور حیرت انگیز و دوندگی های بی امان، چُنان قلبی تپنده در همه رگهای تیم ملی آلمان خون میدواند. اغراق نیست اگر بگوییم آلمان در آن سال ها موفقیت های خود را بیش از همه مدیون اوورات بود.
اوورات روی هم ۸۱ بازی ملی انجام داد و ۱۷ گل برای تیم ملی آلمان به ثمر رساند. او با تیم ملی آلمان بطور پی در پی در سه جام جهانی شرکت کرد و یک بار دوم، یک بار سوم و یک بار قهرمان جهان شد. به ویژه در سال ۱۹۷۴ که آلمان به مقام قهرمانی رسید، اوورات در همه بازی ها شرکت داشت.
اوورات در بیرون از زمین آدمی بی سروصدا و تا حدودی خجالتی بود، ولی گویی در زمین بازی استحاله می یافت. او میدان داری می کرد و به هنرمندی بلندپرواز و جاه طلب تبدیل می شد. اوورات مغز متفکر تیم بود و آن را هدایت و مدیریت می کرد. او قابلیت این را داشت که از ۶۰ متری توپی را با پاسی بلند به یار خودی برساند. دریبل های او هنرمندانه و سرسام آور بود. عاشق توپ بود و به سختی میشد او را از توپ جدا کرد. تسلط او بر توپ نمونه بود.
اوورات به رغم جثه نه چندان ورزشکارانه خود، در جنگ تن به تن سخت مقاوم و حتی گاه خشن بود. هیچ کس تصور نمی کرد هنرمندی با مهارت های فردی او همزمان بتواند بازیکن خشنی باشد. همین امر باعث می شد که بازیکنان حریف، زیاد در مقابل او دست به خشونت نزنند، چون از انتقام او بیم داشتند. معروف است که در آن دوره، در تیم آلمان همواره یکی دو بازیکن را مامور می کردند تا از دیگر هافبک خلاق تیم یعنی گونتر نتزر مراقبت کنند. ولی همه می دانستند که اوورات نیازی به بازیکن محافظ ندارد، چون قادر است خود از خود مراقبت کند.
اووه زلر گفته بود، نتزر بازیکنی بود که به محافظ نیاز داشت، به بازیکنی که بتواند انتقام او را در زمین بگیرد. ولی اوورات می توانست خود انتقام بگیرد. همین ویژگی اوورات باعث شده بود که آلمانی ها به مغز متفکر تیم خود لقب «ویران ناپذیر» بدهند. بسیاری از کارشناسان، همین ویژگی را عامل پایداری بیشتر اوورات در تیم ملی و برتری او بر گونتر نتزر می دانند.
محور بازی
خود اوورات درباره بازیکن شماره ۱۰ دیدگاه فوق العاده جالبی دارد. به باور او، بازیکنان کلاسیک شماره ۱۰ کسانی بودند که نبض بازی را همواره در دست داشتند و هرگز از جریان بازی دور نمی افتادند. آنان به هر گوشه ای از زمین سرمی کشیدند تا پذیرای توپ باشند. آنان توپ را از بازیکنان خودی طلب می کردند، چون می خواستند بازی را به حرکت درآورند.
اوورات در سال ۱۹۷۷ با دنیای فوتبال وداع کرد
به باور اوورات، این حضور همه جانبه در میدان و دخالت در حوادث بازی، شاخص بازیکن کلاسیک شماره ۱۰ بود. بازیکن شماره ۱۰ مانند محوری بود که کل بازی حول آن می چرخید. به گفته اوورات بازیکنان شماره ۱۰ امروز فاقد چنین مختصاتی هستند. در میان آنان کسانی یافت می شوند که گاهی ۲۰ دقیقه غیبشان می زند و در زمین دیده نمی شوند. چنین چیزی در زمان او اصلاً امکان پذیر نبود.
اوورات تصریح می کند که بازیکنان کلاسیک شماره ۱۰ هنرمندان حساسی بودند. در فوتبال امروز، جایگیری فشرده در میانه میدان امکان مانوور چندانی را به بازیکنان خلاق نمی دهد. ولی در آن زمان این زمینه فراهم بود که بازیکن شماره ۱۰ توپ را از خط دفاعی خود دریافت کند و بازی را به جریان اندازد و آن را شکل دهد.
به گفته اوورات، بازیکنان کلاسیک شماره ۱۰ هم متعهد و هم در تیم از حقوق ویژه برخوردار بودند. ولی اگر بازیکن شماره ۱۰ نتواند به گونه ای مستمر کارایی های خود را در زمین نشان دهد و در خدمت تیم باشد، هم تیمی ها او را تنها می گذراند و نشان می دهند که دیگر اقتدار رهبری او را نمی پذیرند. بازیکنان شماره ۱۰ می دانستند که فقط زمانی میتوانند شکوفا شوند که قادر باشند پشتیبانی کامل یاران خودی را جلب کنند. بازیکنان شماره ۱۰ همواره به یاران کناری خوبی نیازمندند تا خلاقیت های خود را نشان دهند. بدون یاران کناری پرتلاش و دونده، بهترین ایده های بازیکنان شماره ۱۰ دود میشود و به هوا می رود.
اوورات یادآور می شود که بازیکن شماره ۱۰ باید مقتدرتر از دیگر بازیکنان باشد، ولی نه آنقدر مقتدر که اقتدار مربی خود را به مخاطره اندازد. بعضی از شماره 10 ها آنچنان مقتدر می شوند که مربیان خود را به وحشت می اندازند. مربیانی پیدا می شوند که به دلیل اعتماد به نفس به بازیکن شماره ۱۰ هرگونه اختیاری می دهند، ولی مربیانی نیز یافت می شوند که می گویند: "همه بازیکنان برابر هستند."
اوورات در برابر این پرسش که آیا بازیکنان کلاسیک شماره ۱۰ در فوتبال امروز نیز می توانستند توانایی های خود را نشان دهند گفته است: "نمی توان دوره های گوناگون را در فوتبال با هم مقایسه کرد. ولی من هم علاقمندم ببینم بازیکنی چون نتزر در شرایط خوب بدنی در سیستم های امروزین هم می تواند مُهر خود را بر بازی بکوبد یا نه. همه این ها فرضیه هستند، ولی من مطمئنم که چنین بازیکنانی اگر امروز هم به میدان بروند، درست مانند سی سال پیش تعیین کننده خواهند بود."
اوورات معتقد است که مجموعه ای از ویژگی ها به یک بازیکن این مجوز را می دهد که بتواند بازیکن شماره 10 به معنای کلاسیک آن باشد. بازیکنان شماره 10 همه شبیه هم نیستند، ولی دارای خصوصیات مشترکی هستند. بازیکن شماره 10 توپ را می خواهد، بدین منظور همواره در هر نقطه از زمین حاضر و آماده تحویل گرفتن توپ است. او توپ را می خواهد چون می خواهد بازی را هدایت کند و او بازی را هدایت می کند، چون خود را بیش از همه مسئول می داند.
یکی از تحلیلگران فوتبال آلمان در سال ۲۰۰۵ در گفتگویی از اوورات پرسیده بود که مسیر حرکت او در میدان در جریان مسابقات جام جهانی سال ۱۹۷۴ چه بوده است. اوورات در پاسخ با خنده گفته بود: "من همه جا بودم." نهایتاً اوورات در سال 1977 در حالی که 35 سال و 8 ماه و 24 روز داشت از دنیای فوتبال خداحافظی کرد.